بیرحمترین منتقدان خویش هستند
کمالگراها نسبت به خودشان و دیگران منتقدان سرسختی هستند. آنها پیوسته به ارزیابی انتقادی عملکرد و انتظارات خود میپردازند و همواره ترس زیادی از عدم پذیرش توسط دیگران دارند. شاید بتوان این ویژگی را با عزتنفس پایین در این افراد تعبیر و تفسیر کرد. همچنین در افراد کمالگرا انتقاد از خود رابطهی مستقیمی با ابتلا به افسردگی دارد.
ترس بهعنوان انگیزه
یک فرد موفق با انگیزش و نیروی محرکهی درونی به سمت اهدافش حرکت میکند. درحالیکه یک کمالگرا با ترس به سمت اهدافش ” هل” داده میشود. ترس از شکست و نرسیدن به اهداف و درنهایت عدم پذیرش و تأیید دیگران. این افراد نسبت به شکست بسیار حساس هستند و اغلب واکنشهای منفیتر و شدیدتری نسبت به آن نشان میدهند.
استانداردهای غیرواقعی
کمالگراها معمولا اهداف و استانداردهای غیرقابل دسترسی را برای خودشان انتخاب میکنند. اینکه شما خود را فرد شایستهای بدانید و استانداردهای فردی بالایی برای خود تنظیم کنید هیچ ایرادی ندارد. اما به این شرط که این استانداردها قابلیت تغییر و انعطافپذیری داشته باشند.
تمرکز بر نتیجه
بدیهی است که تلاش برای رسیدن به اهداف، و طی کردن مسیر پرفرازونشیب موفقیت میتواند با همهی تلخی و شیرینی که دارد برای هر شخص هدفمندی بسیار لذتبخش باشد. اما این قاعده در مورد کمالگراها صدق نمیکند. آنها مسیر را فدای رسیدن به مقصد میکنند. آنها آنقدر تمام توجه و تمرکزشان معطوف دستیابی به هدف است و آنقدر از تجربهی شکست فرار میکنند که هرگز نمیتوانند از فرآیند رشد لذت ببرند.
ترس از شکست
ازآنجاییکه کمالگراها به نتیجه بسیار اهمیت میدهند و با هر چیزی کمتر از “کمال” احساس ناامیدی میکنند، تجربهی شکست برای آنها تبدیل به کابوسی وحشتناک میشود. اما نکتهی جالب اینجاست ازآنجاییکه آنها قوانین و استانداردهای شخصی سختی را برای خود متصور میشوند اغلب اوقات خود را در معرض شکست خوردن قرار میدهند.
عقب انداختن کارها
ممکن است باورش سخت باشد که فردی با استانداردهای بالای کمال گرایانه همواره کارهایش را به تعویق میاندازد. اما مهمترین دلیل این اتفاق ترس از شکست است. کمالگراها تا زمانی که مسیر انجام کاری را بارها ارزیابی نکنند و به روشی عاری از هرگونه عیب و نقص برای رسیدن به نتیجه دست نیابند قدم از قدم برنمیدارند. برخی اوقات آنقدر در مورد بدانجام دادن کارها نگران هستند که ممکن است باعث عدم حرکتشان شود و بهکلی هیچ کاری انجام ندهند. این روال بر عملکرد آنها و ذهنیت دیگران تأثیر منفی خواهد گذاشت.
درواقع در چنین حالتی داشتن معیارهای سرسختانه بهجای اینکه کیفیت عملکرد شما را افزایش دهد به سدی برای رسیدن به موفقیت تبدیل میشوند. اینجاست که صدای اعتراض افراد بلند میشود که چرا هر چه تلاش میکنم به اهدافم نمیرسم؟ چرا نمیتوانم کارهایم را به سرانجام برسانم؟ اگر شما بهعنوان یک کمالگرا از بودن در این سیکل معیوب کلافه شدهاید و دلتان میخواهد سبک زندگیتان را تغییر دهید پیشنهاد میکنیم مقالهی «چرا هر چه تلاش میکنم به اهدافم نمیرسم؟» را با دقت مطالعه کنید.
