در دهههای اخیر، استرس شغلی و تعهد سازمانی به عنوان یکی از عوامل مؤثر در ارتقای عملکرد و پیشرفت سازمانها مطرح شده است. تعهد سازمانی نقش بنیادی در افزایش بهرهوری کارکنان، افزایش کیفیت خدمات ارائه شده و حفظ استحکام سازمان دارد. بااینحال، اخیراً مشاهده میشود که تعدادی از سازمانها با چالشها و مشکلات استرس شغلی روبهرو شدهاند که تأثیر منفی بر تعهد سازمانی کارکنان آنها دارد. استرس شغلی نه تنها میتواند به عملکرد فردی و شغلی افراد آسیب بزند، بلکه بهطور غیرمستقیم نیز تأثیرات خود را بر تعهد سازمانی به نمایش میگذارد.
در ساعتی که جوانب مثبت تعهد سازمانی بر جوانب مختلف سازمانها تأثیر مثبت میگذارد، استرس شغلی به عنوان یک مهمان ناخوانده، قدرتمندترین عامل مؤثر در تخریب این تعهد به شمار میآید. عواملی چون حجم کار، فشار زمانی، نقص مهارتها در سازمانهای با فرهنگ سازمانی ناپایدار میتوانند منجر به ایجاد استرس شغلی شوند. این استرسها نه تنها باعث کاهش رضایت شغلی و افزایش نرخ ترک کارکنان میشوند بلکه اثرات منفی خود را بر تعهد سازمانی نیز اعمال میکنند.
ازاینرو، در این مقاله ما به بررسی عمیق روابط پیچیده و تداخلی استرس شغلی و تعهد سازمانی میپردازیم. تا به مدیران و سازمانها این امکان را دهیم که با درک بهتری از علل و مکانیسمهای ایجاد و تأثیرات استرس شغلی، برنامههایی مؤثر برای پیشگیری و مدیریت این پدیده را داشته باشند. این اقدامات میتوانند نه تنها به افزایش تعهد سازمانی در سطح فردی کارکنان کمک کنند بلکه بهطور کلی سازمان را در راستای دستیابی به اهداف استراتژیک خود تقویت نمایند.
در این مقاله، ما به بررسی و تجزیهوتحلیل عوامل مؤثر در کاهش تعهد سازمانی به دلیل وجود استرس شغلی پرداخته و با تحلیل چگونگی تأثیرات استرس شغلی بر رفتارهای کاری و ارتباطات سازمانی به مدیران و کارشناسان منابع انسانی کمک خواهیم کرد تا استراتژیها و راهکارهایی مناسب برای مدیریت و کاهش استرس شغلی را در سازمانهای خود اجرا کنند و از این طریق تعهد سازمانی کارکنان را بهبود بخشند.
استرس شغلی چیست؟
استرس شغلی به عنوان یک پدیده روانشناختی و فیزیولوژیکی در محیط کار تعریف میشود که ناشی از ناهماهنگی بین تقاضاها و فشارهای مهمی است که بر روی کارکنان در سازمان تحمیل میشود. این نوع استرس به دلیل مواجهه با شرایط نامطلوب یا وضعیتهای فشارآور در محیط کار به وجود میآید و توانایی کارکنان در مقابله با چالشها و فشارها را تحت تأثیر قرار میدهد. این فشارها ممکن است از عوامل متنوعی نظیر حجم کار زیاد، تعداد و زمان وظایف فشرده، تضادهای سازمانی، نقص مهارتها یا افترا به نقشهای شغلی ناشی شوند.
استرس شغلی نه تنها تأثیرات روانشناختی افراد را شامل میشود بلکه میتواند اثرات فیزیکی نیز داشته باشد. ازجمله نشانهها و علائم استرس شغلی میتوان به افزایش فشار خون، اختلالات خواب، افزایش ضربان قلب، کاهش انرژی و خستگی مداوم اشاره کرد. استرس شغلی، اگرچه یک ابعاد طبیعی از محیط کار است، اما در صورت عدم مدیریت و کنترل مناسب، میتواند بهطور مستمر به کاهش عملکرد شغلی و افت کیفیت زندگی کارکنان منجر گردد.
