شاید یکی از جذابترین ویژگیهای دنیای امروز، این پیشفرض ذهنی است که همهی ما باید بتوانیم در پی یافتن شغلی باشیم که نهتنها برایمان قابلتحمل باشد و کفاف مخارجمان را بدهد بلکه باید بتوانیم اهداف شغلی خود را در آن محقق کنیم، عمیقا آن را شغلی ارزشمند بدانیم و خلاقیت و خودشکوفایی جایگاه مهمی در آن شغل داشته باشند. سالها و قرنها پیش این سؤال که آیا به شغلمان علاقه داریم یا نه؟ به نظر همگان سؤالی خندهدار و عجیبوغریب به نظر میآمد. اما در سالهای اخیر یک تغییر نگاه گستردهای نسبت به شغل اتفاق افتاده است و اکنون یکی از اهداف شغلی ما داشتن شغلی است که عاشق آن باشیم. توقعی که در سالهای دورتر اصلا وجود نداشت. درواقع میتوان چنین گفت که در دنیای مدرن امروز، ما به دنبال شغلی هستیم که هم روحمان را سیراب کند و هم بتوانیم مخارج زندگیمان را تأمین کنیم.
شاید عدهای هم به این دلیل در جستوجوی شغل هستند که دیگر طاقت کنترل گریهای والدینشان را ندارند یا نمیخواهند دیگر بیش از این زندگیشان را صرف برآورده کردن آرزوهای آنها بکنند. حالا به نظر شما چرا باید کارکنیم؟ مگر پولتوجیبی گرفتن از والدین چه ایرادی دارد که افراد به خودشان زحمت کار کردن را میدهند؟ به چه علت تا این حد تمایل به داشتن استقلال مالی در افراد مخصوصا جوانان وجود دارد؟ آیا کار کردن نقشی در تشکیل هویت افراد دارد؟ آیا اعتمادبهنفس و عزتنفس آنها را افزایش میدهد؟
اهمیت اهداف شغلی در مسیر یافتن شغل
اگر بخواهیم همین ابتدا به برخی از موانع در مسیر یافتن شغلی رضایتبخش اشارهکنیم این سه مورد میتوانند از مهمترینها به شمار آیند:
- فقدان مهارتهای لازم
- فقدان اطلاعات در خصوص فرصتهای موجود شغلی در بازار کار
- فقدان اهداف شغلی مناسب و واقعبینانه
بدون شک مهمترین مانع از بین موارد مطرحشده این است که ما واقعا نمیدانیم در پی چه هستیم؟ تا زمانی که این مانع برطرف نشود و نتوانیم اهداف شغلی منطقی و قابل حصولی را برای خود در نظر بگیریم تحصیلات، توانمندیها فرصتهای شغلی موجود در بازار کار نمیتوانند به ما کمکی کنند.
لذت بردن از شغل یک از مهمترین اهداف شغلی است
بدیهی است که هر فردی تمایل دارد برای فرار از خانهنشینی یا هر دلیل موجه دیگری در جستوجوی شغلی باشد که بتواند بیشترین ساعات عمرش را با لذت سپری کند. لذت بردن از شغل نقش مهمی در رضایت شغلی و بهتبع آن رضایت زناشویی ایفا میکند. همهی ما میدانیم که حتی بهترین مشاغل دنیا هم ممکن است همیشه لذتبخش نباشند و ما مجبور هستیم روزهای بسیاری را با ملال و خستگی سر کنیم. اما طبیعتا لذت خلق کردن چیزی، یا لذت مؤثر بودن در موقعیت شغلی خاص و در مقیاس کلیتر در جامعه، همهی ما را به سمت یافتن شغلی ارزشمند سوق میدهد.
برخی از جنبههای لذتبخش کار که ممکن است جزء مهمترین اهداف شغلی هر فردی باشند شامل:
- لذت پول درآوردن
- لذت رشد و پیشرفت و شکوفایی
- لذت خلاقیت و نوآوری
- لذت ابراز خویشتن
- لذت کمک به دیگران
- لذت رهبری و کارآفرینی
- لذت یادگیری و آموزش
- لذت کسب استقلال
- لذت داشتن درآمد و ارتقا شغلی
این حقیقت را از یاد نبرید که ما هنگامی میتوانیم بیشترین خدمت را به دیگران بکنیم و بیشترین تأثیرگذاری را در جامعه داشته باشیم که از شغلی لذتبخش برخوردار باشیم تا بتوانیم مهمترین جنبههای شخصیتمان را وارد حیطهی کاری خود بکنیم و به موفقیتهای بزرگی دستیابیم.
