اشتراکگذاری اهداف یکی از اصلهای مهم موفقیت در کارهای تیمی است. وقتی اهدافمان را با کسانی که با ما هم فکر و هم هدف هستند، به اشتراک میگذاریم، بینش جدیدی به ما میدهند و اهداف ما، واضحتر و شفافتر میشوند. گفتگو با دیگران درباره اهداف، علاوه بر اینکه امکان حمایت آنها را فراهم میکند. باعث میشود برای رسیدن به آنچه میخواهیم برنامهریزی دقیقتری داشته باشیم و تشویق و ترغیب آنها باعث ایجاد حس مسئولیتپذیری و انگیزهی مضاعف شده و در به نتیجه رسیدن اهداف بسیار مؤثر خواهد بود.
اما چطور میشود که گاهی اشتراکگذاری اهداف سبب میشود تا به آنها دست نیابیم؟ و حتی چرا گاهی افشای اهداف، مانع دستیابی ما به آنها میشود؟ متأسفانه گاهی شکاف عمیقی بین تصمیمگیری تا عمل ایجادشده و لازم است دربارهی علت ایجاد این شکاف، بیشتر فکر کنیم. اگر شما هم با این مشکل مواجه شدهاید، تا پایان این مقاله همراه ما باشید.
اشتراکگذاری اهداف چه فرآیندی را در ذهن شما ایجاد میکند؟
شاید همهی شما این حس را تجربه کرده باشید. زمانی که تصمیم تازهای برای زندگی خود میگیرید یا اهداف جدیدی را برای مسیر شغلی یا تحصیلیتان در نظر میگیرید. ترجیح میدهید که در خصوص آنها با دیگران مشورت کنید. اما وقتی برای خود اهدافی دارید، اولین فکری که به ذهنتان میرسد این است که اشتراکگذاری اهداف با دیگران میتواند شما را در رسیدن به آنها کمک کند یا نه؟ اغلب انسانها فکر میکنند که افشا کردن اهدافشان برای دیگران مفید است. زیرا کمک و تشویق آنها میتواند، انگیزه آنها را در رسیدن به خواستهها و آرزوهایشان را بیشتر کند.
درحالیکه نتایج تحقیقات جدید خلاف این موضوع را نشان میدهند. در زمان به اشتراکگذاری اهداف، مغزتان آینده آرمانی شما را بعد از رسیدن به اهداف تصویرسازی میکند. حتی میتواند احساس لذتِ رسیدن به موفقیت را برای شما ایجاد کند. درواقع زمانی که شما با دیگران دربارهی اهدافتان صحبت میکنید، بهطور ناخودآگاه بهجای اینکه دچار هیجان و اضطراب شوید، آرامشی که ثمره تلاش و رسیدن به موفقیت است را بهطور کاذب تجربه میکنید.
زمانی که اهدافتان را با دیگران به اشتراک میگذارید آنها چه واکنشی نشان میدهند؟
همانطور که اشاره شد، مغز انسان نمیتواند تفاوت بین واقعیت و تخیل را تشخیص دهد و فکر میکند که شما به هدفتان رسیدهاید. درنتیجه عملا نیروی انگیزه و انرژی لازم برای تلاش بهمنظور رسیدن به اهداف کاهش مییابد. اما زمانی که از به اشتراک گذاشتن اهدافتان صرفنظر میکنید به دلیل تجربهی سطح بالایی از هیجان، با انگیزهی بیشتری تلاش میکنید تا درنهایت بعد از رسیدن به خواستههایتان، لذتی واقعی را تجربه کنید. از طرفی در زمان اشتراکگذاری اهداف با دیگران، دو حالت ممکن است رخ دهد:
- حالت اول: دیگران شما را به خاطر آن اهداف تشویق کنند؛ که در این حالت مغز لذت زیادی میبرد و عملا انگیزه و انرژی شما کاهش مییابد.
- حالت دوم: دیگران شما را به خاطر آن اهداف مورد تمسخر یا سرزنش قرار میدهند؛ که در این حالت نیز دوباره انگیزه و انرژی شما به طرز چشمگیری پایین میآید.
از به اشتراکگذاری این دسته از اهدافتان با دیگران بهشدت خودداری کنید
در کل دودسته از اهداف هستند که نباید هرگز به دیگران بگویید:
یکی اهداف مهم که بهطور مستقیم به آیندهی شما مربوط است و سرنوشتساز هستند. زیرا برای رسیدن به آنها باید تلاش زیادی انجام دهید و درنتیجه به انگیزه و هیجان بالایی نیاز دارید.
