چرا تقویت هوش هیجانی شانس استخدام شما را بالاتر می‌برد؟

Emotional intelligence in employment

قطعا عوامل بسیاری در استخدام یک فرد نقش دارند. اما بدون شک هوش هیجانی در استخدام یکی از مهم‌ترین عواملی است که حتی اگر در مصاحبه به‌طور مستقیم مورد سنجش و ارزیابی قرار نگیرد به‌طور غیرمستقیم اثرات خود را خواهد گذاشت. مفهوم هوش هیجانی در طول سال‌های اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است تا جایی که بسیاری از مدیران ارشد و کارفرمایان معتقدند که برای استخدام افراد جدید EQ به IQ ارجحیت دارد.

بهره هوشی مقوله‌ای ارثی است. خب این به‌نظر منصفانه نمی‌آید! اما هوش هیجانی اکتسابی است و برخورداری از هوش هیجانی بالا بهتر از بهره هوشی بالاست. امروزه معتقدند که هوش هیجانی یکی از ارکان مهم خوشبختی و موفقیت است! اما شاید بپرسید چگونه؟ به شما خواهیم گفت کمی صبور باشید. اول بگویید هوش هیجانی به چه معناست؟ هوش هیجانی یعنی من آگاهم چه احساسی دارم و می‌توانم احساساتم را مدیریت کنم و از همه مهم‌تر اینکه توانایی مدیریت روابطم را با همدلی و درک متقابل دارم.

ممکن است به نظر خیلی رؤیایی و ایده آل بیاید. اما خبر خوب اینکه هوش هیجانی اکتسابی است و قابلیت پرورش دارد. یعنی شما با آموزش و تمرین می‌توانید به این هوش دست پیدا کنید یا میزان آن را افزایش بدهید. کسی که هوش هیجانی بالایی دارد می‌تواند احساسات افراد دیگر را به‌درستی درک کند و با وی همدلی نماید. مثلا وقتی یک نفر بی‌حوصله است نمی‌گوید چرا با من این‌طور رفتار می‌کنید! بلکه می‌گوید چه چیزی در درون شما می‌گذرد؟

در مقابل کسی که هوش هیجانی پایینی دارد، زورگو، پرخاشگر، قلدر، رئیس ماب یا مفعول، مضطرب، خجالتی و با حرمت نفس پایین است. اما کسی که هوش هیجانی بالایی دارد قاطع به خودش، مطمئن، بااراده و با حرمت نفس بالاست. شما چی فکر می‌کنید؟ آیا هوش هیجانی در استخدام تأثیرگذار نیست؟

۵ مؤلفه اساسی تشخیص و ارزیابی هوش هیجانی

  • توانایی شناخت احساسات، درک و بیان احساسات
  • توانایی درک احساس دیگران و تعامل با آن‌ها
  • توانایی مدیریت و کنترل احساسات
  • توانایی مدیریت تغییر، سازگاری و حل مشکلات شخصی و بین‌فردی
  • توانایی ایجاد تأثیرات مثبت برای برانگیختن خود به‌منظور تسهیل رفتارهای هیجانی و اجتماعی

معمولا افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند در این توانایی‌ها به‌خوبی عمل می‌کنند و موفق‌تر خواهند بود. چه در زندگی شخصی و چه در محل کار و خب قطعا در استخدام به نحو مؤثرتری عمل خواهند کرد.

مطلب مرتبط: ۵ تکنیک استفاده از هوش هیجانی در محیط کار برای رسیدن به موفقیت شغلی

Emotional intelligence in employment

هوش هیجانی از کجا آمده است؟

هوش هیجانی را اولین بار ریون بار–آن (Reuven Bar-on) روانشناس اروپایی و یکی از پیشگامان، نظریه‌پردازان و محققان هوش هیجانی مطرح کرد. ریون بار–آن معتقد بود هوش هیجانی استعداد، مهارت یا قابلیتی است که عمیقا تمامی توانایی‌های فردی را در دایره خودش دارد. او اولین کسی است که مفهوم هوش هیجانی را برای سنجش شایستگی‌های هیجانی ـ اجتماعی معرفی کرد. اگرچه این واژه قبلا برای توصیف ایده‌هایی استفاده شده بود که با هوش هیجانی ارتباط چندانی نداشت. بار-آن در رساله دکترای خود در سال ۱۹۸۵ روشی کمی برای سنجش هوش هیجانی (تستEQ) مانند سنجش نمره ضریب هوشی (IQ) ابداع کرد که تست هوش هیجانی بار–آن نام گرفت.

