۱۰ ریسک بازاریابی که واقعاً نتیجه داد!

Marketing risks

در دنیای پرهیاهوی امروز، محافظه‌کاری معمولاً توجه زیادی به خود جلب نمی‌کند. برندهای بی‌باکی که جرأت پذیرش ریسک‌های بازاریابی را دارند، اغلب موفق می‌شوند از رقبا سبقت بگیرند. این شرکت‌ها با انتخاب مسیرهایی مثل بهره‌گیری از جنجال، شوخ‌طبعی با خود یا به چالش کشیدن باورهای مرسوم، گام‌های جسورانه‌ای در برندسازی خود برداشتند. برخی به مسائل ناخوشایند روی آوردند، درحالی که دیگران همه‌چیز را روی اقدامات غیرمعمول، جنجال‌های سیاسی یا بازسازی کامل برند گذاشتند. هر یک از این ایده‌ها می‌توانست به فاجعه‌ای عظیم منجر شود، اعتبارشان را خدشه‌دار کند یا مشتریان وفادار را از آن‌ها دور سازد. اما بجای ناکامی، این ریسک‌ها به نمونه‌های درخشان شجاعت در بازاریابی تبدیل شدند که نه‌تنها موفق بود، بلکه هویت برندشان را بازتعریف کرد. حالا که به گذشته نگاه می‌کنیم، این تصمیمات هوشمندانه به نظر می‌رسند، اما در زمان خود کاملاً دیوانه‌وار بودند.

تست شخصیت برند آکر
تست شخصیت برند آکر

نایک با حمایت از Colin Kaepernick موضع گرفت.

در سال ۲۰۱۸، نایک یکی از بحث‌برانگیزترین و موفق‌ترین کمپین‌های بازاریابی خود را با محوریت Colin Kaepernick، بازیکن NFL، اجرا کرد. او به دلیل زانو زدن هنگام سرود ملی در اعتراض به بی‌عدالتی نژادی به چهره‌ای جنجالی تبدیل شده بود. تبلیغ نایک با نمایش تصویر Kaepernick و شعار «به چیزی ایمان داشته باش، حتی اگر به قیمت از دست دادن همه‌چیز باشد» در طول فصل NFL پخش شد. این تصمیم می‌توانست هواداران فوتبال، مخاطبان محافظه‌کار و حتی ورزشکاران تحت قرارداد نایک را خشمگین کند. واکنش‌ها سریع بود؛ ویدیوهایی از سوزاندن کفش‌های نایک منتشر شد و هشتگ #BoycottNike برای روزها در شبکه‌های اجتماعی ترند شد.

اما نایک این ریسک را با آگاهی کامل پذیرفت. داده‌ها نشان می‌داد که مخاطبان اصلی آن‌ها جوانان شهری و آگاه به مسائل اجتماعی Kaepernick را یک قهرمان می‌دیدند. نتیجه چه شد؟ فروش در نخستین آخر هفته ۳۱٪ رشد کرد، تعامل در شبکه‌های اجتماعی به رکورد رسید و سهام نایک در دو ماه به اوج خود رسید. این کمپین بازاریابی نوآورانه جوایزی مانند Emmy و Cannes Lion دریافت کرد و نشان داد که برندها چگونه می‌توانند با گرفتن موضع، به موفقیت برسند.

مطلب مرتبط: آیا شبکه‌های اجتماعی ابزار بازاریابی مؤثری برای مشاوران هستند؟

Marketing risks

Old Spice متفاوت و موفق شد.

 Old Spice که زمانی برند محبوب پدران و پدربزرگ‌ها بود، در اواخر دهه ۲۰۰۰ به برندی قدیمی تبدیل شده بود و از رقبایی مانند Axe جا مانده بود. اما در سال ۲۰۱۰، با تبلیغ “The Man Your Man Could Smell Like” و حضور Isaiah Mustafa، همه‌چیز دگرگون شد. این تبلیغ خلاقانه با صحنه‌های غیرواقعی مانند دوش‌های جابه‌جاکننده و Mustafa روی اسب، کاملاً ناگهانی بود. ریسک این بود که امکان داشت به‌عنوان شوخی بی‌معنی دیده شود، به‌ویژه برای برندی که سال‌ها جذابیت خود را از دست داده بود.

با این حال، این تبلیغ به یک پدیده ویروسی تبدیل شد و در ۷۲ ساعت میلیون‌ها بازدید در یوتیوب به دست آورد Old Spice .با ساخت بیش از ۱۸۰ ویدیوی پاسخ شخصی‌سازی‌شده به طرفداران در توییتر و Reddit، این موفقیت را تقویت کرد. فروش شامپو بدن دو برابر شد و Old Spice به جایگاه نخست محصولات بهداشتی مردانه در آمریکا رسید.

مطلب مرتبط: برندسازی خلاقانه چیست؟ ۵ ایده برندسازی برای کسب‌وکارهای آنلاین

Marketing risks

Burger King به مشتریان توصیه کرد از McDoalds غذا سفارش دهند.

در سال ۲۰۲۰، در اوج بحران اقتصادی ناشی از کووید-۱۹، برگر کینگ بریتانیا در توییتر پیامی غیرمنتظره منتشر کرد: «از مک‌دونالد غذا بگیرید.» این پیام مردم را به حمایت از همه رستوران‌ها، ازجمله KFC ،Subway و رستوران‌های محلی، ترغیب کرد. این یک فراخوان احساسی برای همبستگی در صنعت مهمان‌نوازی بود، نه یک شگرد تبلیغاتی. این استراتژی بازاریابی نوآورانه برای برندی که همیشه مک‌دونالد را به عنوان رقیب خود  به سخره می‌گرفت، کاملاً ناگهانی بود. این توییت به‌سرعت ویروسی شد و به دلیل بلوغ و همدلی مورد ستایش قرار گرفت. احساسات مثبت نسبت به برگر کینگ بالا رفت و این برند جایگاه خود را به‌عنوان برندی مسئول تثبیت کرد.