مطلب مرتبط: استرس شغلی چیست و چگونه عدم مدیریت آن شما را تا مرز اخراج شدن پیش میبرد؟
استرس شغلی چه هزینهها و پیامدهای منفی را بر سازمان تحمیل میکند؟
استرس شغلی، علاوهبر تأثیرات ذهنی و جسمی بر افراد، هزینهها و پیامدهای مهمی را برای سازمانها نیز به همراه دارد. یکی از این پیامدها مربوط به افت کارآیی و بهرهوری کارکنان است. هنگامیکه کارکنان با استرس شغلی مواجه میشوند، تمرکز و توجه آنها کاهش مییابد و این امر میتواند منجر به اشتباهات، کاهش کیفیت کار و افت کارایی عملیاتی گردد. افزایش نرخ خطا و کاهش توانایی در مقابله با چالشهای روزمره سازمان، عواقب جدی بر عملکرد و اهداف آن را به همراه دارد.
علاوهبر این، با در نظر گرفتن ارتباط مستقیم بین استرس شغلی و تعهد سازمانی میتوان به این موضوع اشاره کرد که استرس شغلی میتواند به عنوان یک عامل مهم در افزایش نرخ ترک کار مطرح شود. کارکنانی که به دلیل فشارها و استرسهای زیاد ناتوان در مقابله شوند، ممکن است تصمیم به ترک شغل خود بگیرند که این موضوع مستلزم هزینههای جانبی مانند استخدام و آموزش کارکنان جدید، افت روحیه کاری و سازمانی و کاهش تجربه و مهارت درون سازمانی میشود.
همچنین استرس شغلی میتواند به عنوان عامل افزایش هزینههای درمانی درنظر گرفته شود. بررسیها نشان میدهد که افراد در مواجهه با استرس شغلی ممکن است با مشکلات سلامت جسمی و روانی روبهرو شوند که نیاز به درمان دارند. هزینههای پزشکی برای درمان این مشکلات به عنوان یک جنبه مهم از هزینههای ناشی از استرس شغلی درنظر گرفته میشود. درنتیجه، مدیران سازمانی نیاز دارند تا با بهبود شرایط کاری و مدیریت استرس، نه تنها به بهبود کیفیت زندگی شغلی کارکنان کمک کنند، بلکه هزینههای احتمالی را نیز کاهش دهند و عملکرد سازمانی را بهبود بخشند.
علائم استرس شغلی
علائم هشدار دهنده دچار شدن به استرس شغلی میتوانند متنوع باشند و بسته به شخصیت، محیط کاری و نوع وظایف انجام شده تغییر کنند. اما برخی از علائم عمومی که ممکن است نشاندهنده ورود فرد به وضعیت استرس شغلی باشند عبارتنداز:
- افزایش رفتارهای تغییر یافته
- افزایش احساسات ناامنی و ناراحتی
- کاهش تمرکز و توجه
- افزایش ناراحتی روانی
- تغییرات در الگوهای خواب و خوراک
- افزایش فشار خون و مشکلات جسمی
- افزایش تعداد رویدادهای مرتبط با سلامت
مطلب مرتبط: استرس شغلی در چه شخصیتهایی بیشتر است؟
چه عواملی بر ایجاد استرس شغلی تأثیرگذار هستند؟
عوامل متعددی بر ایجاد استرس شغلی تأثیرگذار هستند که میتوانند از جنبههای مختلف محیط کاری نشئت بگیرند. یکی از عوامل اساسی تشکیل دهنده استرس شغلی حجم کار زیاد است. زمانیکه کارکنان با میزان وظایف و تعداد پروژههای بسیاری در مدت زمان محدود مواجه میشوند، فشارها و استرسهای شغلی ناشی از این حجم کار زیاد میتواند به سرعت افزایش یابد. یک عامل تأثیرگذار دیگر بر استرس شغلی، فشار زمانی است. زمان محدود و فشرده برای انجام وظایف و پروژهها میتواند باعث افزایش استرس شغلی شود.