ورود به تست هوش هیجانی بار-ان Bar-On

چرا هوش هیجانی در استخدام مهم است؟

درواقع افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند از تغییر وحشت دارند. خودخواه، لجباز یا منفعل هستند. شنونده خوبی نیستند. روابط خوبی ندارند. مدام با دیگران بحث می‌کنند و احساسات منفی خود را تقصیر دیگران می‌اندازند. موقع تصمیم‌گیری صبور نیستند و اغلب احساسی تصمیم می‌گیرند. یا برعکس انقدر وسواس به‌خرج می‌دهند که شرایط بدتر می‌شود. به آدم‌ها توهین می‌کنند یا ناخودآگاه باعث ناراحت شدنشان می‌شوند. این افراد به‌جای پاسخ دادن واکنش نشان می‌دهند. واکنش نشان دادن معمولا رفتار کاملا هیجانی است که باعث تصمیم‌گیری عجولانه و معمولا پشیمانی می‌گردد. پاسخ دادن یعنی ما اول به شرایط آگاهیم و جوری که صلاح می‌دانیم رفتار می‌کنیم.

مطلب مرتبط: نشانه‌های هوش هیجانی رهبران کسب‌وکار

Emotional intelligence in employment

چگونه با تقویت هوش هیجانی شانس استخدام خودمان را بالا ببریم؟

در طول فرایند استخدام مدیران معمولا به تحصیلات، مهارت‌ها، تجربه شغلی متقاضی و قابلیت‌های شناختی متقاضیان توجه می‌کنند. درحالی‌که مهم‌ترین عامل سنجش هوش هیجانی یا هوش عاطفی آن‌ها است. هوش هیجانی توانایی یک فرد در شناسایی، ارزیابی و مدیریت احساسات و روابط است. بر اساس پژوهش‌ها، ۸۵ درصد موفقیت کارکنان به نوع شخصیت، توانایی در برقراری ارتباط با دیگران و قدرت مذاکره و رهبری دیگران بستگی دارد و فقط ۱۵ درصد آن ناشی از مهارت‌های فنی خواهد بود.

تقویت هوش هیجانی می‌تواند در موفقیت در زندگی حرفه‌ای و استخدام تأثیرگذار باشد. هوش هیجانی به توانایی درک، مدیریت و ارتباط با احساسات خود و دیگران اشاره دارد. این مهارت‌ها در محیط کار بسیار ارزشمند هستند و به چندین دلیل می‌توانند شانس استخدام شما را افزایش دهند:

آگاهی از احساسات

آگاهی از احساسات یکی از مؤلفه‌های اساسی تقویت هوش هیجانی است و به فرد کمک می‌کند تا درک عمیقی از احساسات خود داشته باشد. با آگاهی از احساسات، فرد قادر است نه‌تنها احساسات مثبت خود را شناسایی کند بلکه با احساسات منفی نیز روبه‌رو شود و به شناخت علت آن‌ها بپردازد. این آگاهی از احساسات امکان بهبود مهارت‌های مدیریت استرس و اضطراب را فراهم می‌کند. همچنین، با شناخت احساسات، فرد می‌تواند در ارتباط با دیگران بهترین تصمیمات را بگیرد و در مواجهه با واکنش‌های احتمالی، واکنش‌های سازنده‌تری را انتخاب کند. درواقع، این آگاهی یک ابزار مهم در فرآیند تنظیم احساسات و بهبود ارتباطات اجتماعی فردی محسوب می‌شود.