Marketing risks

Volvo  و اسپلیت Jean-Claude Van Damme .

در سال ۲۰۱۳،  Volvo Trucks برای نشان دادن فناوری فرمان دقیق خود، Jean- Claude Van Damme را به کار گرفت تا اسپلیتی بین دو کامیون در حال حرکت اجرا کند. این تبلیغ خلاقانه و پرریسک و مشکل بود و کوچک‌ترین خطا می‌توانست به فاجعه منجر شود. اما نتیجه خیره‌کننده بود؛ ویدیو در چند روز بیش از ۱۰۰ میلیون بازدید به دست آورد و فروش کامیون‌ها در بازارهای اصلی ۳۰٪ رشد کرد. این کمپین بازاریابی موفق جوایز متعددی دریافت کرد و Volvo را به‌عنوان برندی مبدع مطرح کرد.

Liquid Death آب را مانند آبجو به فروش رساند.

در سال ۲۰۱۹، برند Liquid Death با رویکردی نوآورانه وارد بازار شد؛ آب کوهستانی در قوطی‌هایی با طراحی سبک هوی‌متال و شعار «تشنگی‌ات را نابود کن». تبلیغات غیرمتعارف آن‌ها، ازجمله آب‌پاشی و مراسم طرد ارواح برای قوطی‌ها، جنجال‌برانگیز بود. این استراتژی برای محصولی ساده مثل آب، با انتقادهایی روبه‌رو شد، اما در میان گروه‌هایی مانند پانک‌ها و اسکیت‌بازان محبوبیت یافت. تا سال ۲۰۲۳، ارزش این برند به ۷۰۰ میلیون دلار رسید و در فروشگاه‌های زنجیره‌ای بزرگ توزیع شد.

مطلب مرتبط: چرا برندها شکست می‌خورند؟

ریسک های بازاریابی

تبلیغ «۱۹۸۴» اپل که نزدیک بود هرگز پخش نشود.

تبلیغ «۱۹۸۴» اپل در سوپربول ۱۹۸۴، به کارگردانی ریدلی اسکات، یک شاهکار تبلیغاتی نوآورانه بود که Macintosh را معرفی کرد. هیئت مدیره اپل آن را غیرمعمول می‌دانست و قصد داشت آن را لغو کند، اما استیو جابز بر پخش آن پافشاری کرد. این تبلیغ انقلابی شد و موفقیت  Macintosh را رقم زد. اکنون به‌عنوان یکی از برترین تبلیغات تاریخ شناخته می‌شود.

پاتاگونیا اعلام کرد: «ژاکت ما را خریداری نکنید!»

در بلک فرایدی سال ۲۰۱۱، برند Patagonia با کمپین خلاقانه‌ای تحت عنوان «این ژاکت را خریداری نکنید»، مصرف‌گرایی بی‌رویه را زیرسؤال برد. این رویکرد بازاریابی نوآورانه، اگرچه در ظاهر می‌توانست فروش را به خطر بیندازد، اما اعتماد مصرف‌کنندگانی را که دغدغه محیط زیست داشتند، جلب کرد. درنتیجه، فروش Patagonia در سال بعد ۳۰ درصد زیاد شد و این برند با اقدامات واقعی زیست‌محیطی‌اش، اصالت خود را به اثبات رساند.

Carlsberg اعتراف کرد که آبجوی این برند بهترین نیست.

در اواخر دهه ۲۰۱۰، کارلسبرگ با کاهش کیفیت محصولات خود روبه‌رو شد. این برند با راه‌اندازی کمپین نوآورانه‌ای با شعار «احتمالاً نه بهترین آبجو»، صداقت و شفافیت را در پیش گرفت و همزمان محصولی با کیفیت بهبود‌یافته معرفی کرد. این رویکرد باعث افزایش فروش و بهبود احساسات مثبت نسبت به برند، به ویژه در میان جوانان شد.

Marketing risks

کمپین خلاقانه Reddit؛ تبلیغ ۵ ثانیه‌ای در سوپربول

در سال ۲۰۲۱، Reddit با پخش یک تبلیغ ۵ ثانیه‌ای در سوپربول که به ماجرای سهام GameStop اشاره داشت، همه را غافلگیر کرد. این کمپین خلاقانه با انتشار گسترده در شبکه‌های اجتماعی، سطح تعامل کاربران در پلتفرم را به طور چشمگیری افزایش داد. این ریسک یک میلیون دلاری، دستاوردی بزرگ در میزان دیده شدن برند به همراه داشت.

مطلب مرتبط: ریبرندینگ و فرآیند بازسازی برند چیست؟ چگونه آن را انجام دهیم؟

Domino’s گفت پیتزایشان افتضاح است.

در سال ۲۰۰۹، دومینوز با راه‌اندازی کمپین «Pizza Turnaround» به صراحت به ضعف کیفیت پیتزای خود اعتراف کرد و با بازسازی کامل دستور پخت، رویکردی تازه در پیش گرفت. این ریسک بزرگ بازاریابی که با صداقت همراه بود، باعث شد ارزش سهام شرکت سه برابر شود. این کمپین امروز به عنوان یکی از نمونه‌های موفق خودآگاهی برند شناخته می‌شود.

دسته بندی : بازاریابی

مطالب مرتبط

عضویت در خبرنامه

برای عضویت در خبرنامه ایمیل خود را وارد کنید.

تازه‌های امروز

جعبه ابزار مدیریتی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.