فشار زمانی ممکن است منجربه کاهش کیفیت کار، افزایش خطاها و احساس ناتوانی در مقابله با زمانبندی مشغولیتها گردد. همچنین اجتماعی بودن محیط کار نیز میتواند نقش مهمی در ایجاد استرس شغلی داشته باشد. روابط بین همکاران، رؤسا یا فشارهای اجتماعی مثل رقابت نامحسوس ممکن است فشارهای اضافی را بر کارکنان وارد کند و باعث افزایش استرس شغلی شود. این عوامل نشاندهنده پیچیدگی و چالشهای محیط کاری هستند که نقش مهمی در ایجاد و تشدید استرس شغلی ایفا میکنند.
عوامل دیگری نیز در ایجاد استرس شغلی مؤثر هستند، مانند نقشها و مسئولیتهای نامعقول که به کارکنان تحمیل میشوند. زمانیکه فرد با وظایف ناسازگار یا نامعقول مواجه میشود که آنها با تواناییها و مهارتهایش همخوانی ندارند، این موقعیت میتواند باعث افزایش استرس شغلی و افت عملکرد شود. همچنین ابهام نقش نیز یک عامل تعیین کننده در ایجاد استرس شغلی است. واضح نبودن وظایف و نقش کاری ممکن است باعث ایجاد ناامنی و استرس در کارکنان شود. عوامل سازمانی نیز میتوانند به عنوان منبعی برای استرس شغلی عمل کنند. مثلاً ساختار سازمانی ناپایدار، نبود ارتباط با مدیران، یا عدم حمایت سازمان از کارکنان میتوانند عواملی باشند که به عنوان عوامل تسهیم کننده استرس شغلی عمل کنند. همچنین شیوههای مدیریتی ناکارآمد ممکن است تأثیر منفی بر میزان استرس در سازمانها داشته باشند. یعنی همان موضوع مربوط به استرس شغلی و تعهد سازمانی.
درکل، ارتباط استرس شغلی نتیجه تعامل پیچیده و چندگانه عوامل محیط کاری و سازمانی است که باعث تأثیرات منفی بر عملکرد، سلامت روانی و جسمی کارکنان میشود. تدابیر مناسب در مدیریت استرس شغلی میتوانند نقش مؤثری در بهبود محیط کار و افزایش کیفیت زندگی شغلی افراد ایفا کنند.
روشهای سنجش استرس شغلی
سنجش استرس شغلی اهمیت زیادی در ارتقاء بهداشت روانی و عملکرد بهینه کارکنان دارد. برخی از روشهای معمول برای سنجش استرس شغلی عبارتنداز:
تست استرس شغلی اوسیپو
استفاده از پرسشنامههای سنجش استرس شغلی مانند پرسشنامه استرس شغلی کارتر و کوپس و اوسیپو (Osipow) که از کارکنان سؤالاتی درباره عوامل مختلف استرسزا در محیط کار و میزان استرسی را که در محیط کار تجربه میکند را میپرسد. شما تا چه اندازه از میزان استرسی که کارکنانتان تجربه میکنند اطلاع دارید؟
ورود به تست استرس شغلی اوسیپو
مصاحبهها
مصاحبه با کارکنان به صورت فردی یا گروهی توسط مشاوران یا کارشناسان منابع انسانی برای درک عمیقتر عوامل استرسزا و تأثیرات آن بر روان کارکنان.
سؤالات باز
استفاده از سؤالات باز در فرمهای نظرسنجی یا مصاحبهها برای جمعآوری دیدگاهها و تجارب شخصی کارکنان در مورد استرسهای شغلی.
مشاهده عملکرد
مشاهده عملکرد کارکنان و تحلیل تغییرات در رفتارها، کیفیت کار و رضایت شغلی به عنوان نشانههای مستقیم یا غیرمستقیم از تأثیر استرس شغلی.
پیشنهادات و انتقادات
جمعآوری نظرات، پیشنهادات و انتقادات کارکنان درخصوص مواردی که به عنوان عوامل استرسزا درنظر گرفته میشوند.
پروندههای پزشکی
بررسی پروندههای پزشکی کارکنان و ثبت حضور و غیاب آنها به عنوان نشانگرهای مرتبط با استرس شغلی.