با تقویت آگاهی از احساسات، فرد به تدریج می‌آموزد تا به طور مؤثرتری با احساسات خود کنار بیاید و این توانایی به او کمک می‌کند تا بهترین تصمیمات را در مواقع پرچالش‌ بگیرد. از طریق این آگاهی، فرد به تشخیص احساسات مختلف و نقش آن‌ها در تصمیم‌گیری‌های روزمره خود پرداخته و درنتیجه، هوش هیجانی او بهبود می‌یابد. همچنین این توانمندی به فرد کمک می‌کند تا در ارتباط با دیگران، احساسات و نیازهای آنان را بهتر درک کرده و به شکل مؤثری در ارتباطات مثبت و سازنده شرکت کند. درنهایت، آگاهی از احساسات یک پایه اساسی برای تقویت هوش هیجانی است که به فرد امکان می‌دهد در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود با احساسات بهتری کنار بیاید و بهبود چشم‌انداز و کیفیت زندگی خود را تجربه کند.

توسعه مهارت‌های مدیریت احساسات و هیجانات

توسعه مهارت‌های مدیریت احساسات به شدت به تقویت هوش هیجانی کمک می‌کند. این مهارت‌ها شامل توانایی در تعامل با احساسات خود و دیگران، مهارت‌های حل مسائل و توانایی مدیریت استرس و اضطراب می‌شوند. با توسعه این مهارت‌ها، فرد می‌آموزد چگونه بهترین نتایج را از احساسات خود استخراج کند و در مواجهه با چالش‌های زندگی، رفتارهای سازنده‌تری انتخاب کند. مدیریت احساسات به افراد کمک می‌کند تا در مواقع استرس‌زا، بهترین تصمیمات را بگیرند و به نحوی سازنده، با احساسات منفی خود کنار بیایند.

علاوه‌بر این، توسعه مهارت‌های مدیریت احساسات به فرد کمک می‌کند تا در ارتباط با دیگران، به شکل مؤثرتری با احساساتش برخورد کند و در مواجهه با واکنش‌های مختلف، واکنش‌های سازنده‌تری از خود نشان دهد. این مهارت‌ها به فرد امکان می‌دهند تا در محیط کار و ارتباطات اجتماعی، با توجه به احساسات دیگران و هوش هیجانی خود، روابط سالم‌تری برقرار کند و به عنوان یک فرد هوشمند اجتماعی عمل کند. به این ترتیب، توسعه مهارت‌های مدیریت احساسات به عنوان یک بخش اساسی از هوش هیجانی، افراد را در رسیدن به بهترین نسخه‌ی خود و داشتن روابط سالم‌تر و مؤثرتر کمک می‌کند.

تقویت هوش اجتماعی

تقویت هوش اجتماعی و هوش هیجانی به عنوان دو جنبه مؤثر در توسعه فردی در جوامع و محیط‌های اجتماعی، دارای ارتباط مستقیم با یکدیگر هستند. هوش اجتماعی به افراد کمک می‌کند تا در فرآیند تعاملات اجتماعی خود با دیگران، احساسات و نیازهای طرف مقابل را بهتر درک کنند. این مهارت به فرد امکان می‌دهد تا در ارتباطات خود با دیگران، با احترام به احساسات و نقاط ضعف یا قدرت آنان برخورد کند. هوش اجتماعی همچنین شامل مهارت‌هایی چون همدلی، تعامل مثبت، توانایی حل اختلافات و مدیریت ارتباطات است.