حالت دوم اهدافی هستند که ریسک بالایی دارند. به این معنا که درصد رسیدن به آنها نسبی بوده و نمیتوانید بهطور قطعی موفقیت یا عدم موفقیت خود را تخمین بزنید. اشتراکگذاری اهداف در حالت دوم به خاطر ایجاد تعهد و انتظار در دیگران، باعث ایجاد اضطراب زیادی میشود و انرژی لازم را برای تلاش از شما میگیرد. همچنین همواره نگران هستید که مورد بازخواست یا تمسخر آنها قرار گیرید.
در اشتراکگذاری اهداف با این سه گروه بااحتیاط عمل کنید
- دسته اول افرادی هستند که در زندگی هدفی ندارند و خیر و صلاح شما را نمیخواهند. آنها همیشه شما را در پایینترین سطح اهداف نگه میدارند. به این صورت که یا شما را به خاطر تلاش برای تغییر و رسیدن به اهداف مسخره میکنند و دائم میگویند شما نیازی به تغییر ندارید؛ یا در ظاهر با شما همراه هستند. ولی عملا کارها و رفتارشان باعث میشود شما به اهداف خود نرسید.
- دسته دوم افرادی هستند که اهداف شما را تحسین میکنند. آنها همیشه با نیتی خوب و با تشویق و تحسین شما سعی دارند عزتنفس شما را بالا نگهدارند. غافل از اینکه ممکن است این رفتار آنها باعث سست شدن انگیزه و انفعال شود. در حقیقت تقدیر و تشویقی کارساز است که به خاطر تلاش، تعهد و عملکرد مناسب باشد. نهفقط به خاطر انتخاب هدف آنهم در آغاز راه.
- دسته سوم افرادی هستند که دائما دربارهی هر چیزی نظر میدهند و منتقد هستند. آنها همیشه با ذرهبین بدبینی و منفینگری خود مسائل پیرامون را موشکافی میکنند و به دنبال نقاط منفی و ضعف دیگران هستند. این افراد حتی اگر نیت بدی هم نداشته باشند، درهرحال شما را از مسیر رسیدن به اهداف منحرف میکنند و اعتمادبهنفس شما را پایین میآورند.
قبل از تصمیمگیری دربارهی اشتراکگذاری اهداف باید بتوانید هدفگذاری منطقی و درستی داشته باشید
در کنار رعایت کردن تمام فوتوفنهای بالا، هدفگذاری و تعیین اهداف واقعبینانه و قابلدسترس برای رسیدن به موفقیت ظرافتهای خاص خودش را دارد. اینکه چرا به موفقیت نمیرسید یا اینکه چرا اهدافتان محقق نمیشوند به لحاظ کردن تکتک این عوامل بهشدت وابسته است. بنابراین به شما پیشنهاد میکنیم قدری زمان بگذارید و مقالهی «چرا رسیدن به موفقیت سخت است؟ چرا هر چه تلاش میکنم به موفقیت دست پیدا نمیکنم؟» را بهدقت مطالعه کنید. شک نکنید که هدفگذاری اولین و مهمترین گام برای رسیدن به موفقیت است. قدم اول را که درست برندارید در تمام مسیر دچار آشفتگی و سردرگمی خواهید شد. بهقولمعروف: «خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج.». هدفگذاری یعنی تشخیص و شناسایی درست اهداف و برنامهریزی برای رسیدن به آنها. در هدفگذاری حرفهای و موفق، اهداف باید واضح، روشن، قابلسنجش و ارزیابی باشند تا نتیجه موردنظر به دست آید.
درنتیجه هر چه بیشتر دانش و مهارتهای خود را در این زمینه افزایش دهید شانس رسیدن به خواستههایتان چندین برابر میشود.