نظرسنجیها و گفتوگوهای گروهی
برگزاری نظرسنجیهای دورهای یا گفتوگوهای گروهی با کارکنان برای شناخت نقاط قوت و ضعف محیط کار از دیدگاه آنان.
ترکیب این روشها میتواند به سازمانها کمک کند تا عوامل استرسزا را شناسایی کرده و استراتژیهایی را برای مدیریت و کاهش استرس در محیط کار اجرا کنند.
منظور از تعهد سازمانی کارکنان چیست؟
تعهد سازمانی کارکنان به اصطلاح به تعهد و وفاداری که افراد نسبت به سازمان خود دارند، اشاره میکند. این مفهوم نشان دهنده تصمیم و اراده کارکنان به انجام وظایف و مسئولیتهای خود با حداکثر تلاش است. تعهد سازمانی کارکنان بهطور گسترده شامل ابعاد مختلفی ازجمله اخلاق حرفهای، اجتماعی، مالی و توسعه حرفهای میشود. این تعهدات به معنای تعهد به انجام وظایف و مسئولیتهای مرتبط با شغل است. کارکنان با تعهد به اینکه وظایف خود را بهدقت و با کیفیت انجام دهند، به پیشرفت و توسعه سازمان خود کمک میکنند. افزایش تعهد سازمانی کارکنان چه تأثیراتی برای سازمان دارد؟
ارتقاء ارتباطات داخلی
تعهد سازمانی کارکنان بر ارتقاء ارتباطات داخلی و افزایش هماهنگی در تیمها نیز تأثیر میگذارد. این تعهد به معنای اشتراک اطلاعات، تجربیات و مهارتها بین اعضای تیم و انجام هماهنگی در جهت دستیابی به اهداف مشترک است.
ایجاد فرهنگ سازمانی
تعهد به ایجاد فرهنگ سازمانی سالم و مثبت نیز جزء تعهد سازمانی کارکنان محسوب میشود. این فرهنگ میتواند از ارتقاء اخلاق کاری و احترام به همکاران و مدیران گرفته تا ایجاد یک محیط کاری دوستانه و حاکم بر همکاری باشد.
بهروزرسانی و یادگیری مداوم
تأثیر تعهد سازمانی کارکنان بر روی بهروزرسانی و یادگیری مداوم نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. افراد با تعهد به بهروز بودن با تحولات صنعتی و اطلاعات جدید میتوانند در پیشبرد اهداف سازمانی به عنوان اعضای فعال و سازنده شرکت کنند.
حذف استرس شغلی و تعامل مثبت با مشتریان و مخاطبان
همانطور که گفته شد استرس شغلی و تعهد سازمانی رابطه مستقیمی باهم دارند. در صورت نبودن استرس شغلی در کارکنان ناخودآگاه تعامل مثبت با مخاطبان و مشتریان هم ایجاد میشود. تعهد سازمانی کارکنان به تعامل مثبت با مشتریان نیز جزء مهمی از رفتار حرفهای آنها است. این تعهد به ارتقاء سطح خدمات ارائه شده، ایجاد ارتباطات مستدام با مشتریان و احترام به نیازها و توقعات آنها مرتبط است. کارکنان باتوجه به این تعهد، به سازمان کمک میکنند تا روابط مثبت با مشتریان را ارتقاء دهند و به عنوان یک مؤلفه مهم در موفقیت تجاری عمل نمایند.
ایجاد محیط کاری پویا
تعهد سازمانی در کارکنان سبب ایجاد و حفظ یک محیط کاری پویا شده و باعث افزایش مشارکت فعّال آنها میشود. این تعهد به ایجاد فضایی ایجاب کننده برای ابتکار، ایدهپردازی و حل مسائل مشترک میپردازد. افراد با احساس امنیت و اعتماد در محیط کار، تمایل بیشتری برای به اشتراک گذاشتن ایدهها و ارتقاء بهبودها در سازمان دارند.