از سوی دیگر، تقویت هوش هیجانی به عنوان یک مفهوم کلی، شامل هوش هیجانی فرد در دو زمینه فردی و اجتماعی می‌شود. درواقع، هوش هیجانی فرد در دو سطح فردی و اجتماعی خود را تقویت کرده و باعث می‌شود تا این فرد بهترین عملکرد را در مواقع مختلف و در تعامل با افراد مختلف داشته باشد. از این منظر، توسعه هوش هیجانی فرد به تقویت مهارت‌های اجتماعی نیز کمک می‌کند، زیرا فرد با شناخت و مدیریت بهتر احساسات خود، در تعاملات اجتماعی بهتر و سازنده‌تری شرکت می‌کند. این ارتباط نثار بهبود کیفیت روابط فردی و اجتماعی می‌شود و به فرد امکان می‌دهد با موفقیت در محیط‌های اجتماعی مختلف به عنوان یک فرد هوشمند عمل کند.

مدیریت استرس

هوش هیجانی و مهارت در مدیریت استرس به عنوان دو عامل کلیدی در فرآیند استخدام اهمیت زیادی دارند. افراد با هوش هیجانی بالا معمولاً توانایی بیشتری در درک و کنترل احساسات خود دارند که این ویژگی در مواجهه با فشارهای محیط کار و مصاحبه‌های استخدامی بسیار ارزشمند است. همچنین مدیریت استرس به عنوان یک مهارت اساسی، به افراد کمک می‌کند تا با فراهم آمدن شرایط چالش‌برانگیز و تغییرات در محیط کار، به بهترین شکل عمل کنند. افرادی که قادر به مدیریت اثرات منفی استرس هستند، احتمالاً در مواجهه با وظایف پیچیده و موقعیت‌های پیش‌بینی نشده در حالت ذهنی بهتری قرار می‌گیرند. ازاین‌رو، توجه به هوش هیجانی و توانایی مدیریت استرس در فرآیند استخدام نه تنها به ارتقاء عملکرد شخصی، بلکه به بهبود ارتباطات در محیط کار و تسهیل در یادگیری و سازگاری با مواقع چالش‌برانگیز کمک می‌کند.

همکاری و ارتباطات

در فرآیند استخدام، ارتباط بین هوش هیجانی و مهارت‌های ارتباطی و همکاری بسیار برجسته است. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، معمولاً توانایی فراهم کردن ارتباطات مثبت و مؤثر با همکاران و محیط کار را دارند. این افراد قادرند به بهترین شکل احساسات خود و دیگران را کنترل و مدیریت کنند، که این ویژگی در برقراری روابط حرفه‌ای مثبت اثرگذار است. همچنین هوش هیجانی به افراد کمک می‌کند تا در مواجهه با تنوع فردی و نیازهای مختلف همکاران، بهترین راهکارها را پیدا کنند و به موقعیت‌های چالش‌برانگیز با همکاری و تعامل مثبت پاسخ دهند. در فرآیند استخدام، این توانایی‌ها می‌توانند نشانگر ارزش افزوده فرد در یک تیم و محیط کار و هماهنگی باشند و او را به عنوان یک همکار مؤثر با روابط عمومی قوی معرفی کنند.

رهبری و مدیریت خود

در فرآیند استخدام، ارتباط مستقیم بین هوش هیجانی و مهارت‌های رهبری و مدیریت خود، بسیار حائز اهمیت است. افراد با هوش هیجانی بالا قوی‌ترین ارتباط خود را از طریق درک و مدیریت احساسات شخصی و دیگران برقرار می‌کنند. این مهارت به آن‌ها این امکان را می‌دهد که تصمیمات هوشمندانه‌تری بگیرند، ارتباطات مؤثری برقرار کنند و در موقعیت‌های چالش‌برانگیز به عنوان منبع الهام برای تیم خود عمل کنند. همچنین هوش هیجانی به افراد کمک می‌کند تا خود را به بهترین شکل مدیریت کنند و توانمندی‌های شخصی خود را بشناسند. در فرآیند استخدام، افرادی با هوش هیجانی بالا می‌توانند به عنوان رهبران مؤثر و خودآگاه شناخته شوند که قادر به الهام بخشی و هدایت تیم‌های خود به سوی اهداف مشترک هستند. این مهارت‌ها می‌توانند در ایجاد محیط کار مثبت و پویا کمک کرده و درنهایت به موفقیت در مسیر حرفه‌ای کمک کنند.

