مقالات و کتاب ها مطالب بسیار زیادی درباره هوش هیجانی و اهمیت آن در توسعه فردی نوشته اند. اما تا به حال شما هیچ جا درباره هوش هیجانی سازمانی زیاد نشنیده اید. اما باید بگویم هوش هیجانی صرفا به افراد محدود نمی شود.
هوش هیجانی اولین بار در اواسط دهه ی ۸۰ میلادی مطرح شد و لذا میتوان آن را موضوعی نسبتا جدید در زمینهی روانشناسی دانست. همه افراد فکر می کنند فقط انسان ها هوش هیجانی دارند اما تا به حال چیزی درباره سازمان ها با هوش هیجانی بالا شنیده اید؟
تعریف اجمالی از هوش هیجانی سازمان چیست؟ وقتی می گوییم سازمان دارای هوش هیجانی بالایی است یعنی همه افراد در سازمان حس خوبی دارند و از آن سازمان احساس رضایت می کنند.
پائول وارنر از جمله کسانی است که در این خصوص مطالعاتی صورت داده است. او دکترای روانشناسی بالینی و روانشناسی صنعتی دارد و نایبرئیس واحد طراحی تجربهی مشتریان و کارکنان در شرکت InMoment است.
او شاخصی را به منظور ارزیابی هوش هیجانی سازمانها و میزان هوشمندی عاطفی آنها در حفظ رضایت و خوشنودی کارکنانشان طراحی کرده است. رویکرد وارنر در اندازهگیری سلامت عاطفی سازمانها متمرکز بر سه پرسش تاملبرانگیز است که عبارت است از :
اگر سازمان شما یک انسان بود، علاقه داشتید که با او رفاقت کنید؟
پاسخ شما به این سوال تکلیف شما را مشخص می کند که باید در سازمان بمانید یا بروید؟ شما معمولا در بین دوستان خود احساس خوبی دارید و در تمام روزی که با آن ها وقت می گذرانید لذت می برید. آیا شما نسبت به مجموعه ای که در آن فعالیت می کنید هم همین احساس را دارید. آیا زمانی را که در آن جا می گذرانید احساس خوشحالی می کنید؟ یا بالعکس احساس عذاب می کنید؟
زمانیکه وقتمان را با کسانی سپری میکنیم که دوستشان داریم، موجی از اشتیاق و انرژی درونمان جاری میشود. وقتی پا به شرکت میگذارید، به همان اندازه که از چای نوشیدن و وقت گذراندن با دوستانتان لذت میبرید، حس خوب پیدا میکنید؟
اگر جواب شما به این سوالات بله است که باید بگویم شما سالیان سال باید سفت به کار و مجموعه ای که در آن هستید بچسبید.
سازمان هایی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند دقیقا با کارمندان خود همانند یک دوست برخورد می کنند. به آنها اجازه می دهند تا اظهار نظر کنند و مانند یک دوست با کارمندان خود صادق هستند.
آیا دیدگاه سازمان نسبت به شما با دیدگاه شخصیتان نسبت به خود انطباق دارد؟
سازمان ها با هوش هیجانی بالا نسبت به سازمان های دیگر برایشان مهم نیست که شما اهل کدام شهر و یا کشور هستید اگر شما از هر شهر با هر اقلیتی باشید برای این سازمان ها اهمیتی ندارد. مدیران این سازمان ها ارزش بسیار زیادی برای همه افراد قائل هستند. اگر شما برای استخدام به این شرکت ها درخواست همکاری بدهید آن ها به تخصص شما توجه می کنند.
علاوه بر در نظر نگرفتن اقلیت ها، سازمان ها با هوش هیجانی بالا به عقاید و نظرات کارمندان خود اهمیت می دهند. یعنی اعتقادات کارمندان خود را نادیده نمی گیرند. سازمان ها با هوش هیجانی بالا برای شنیدن به اعتقادات کارمندان خود وقت می گذارند و با دل و جون به آن ها گوش می دهند. در این صورت کارمندان با سازمان خود احساس صمیمیت می کنند.
آیا سازمان، تلاش لازم را برای آنکه شما به فرد توانمندتری تبدیل شوید به خرج میدهد؟
سازمان خوب و سازمانی که هوش هیجانی بالایی دارد، به توسعه ی توانمندی های اعضای شرکت خود کمک میکند و به انها اهمیت میدهد با تشویق کردن کارمندانش آنها را به یکسری آدم موفق و پربازده در سازمان خود تبدیل میکند حتی شده کلاس های آموزشی برگزار میکند و در کل این سیاست را در پیش میگیرد که کارمند موفق مساوی است با یک مجموعه موفق
نتیجه :
شما به عنوان یک کارمند باید در یک سازمان با هوش هیجانی بالا کار کنید زیرا در این نوع سازمان ها ارزش شما و تخصص شما حفظ می شود.