پیشبرد اهداف سازمان
تعهد سازمانی کارکنان به پیشبرد اهداف سازمان نیز از کمک میکند. این تعهد به این معناست که افراد از اهداف و استراتژیهای سازمان آگاهی دارند و به تلاش فراوان برای دستیابی به این اهداف مشغولند. این تعهد باعث ایجاد تناسب بین اهداف فردی و اهداف سازمانی میشود و به پایداری و رشد سازمانی کمک میکند.
مطلب مرتبط: تعهد سازمانی چیست؟ چگونه آن را در کارکنان افزایش دهیم؟
عوامل موثر بر کاهش تعهد سازمانی کارکنان
تعهد سازمانی اشاره به ارتباط عاطفی و تعلق کارکنان به سازمان خود دارد. کاهش تعهد سازمانی میتواند به مشکلات مختلفی برگردد و تأثیرات منفی بر عملکرد سازمان داشته باشد. در زیر عواملی که ممکن است بر کاهش تعهد سازمانی کارکنان تأثیر بگذارند آورده شده است:
نقص در مدیریت
رابطه بین تعهد سازمانی و نقص در مدیریت به عنوان یک ارتباط اساسی در سازمانها تلقی میشود. نقص در مدیریت میتواند تأثیر قابل توجهی بر تعهد سازمانی کارکنان داشته باشد. ضعف در ارتباط بین مدیریت و کارمند، فرآیندهای تصمیمگیری ناکارآمد و عدم ارائه فرصتهای ارتقاء و توسعه شغلی ازجمله عواملی هستند که میتوانند احساس تعلق و اراده شغلی را در کارکنان ضعیف کنند.
مدیران با نقص در مهارتهای رهبری و عدم توانایی در مدیریت ارتباطات داخلی، ممکن است باعث ایجاد احساس ناامنی و عدم اعتماد در کارکنان شوند. علاوهبر این، عدم شفافیت در فرآیندهای مدیریتی میتواند احساس اطمینان و اتکا را کاهش داده و درنتیجه به کاهش تعهد سازمانی کارکنان منجر شود. برای تقویت تعهد سازمانی، سازمانها نیاز دارند تا مدیریت خود را بهبود بخشند، ارتباطات شفاف و اثربخش را ترویج دهند و فرصتهای رشد و پیشرفت شغلی را به منظور حمایت از توسعه کارکنان ارائه دهند.
عدم شفافیت
رابطه تعهد سازمانی و عدم شفافیت در مسئولیتهای سازمان، یک ارتباط پیچیده و حیاتی است که مستلزم ارتقاء اصالت و اعتماد در محیط کار است. زمانی که سازمان به تعهدات خود نسبت به کارکنان، مشتریان و جامعه پایبند باشد، این تعهد میتواند به ساختاری از شفافیت و وفاداری منجر شود. اما، درصورتی که سازمان مسئولیتها و اختیارات خود را به نحوی مبهم یا پنهان اجرا کند، این موضوع به نقض اعتماد و افزایش عدم شفافیت منجر میشود. عدم شفافیت در مسائل مرتبط با مسئولیتها ممکن است سبب بروز ناهماهنگی بین استرس شغلی و تعهد سازمانی و همچنین فساد و نقض اصول اخلاقی گردد. بنابراین، ارتباط مستقیم بین تعهد سازمانی و شفافیت در اجرای مسئولیتها حیاتی است و سازمانها باید با تبیین و اعلام واضح تعهدات و انتظارات خود، اعتماد عمومی را بالا نگه دارند و از ایجاد نوعی عدم شفافیت جلوگیری کنند.
عدم شناخت ارزشها و اهداف سازمانی
رابطه بین تعهد سازمانی و عدم شناخت ارزشها و اهداف سازمانی نقطه کلیدی در پایداری و پیشرفت هر سازمان است. زمانی که اعضای یک سازمان نسبت به اهداف و ارزشهای آن آگاهی کافی نداشته یا احساس نکنند که تعهدات خود را در جهت دستیابی به اهداف یا تحقق مأموریت و ارزشهای سازمانی انجام میدهند، عدم تطابق میان انگیزهها و اهداف فردی با اهداف سازمانی به وجود میآید. این عدم هماهنگی ممکن است منجربه کاستی در سطح تعهد سازمانی شود.