افزایش پذیرش تغییرات و انعطاف‌‌پذیری

پذیرش تغییرات و انعطاف‌پذیری به عنوان دو ویژگی مهم، نقش بسزایی در تقویت هوش هیجانی ایفا می‌کنند. این ویژگی‌ها افراد را قادر می‌سازند با مواجهه با تغییرات و شرایط جدید، احساسات خود را بهبود بخشند و با مهارت‌های مدیریت استرس، به بهترین شکل ممکن با این چالش‌ها برخورد کنند. پذیرش تغییرات نیازمند آگاهی از احساسات و تسلط بر مهارت‌های مدیریت استرس است؛ زیرا هنگامی که فرد می‌پذیرد که تغییر یک جزء طبیعی از زندگی است، او می‌تواند با افزایش آگاهی از احساساتش، بهترین راه‌حل‌ها را پیدا کرده و در مسیر بهبود هوش هیجانی خود قرار گیرد.

انعطاف‌پذیری نیز اهمیت بسیاری در تقویت هوش هیجانی دارد. این مهارت به افراد کمک می‌کند تا در مواجهه با شرایط مختلف، نه تنها احساسات خود را مدیریت کنند بلکه با تغییرات در محیط، به شکل مثبتی واکنش نشان دهند. افراد انعطاف‌پذیر، معمولاً توانایی انطباق با تغییرات را دارند و از این راه، هوش هیجانی خود را بهبود می‌بخشند. با تمرین در انعطاف‌پذیری، فرد یاد می‌گیرد که چگونه در مواقع نامطلوب، با رشد فردی همراه شود و این امر به تقویت توانایی‌های حل مسائل و مدیریت هیجانی او کمک می‌کند.

در فرآیند استخدام، هوش هیجانی به عنوان یک عامل کلیدی با افزایش پذیرش تغییرات مرتبط است. افرادی با هوش هیجانی بالا معمولاً دارای توانمندی‌های برتر در فهم و مدیریت احساسات خود و دیگران هستند که این خصوصیت می‌تواند در فرآیند تغییر و تحول در محیط کار بسیار مفید باشد. این افراد قابلیت تعامل مثبت با تغییرات را دارند و می‌توانند به سرعت و به شکل فعّال با مسائل جدید و نوآوری‌ها سازگاری یابند. در استخدام، این توانایی به معنای تسلط بر مهارت‌های یادگیری سریع، انعطاف‌پذیری و پذیرش تغییرات نقش ایفا می‌کند. این افراد به راحتی با مواقع چالش‌برانگیز مواجهه کرده و از این تجارب به عنوان فرصت‌هایی برای رشد و توسعه شخصی استفاده می‌کنند. درنتیجه، هوش هیجانی به عنوان یک ویژگی مهم در افراد می‌تواند فرآیند استخدام را بهبود بخشیده و در تیم‌هایی با انگیزه برای پذیرش و اجرای تغییرات مؤثر باشد.

تعامل مؤثر با مشتریان

در فرآیند استخدام، ارتباط بین هوش هیجانی و تعامل مؤثر با مشتریان و همکاران به عنوان یک عامل حیاتی در ایجاد محیط کار مثبت و پویا مورد توجه قرار می‌گیرد. افراد با هوش هیجانی بالا معمولاً دارای توانایی درک عمیقی از احساسات خود و دیگران هستند که این امکان را به آن‌ها می‌دهد تا در تعاملات با مشتریان و همکاران بهترین راه‌حل‌ها را ارائه دهند. این افراد مهارت‌های برقراری ارتباطات مؤثر و مهارت‌های مذاکره‌ای بالایی دارند که می‌تواند در فرآیند استخدام نقش بسیار مثبتی ایفا کند. این توانمندی‌ها به آن‌ها کمک می‌کنند تا به عنوان نمایندگان شرکت به بهترین شکل ممکن با مشتریان ارتباط برقرار کنند و در تعامل با همکاران، محیط کاری را پویا و هماهنگ نگه دارند. درنتیجه، هوش هیجانی می‌تواند نقش بسیار مؤثری در ساختار سازمانی ایفا کند و به استخدام افرادی که قادر به تعامل مؤثر و ارتباطات قوی هستند، کمک کند.