از کجا بفهمیم کمالگرا هستیم؟
احتمالا تا به اینجا حسابی ذهنتان درگیر شده است که آیا شما هم یک فرد کمالگرا هستید یا خیر؟ میزان و شدت کمالگرایی در شما چقدر است؟ چقدر از این کمالگرایی میتواند مخرب باشد و کدام جنبههای آن پیش برنده و مؤثر هستند؟
واقعیت این است که کمالگرایی انواع مختلفی دارد و در تمامی انسانها قابلمشاهده و ارزیابی است. آنچه تا به اینجا توصیف شد نمونهای وسواسی از این ویژگی شخصیتی است. اما کمالگرایی نمونههای سازندهای نیز دارد که به شما کمک میکنند کارها را به نحو بهتری انجام دهید و سریعتر به موفقیت برسید. از سوی دیگر کمالگرایی میتواند جنبههای مختلفی در زندگی داشته باشد مانند تمرکز بر اشتباهات، نیاز به تائید دیگران، نظم و سازماندهی و … که همه این موارد در کنار تشخیص وجود کمالگرایی و شدت آن در تست کمالگرایی هیل قابل ارزیابی و سنجش است.
آیا شما یک فرد کمالگرا هستید؟ جهت یافتن پاسخ کلیک کنید.
بالاخره کمالگرایی خوب است یا بد؟
کمالگرایی تخریبگر
تصور کنید شما در سازمانی مشغول به کار هستید و رئیس شما فردی بسیار کمالگرا است. هرچقدر تلاش میکنید تا وظایفتان را بهخوبی انجام دهید بازهم رئیستان نکتهای پیدا میکند که از کار شما ایراد بگیرد. حتی ممکن است درنهایت علیرغم تلاشهای بیوقفهی شما بازهم عذرتان را بخواهد. این گروه از کمالگرایان اساسا در مواجهه با هر چیزی که کامل و بینقص نباشد بهراحتی از آن صرفنظر میکنند. ازنظر آنها اشتباهات هیچ جایگاهی در زندگی افراد نباید داشته باشند. چراکه اشتباهات بهمنزلهی بیکفایتی افراد است. اکنون کار کردن در چنین محیطی چه احساسی به شما میدهد؟ فرسودگی و دلسرد شدن؟ بدون شک کمالگرایی آنهم از نوع تخریبگرش میتواند در بلندمدت اثرات منفی جبرانناپذیری بر روان شما بگذارد.
کمالگرایی سازنده
اما در کمالگرایی از نوع سازنده تمرکز بر روی توسعه و پیشرفت مهارتهاست. بااینکه استانداردهای آنها همواره در حال تغییر و افزایش است اما با لذت و امیدواری برای رشد خود تلاش میکنند. آنها به اشتباهات بهعنوان فرصتهایی برای کسب تجربه و پیشرفت خود نگاه میکنند و هرگونه اشتباه و نقصی را بهعنوان مرحلهای از مسیر موفقیت میپذیرند. بهعبارتدیگر کمالگرایی زمانی سازنده است که شما را مشتاق کند وظایفتان را بهتر انجام دهید. اما همیشه باید مراقب باشید از کمالگرایی بهعنوان ابزاری برای زیان رساندن به دیگران استفاده نکنید.
بهعنوانمثال، استنلی کوبریک یکی از بهترین فیلمسازان تاریخ امریکا که همیشه از او بهعنوان یک کمالگرای وسواسی یاد میشود. تنها موضوع حائز اهمیتی که برایش وجود داشت کیفیت فیلمهایش بود و هیچ توجه ای به فشارهایی که بر بازیگران و زیردستانش وارد میکرد، نداشت. بهطوریکه بارها گزارششده است تعدادی از بازیگران در طول فیلمبرداری، دچار اضطراب و افسردگی شدید شدهاند.
راهکارهایی برای مقابله با کمالگرایی
نسبت به تمایلات و افکارت آگاهتر باش
اولین قدم برای رهایی از کمالگرایی آگاهی نسبت به وجود آن و شناخت ماهیتش است. اگر افکار و تمایلات رفتاری خودت را بشناسی راحتتر میتوانی برای تغییر آنها قدم برداری.
به نکات مثبت توجه کن
اینکه بخواهید هر چیزی عالی و بینقص باشد به این معنی است که تمایل دارید تمام قسمتهای منفی کارتان را ببینید و آنها را تصحیح کنید. در مقابل این نکته هم از اهمیت ویژهای برخوردار است که بتوانید تلاش کنید تا جنبههای مثبت اتفاقات پیرامون را ببینید. بهعنوان تمرین، خودتان را به چالش بکشید و در چیزهایی که شما را راضی نمیکنند، جستجو کنید و حداقل سه نکتهی مثبت پیدا کنید.