فشار کاری؛ عاملی مهم در کاهش تعهد سازمانی
رابطه میان تعهد سازمانی و فشارهای کاری به عنوان یکی از جوانب حیاتی در محیط کار، اثرگذاری بسیار زیادی دارد. زمانی که کارکنان با فشارهای کاری زیاد و نیازمندیهای افزایش یافته مواجه میشوند، تعهد سازمانی آنها ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد. افرادی که در مواجهه با افزایش حجم کاری، زمانبندی ناپایدار، یا فشارهای مداوم، احساس میکنند که توازن کار، زندگی و توسعه شخصی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. ممکن است از تعهد سازمانی کاسته و حتی در مواردی، با مشکلات فرسودگی شغلی و خستگی مواجه شوند.
استرس شغلی
رابطه بین استرس شغلی و تعهد سازمانی نمایانگر یک دینامیک پیچیده در محیط کار است. زمانی که کارکنان احساس میکنند تعهد سازمانی خود را نقض کردهاند یا ارتباط مثبت با سازمان خود را از دست دادهاند، احتمال بروز استرس شغلی افزایش مییابد. این ممکن است به دلیل عدم تطابق میان انتظارات فردی و واقعیتهای سازمانی، نقدهای اجتماعی یا احساس عدم عدالت در سازمان باشد. از سوی دیگر، استرس شغلی نیز میتواند عاملی باشد که تعهد سازمانی را کاهش دهد؛ زیرا فرد در شرایط استرس زیاد، ممکن است احساس کند که نیازها و انتظاراتش در سازمان برآورده نمیشوند.
نقدهای مداوم
ارتباط تعهد شغلی و نقدهای مداوم به عنوان یک جنبه مهم در زمینه مدیریت سازمانی تلقی میشود. تعهد شغلی نقش اساسی در بهبود عملکرد کارکنان دارد، زیرا افرادی که به شغل خود متعهد هستند، به طور معمول انگیزه بیشتری دارند و تمایل به انجام وظایف خود با دقت و انگیزه بیشتری دارند. این تعهد به سازمان میتواند باعث افزایش بهرهوری و کیفیت خدمات شود.
عدم وجود ارتباطات اجتماعی
عدم ارتباط اجتماعی میتواند یک عامل مهم در کاهش تعهد سازمانی افراد تلقی شود. زیرا ارتباطات میان افراد در یک سازمان، نقش حیاتی در ایجاد احساس تعلق و مشارکت در محیط کار دارد. اگر افراد به صورت مداوم باهم ارتباط برقرار کنند، احساس تعلق به گروه و سازمان بهبود مییابد. ازطرفی، عدم ارتباط اجتماعی ممکن است باعث ایجاد احساس تنهایی، عدم درک همکاران و افزایش فاصله میان اعضای تیم شود. این وضعیت میتواند منجربه کاهش احساس مسئولیت و تعهد نسبت به سازمان شود، زیرا ارتباطات ناکارآمد ممکن است باعث کاهش اعتمادبهنفس و احساس ارزشمندی در محیط کار شود. افرادی که احساس میکنند در یک جامعه کاری پایدار و حامی قرار دارند، معمولاً تمایل بیشتری به تعهد و مشارکت فعال در اهداف سازمانی دارند.
نقص در سیاستهای پاداش و تشویق
وجود نقص در سیاستهای پاداش و تشویق میتواند تأثیر مهمی بر کاهش تعهد سازمانی افراد داشته باشد. زیرا سیاستهای ناکارآمد در این زمینه ممکن است احساس عدم انصاف و ناراحتی را در اعضای سازمان ایجاد کند. اگر پاداشها و تشویقها به طور مناسب و عادلانه تعیین نشوند، افراد ممکن است احساس کنند که تلاشها و کارکردهایشان شناسایی نمیشود و روند نادرستی در توزیع پاداشها و تشویقها وجود دارد. این احساس ناعادلانی میتواند باعث افت انگیزه و تعهد افراد به سازمان شده و آنها را به سمت رفتارهای منفی مانند کاهش بهرهوری یا حتی جستجوی فرصتهای شعفآورتر ببرد. درنتیجه، ایجاد و اجرای سیاستهای پاداش و تشویق مؤثر و عادلانه میتواند بهبود محیط کاری، افزایش تعهد و ارتقاء عملکرد سازمانی منجر شود.