نویسنده معروف تراویس بردبری در تأیید اهمیت هوش هیجانی در استخدام ادعا می‌کند ۹۰ درصد کارمندان او با عملکرد بالا، از سطح بالایی از هوش هیجانی هم برخوردار هستند. او همچنین می‌گوید هوش هیجانی ۸۵ درصد موفقیت در محیط کار صنایع گوناگون را سبب می‌شود. مشخص است این کارمندان موفق و با عملکرد بالا ویژگی‌هایی دارند که در سایرین دیده نمی‌شوند. ویژگی منحصربه‌فردی که این دسته از افراد دارند بسیاری از خصوصیات مطلوب کارمندان نمونه را شامل می‌شود. ازجمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱ـ قابلیت رهبری

۲ـ مهارت‌های برقراری ارتباط

۳ـ کار تیمی و سازمان‌دهی

۴ـ اعتبار و باورپذیری

۵ـ مسئولیت اجتماعی

۶ـ خودآگاهی

۷ـ خود انگیزشی

حال خود قضاوت کنید. شخصی که توانایی‌های بالا را دارد حتی بدون مهارت و تجربه کاری اگر آموزش داده شود بسیار مؤثر و خوب عمل خواهد کرد. اما کسی که روحیه کار تیمی یا همدلی یا گوش دادن فعال یا عزت نفس ندارد یا توانایی تحمل تغییر و حل‌مسئله ندارد را با چند ماه یا چند سال آموزش می‌توانید تغییر بدهید؟ باتوجه به اینکه بعضی از این مؤلفه‌ها سال‌ها با فرد همراه بوده و تغییر آن‌ها کار بسیار دشواری است.

Emotional intelligence in employment

چگونه میزان هوش هیجانی را در کارمندان تشخیص دهیم؟

ایجاد یک تیم موفق و مقاوم با استخدام افراد مناسب آغاز می‌شود! هوش هیجانی در استخدام شاخصی بسیار عالی در انتخاب کردن افراد است. به‌عبارتی دیگر جذب فردی با هوش هیجانی بالا در هرسطحی یک استخدام عالی به‌شمار می‌رود. کارمندانی که EQ بالاتری دارند در قالب یک گروه بهتر کار می‌کنند. سریع‌تر با تغییرات سازگار می‌شوند و انعطاف‌پذیرتر هستند.

خودآگاهی بالایی دارند. یعنی اعتمادبه‌نفس دارند و کنترل خودشان را از دست نمی‌دهند. نقاط قوت و ضعف خود را می‌شناسند و بر روی زمینه‌هایی که باعث بهبود عملکردشان می‌شوند بیشتر کار می‌کنند. با خودشان روراست هستند. توانایی نه گفتن را دارند. قبل از اقدام، فکر می‌کنند و دربرابر تغییر راحت هستند و تصمیم‌های غیردقیق نمی‌گیرند. توانایی کنترل اقدامات ناگهانی را دارند و حسادت و عصبانیت بر آن‌ها غلبه نمی‌کند. این افراد خودانگیخته‌اند و دید بلندمدت به موفقیت دارند و به‌دنبال بهره‌وری و اثربخشی هستند. توانایی شناسایی و درک نیازها، خواسته‌ها و نقطه نظرات دیگران را دارند.

معمولا در مدیریت عالی هستند و مهارت ارتباطی خوبی دارند. از کلیشه‌ها و قضاوت سریع خودداری می‌کنند. راحت صحبت می‌کنند. به توسعه و موفقیت دیگران فکر می‌کنند. بحث‌ها را مدیریت می‌کنند و ارتباطات عالی می‌سازند. اینکه یک فرد چه مدارک تحصیلی و چه توانایی‌هایی روی کاغذ دارد مهم نیست. اگر او فاقد فاکتورهای اصلی هوش هیجانی باشد، بعید است موفقیتی کسب کند! یافته‌های جدید نشان می‌دهند که کارکنان دارای وجدان کاری و وظیفه شناسی بالا اما فاقد هوش هیجانی در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیف‌تری نشان می‌دهند. آیا هنوز هم به اهمیت و اثرگذاری هوش هیجانی در استخدام ایمان نمی‌آورید؟!