بهجای اشتراکگذاری اهداف با دیگران از راهکارهای زیر برای رسیدن به موفقیت استفاده کنید
رسیدن به اهداف ارزشمند همواره با چالشها و دشواریهای خاص خود همراه است. دشواریهایی که گذر از آنها انگیزه، تعهد و سختکوشی زیادی را میطلبد. دراینبین برای اینکه با وسوسه اشتراکگذاری اهداف بهعنوان یک مانع در مسیر موفقیت، مقابله کنید میتوانید از راهکارهای زیر استفاده نمایید:
مهمترین قدم برای رسیدن به اهداف، خودشناسی است
تا زمانی که تکلیفتان با خودتان مشخص نباشد، اشتراکگذاری اهداف با دیگران هیچ دردی را از شما درمان نخواهد کرد. در چنین شرایطی که هنوز نمیدانید چه کسی هستید؟ از این دنیا چه میخواهید؟ چه تیپ شخصیتی دارید؟ نقاط قوت و ضعفتان شامل چه مواردی میشوند؟ در انجام چه فعالیتهایی توانایی و مهارت دارید؟ تنها تبدیل به فردی میشوید که مدام از این شاخه به آن شاخه میپرد. همواره منتظر نشسته است تا دیگران برای او تعیین تکلیف کنند. پس بهتر است برای یکبار هم که شده شخصیتتان را دقیقتر و بهتر بشناسید.
نگران نباشید. هیچگاه برای خودشناسی دیر نیست. جلوی ضرر را از هر جا بگیرید، منفعت است. یکی از پرکاربردترین ابزارها در زمینهی خودشناسی، تست شخصیت شناسی انیاگرام Enneagram است. نتایج این تست به شما خواهند گفت که کجای مسیر را اشتباه رفتهاید؟ حتی به شما نشان میدهد اهدافی که تاکنون برای زندگیتان تعیین کردهاید اصلا تناسبی با تیپ شخصیتی شما دارند یا خیر؟
شما باید قید لذت تشویق دیگران را بزنید و بهجای اشتراکگذاری اهداف، برای رسیدن به موفقیت شخصا تلاش کنید. بهقولمعروف امروز کاری را انجام دهید که دیگران حاضر به انجام آن نیستند. تا بعد از رسیدن به اهدافتان تبدیل به فردی شوید که دیگران قادر نیستند.
نوشتن اهداف یک تکنیک کاربردی برای دست یافتن به آنها است
نوشتن اهداف باعث میشود واقعبینانه، شکاف بین وضعیت کنونی و ایده آل را ببینید و بهوضوح بدانید تا رسیدن به اهداف چقدر باید تلاش کنید و چه میزان انرژی باید صرف کنید. نوشتن اهداف باعث اولویتبندی کارها و سازماندهی ذهنی میشود.
از هر آنچه موجب ترس و اضطرابتان میشود، فرار نکنید
روانشناسان پیشنهاد میکنند بهجای اشتراکگذاری اهداف، با ترسهایی که مانع رسیدن شما به آنها میشوند، مواجه شوید. آنها را بنویسید و بررسی کنید که آیا این ترسها واقعی هستند یا نه و اینکه چطور میخواهید باوجود این ترسها به تلاش خود ادامه دهید. با تمرکز بر روی روشهای مقابله با ترسهایتان، شما میتوانید موانع احتمالی را پیشبینی کنید و برای از بین بردن آنها اقدام نمایید.
اطرافیان ما گاهی از روی کنجکاوی یا دلسوزی، تا متوجه میشوند که ما برنامه خاصی داریم، تلاش میکنند تا از جزییات آن باخبر شده و حتی سعی میکنند ما را منصرف کنند. در این حالت بهجای اشتراکگذاری اهداف و تلاش برای متقاعد کردن آنها بگویید: چیز خاصی نیست، باید بیشتر فکر کنم و اصلا وارد بحث با آنها نشوید.
سخن آخر
امروزه به خاطر وجود شبکههای اجتماعی و به اشتراکگذاری زندگی شخصی، خیلی بعید هست که فردی در گوشهای از این کره خاکی، به هدفی هرچند کوچک دست یابد و دیگران از آن باخبر نشوند. اگر خودتان را دوست دارید، برای اهداف خود ارزش قائل هستید و میخواهید با تمام توان و انرژی برای رسیدن به آنها تلاش کنید، از اشتراکگذاری اهداف با دیگران خودداری کنید.
همچنین فراموش نکنید که هرگاه شما برای اهدافی مشخص تلاش میکنید. لزوما دیگران حاضر نیستند سختیهای آن را تحمل کنند؛ و به قول گاندی، آنها ابتدا شما را نادیده میگیرند. بعد به شما میخندند. حتی با شما میجنگند و نهایتا این شما هستید که پیروز خواهید شد.