عدم ارتقاء احساس اراده شغلی
عدم ارتقاء احساس اراده شغلی میتواند یک عامل کلیدی در چگونگی رابطه بین استرس شغلی و تعهد سازمانی افراد تلقی شود. وقتی که افراد احساس میکنند فرصتهایی برای رشد شغلی، توسعه مهارتها و پیشرفت در حرفه خود ندارند، احساس اراده شغلی ضعیف میشود. عدم فراهم کردن مسیرهای شغلی روشن و امکاناتی برای ارتقاء در سازمان ممکن است باعث ناامیدی و کاهش انگیزه کارکنان شود. افرادی که احساس میکنند بهروز شدن و پیشرفت شغلی میسر نیست، ممکن است به تدریج از احساس تعلق به سازمان خارج شوند. این وضعیت میتواند منجربه افت تعهد سازمانی شود، زیرا ارتباط بین احساس اراده شغلی و تعهد به سازمان نزدیک است. بنابراین، ارتقاء احساس اراده شغلی از طریق ارائه فرصتهای آموزشی، پیشرفت شغلی و تسهیل در مسیرهای شغلی مختلف، میتواند به نگرانیهای افراد پاسخ داده و تعهد سازمانی را تقویت کند.
تغییرات سازمانی ناهموار
تغییرات سازمانی ناهموار میتوانند تأثیرات منفی بر تعهد سازمانی افراد داشته باشند. وقتی که فرآیند تغییرات ناهموار و غیرقابل پیشبینی شود، افراد ممکن است با استرس، ناامیدی و عدم اطمینان روبهرو شوند. عدم اطمینان در مورد آینده، تأثیرات منفی بر اعتبار سازمانی و حتی اعتبار فردی افراد خواهد داشت. افراد ممکن است احساس کنند که تغییرات باعث از دست دادن فرصتها یا حتی ایجاد تهدیدهایی برای حفظ شغل و موقعیتشان شده است. این احساسات منفی میتوانند به تدریج به کاهش تعهد سازمانی منتهی شوند، زیرا افراد احساس میکنند که سازمان نه تنها به نیازها و ارزشهایشان توجه نمیکند، بلکه در تصمیمات و تغییرات نیز آنان را در نظر نمیگیرد. برای مدیریت بهتر تغییرات سازمانی، لازم است ارتباطات کامل و شفاف، آموزشهای مناسب و فرآیندهای تغییراتی که موجب افزایش اطمینان و مشارکت کارکنان شوند، ایجاد شوند.
کارکنان شما به چه دلیلی در سازمان شما ماندند؟
ورود به تست تعهد سازمانی آلن و مایر
سخن نهایی
همانطور که گفته شد استرس شغلی به عنوان یک پدیده روانشناختی و فیزیولوژیکی در محیط کار، تأثیر بسزایی بر تعهد سازمانی کارکنان دارد. وقتی که کارکنان در معرض فشارها، نگرانیها، یا ناتوانی در مدیریت تقاضاهای شغلی قرار میگیرند، احتمال کاهش احساس تعهد به سازمان افزایش مییابد. استرس شغلی و تعهد سازمانی میتواند به عنوان یک عامل انگیزشی معکوس عمل کند و کارکنان را از ارتباط مثبت با سازمان دور کند. این وضعیت ممکن است منجربه کاهش مشارکت فعال، افت انگیزه شغلی و حتی افت عملکرد شغلی شود.
بنابراین، مدیران و سازمانها نیاز دارند تا باتوجه به شناخت و مدیریت مناسب استرس شغلی، تدابیری برای افزایش تعهد سازمانی ایجاد کنند. ایجاد محیط کاری سالم، ارائه پشتیبانیهای روانشناختی و ایجاد فرصتهای رشد و توسعه شغلی میتواند به عنوان راهکارهای مؤثر برای کاهش استرس شغلی و افزایش تعهد سازمانی مطرح گردد.