مطلب مرتبط: چگونه یک کارمند خوب باشیم؟

Emotional intelligence in employment

ارزیابی هوش هیجانی در استخدام از چه طریقی ممکن است؟

۱ـ از آزمون‌های هوش هیجانی استفاده کنید.

۲ـ با کارجویان دوستانه صحبت کنید و در مورد رفتارهایی که بر هوش هیجانی آن‌ها تأثیر می‌گذارند، سؤالات خاصی بپرسید.

۳ـ فرایند مصاحبه خود را بر اساس EQ تنظیم کنید. غیررسمی صحبت کنید و سؤالاتی بپرسید که خودآگاهی کاندیدا را آشکار کند و از گذشته و پیشینه او سؤال بپرسید. برای اینکه او بیشترین حقیقت را به شما بگوید به‌اندازه‌ی کافی با او صمیمی شوید.

۴ـ از افرادی که آن‌ها را معرفی و توصیه کردند درباره شخصیت و نحوه رفتارشان با دیگران سؤال بپرسید.

۵ـ به متقاضیان اجازه ندهید که در پاسخ‌هایشان ابهاماتی داشته‌ باشند و بتوانند سؤالات دنباله‌داری را مطرح کنند. حتی زمانی‌که به‌طور مستقیم درمورد هوش هیجانی یا شایستگی‌های مربوط به آن سؤال می‌کنیم، داوطلبان به‌جای اینکه درمورد نحوه‌ی رفتارشان توضیح دهند، درمورد مفهوم ایده آل و دل‌خواه خود صحبت می‌کنند. برای غلبه بر این مانع می‌توانید از مصاحبه‌ی رویداد ـ رفتاری صحبت کنید. (نظریه‌ای که مک کللند ‘McClelland’ در سال ۱۹۹۸ آن را ارائه کرده‌ است)

۶ـ به توانمندی‌های ارتباطی متقاضی دقت کنید. نحوه مذاکره، گوش کردن، زبان بدن و همدلی کردن را در او ارزیابی نمایید.

Emotional intelligence in employment

پیشنهاد: ۱۱ سؤال روانشناسی در مصاحبه استخدامی

سخن آخر

در دنیای امروز زمان با ارزش‌ترین دارایی افراد است. بیشترین هزینه‌ای که سازمان‌ها در استخدام اشتباه می‌دهند از دست دادن زمان است. آن‌ها فردی را استخدام می‌کنند و آموزش‌های لازم را به او می‌دهند و برای هماهنگ شدن فرد با محیط کاری خود زمان می‌گذارند. اما درنهایت متوجه می‌شوند فردی که استخدام کرده‌اند گزینه مناسبی نبوده است و این تاوان سنگینی برای سازمان خواهد داشت.

در دنیای امروز اگر مهره خود را به عقب برگردانی دو حرکت را از دست داده‌اید. پس هندوانه را به شرط کارد بخرید. دیگر اشتباه استخدام نکنید. این روزها به‌راحتی و با چند کلیک ساده می‌توانید به شخصیت، رفتار، هوش، نحوه عملکرد و تصمیم‌گیری و میزان تأثیرگذاری افراد پی ببرید و استخدام و گزینش درست انجام دهید. دوران انتخاب‌های کورکورانه و تاوان‌های سنگین گذشته است. به‌روز باشید و از تکنولوژی و علم عقب نمانید. حال که می‌دانید هوش هیجانی در استخدام چقدر مؤثر عمل می‌کند آن را نادیده نگیرید.

دسته بندی : استخدامی و شغلی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.