تأمین مخارج زندگی
این واقعیت بر هیچکس پوشیده نیست که زندگی خرج دارد یا بهتر است بگوییم خیلی خرج دارد. ما برای تأمین سادهترین و ضروریترین نیازهای خودمان ناچار به کار کردن و کسب درآمد هستیم. علیالخصوص در کشور ما با توجه به شرایط بیثبات اقتصادی هر روز امرارمعاش و تأمین نیازها سختتر و پیچیدهتر میشوند. پس طبیعی است که یکی از اصلیترین اهداف شغلی هر فردی کسب درآمد باشد.
داشتن شغل راهی برای کسب هویت است
بسیاری از افراد هدف از زندگی کردن را کسب هویت میدانند که بخش مهمی از آن را هویت شغلی تشکیل میدهد. شغل افراد برای آنها احساس هویت و عزتنفس به ارمغان میآورد. درواقع کار کردن علاوه بر اینکه موجب تأمین مایحتاج زندگی میشود راهی برای ابراز خود، شناخت توانمندی و قابلیتهای خود، ارتقا مهارتها، برقراری ارتباط، کسب احترام و هویت است. درنتیجه منطقی به نظر میرسد که یکی از اصلیترین اهداف شغلی هر شخصی کسب هویت باشد.
آیا داشتن شغل موجب افزایش عزتنفس میشود؟
شاید اسم هرم سلسلهمراتب نیازهای اساسی مازلو به گوشتان خورده باشد. ما برای رسیدن به خودشکوفایی نیازمند این هستیم که سایر نیازهای اساسی خود را ارضا کنیم. عزتنفس نیز جزئی از همین سلسلهمراتب نیازهای اساسی است و عملکرد و انتخابهای افراد بهشدت تحت تأثیر آن هستند.
احساس خود ارزشمندی و دوستداشتنی بودن نیازی است که ما از روزی که چشم در این دنیا باز میکنیم به دنبال آن هستیم. داشتن شغل، احساس مستقل بودن، احساس مفید و مؤثر بودن و دریافت تأیید و احساس رضایت دیگران همه و همه به میزان قابلتوجهی در تقویت عزتنفس اثرگذار هستند. بنابراین دور از انتظار نیست که یکی از اهداف شغلی افراد، محترم شمردن شخصیتشان و افزایش عزتنفس باشد.
فرار از خانهنشینی و افسردگی
در سالهای اخیر پژوهشهای متعددی تأثیرات روانی مثبت کار کردن را ثابت کردهاند. بهطوریکه یکی از اثربخشترین درمانهای افسردگی سروکار داشتن با مسئولیتهای شغلی است. خانهنشینی بدون هیچ هدف و برنامهی خاصی نه تنها خلق شما را تغییر میدهد بلکه شما را برای ابتلا به انواع بیماریهای جسمی و روحی مستعد میکند. داشتن مسئولیتهای متعدد و تعامل با افراد مختلف در طول روز به میزان زیادی ابتلا به افسردگی و سایر بیماریهای روحی را کاهش میدهد.
تغییر سبک زندگی و دوری از تنبلی و بیکاری
در کنار تمام نیازهای اساسی و شخصیتی، کار کردن شما را مسئولیتپذیر و متعهد بار میآورد و به زندگی شما نظم میبخشد. شما مجبور میشوید که برای اوقات شبانهروز خود برنامهریزی کنید و به آنها مقید باشید. انگیزهی سعی و تلاش را در شما زنده میکند. پس کسانی که از تنبلی و بیکاری خسته شدهاند میتوانند بهعنوان یکی از اهداف شغلیشان، تغییر سبک زندگی را در نظر بگیرند.
اما اگر شما هم جزء آن دست از افرادی هستید که تا به این لحظه به مقولهی اهداف شغلی فکر نکردهاید و هنوز هدف و رسالت خاصی را برای آیندهی زندگی خود در نظر نگرفتهاید نگران نباشید و خودتان را نبازید. شاید این هم یکی دیگر از بلاهایی است که روانشناسی زرد و مربیان انگیزشی نامعتبر بر سر ما آوردهاند که اگر در همین لحظه هدف و رسالت مشخصی نداشته باشید، بیخود زندهاید و انگار جرم بزرگی مرتکب شدهاید. درصورتیکه رسیدن به اهداف مشخص و منسجم اتفاقی نیست که یکشبه بیفتد و بتوانیم در مدتزمان کوتاهی به آن برسیم.
دانستن اینکه چه استعدادهایی داریم؟ چگونه و در کجا باید آنها را بهکارگیریم؟ و اینکه اصلا به سراغ چه شغلی برویم؟ نیاز به زمان و ابزارهایی برای شناخت دارند. دانش و ابزارهایی که بتوانند در وهلهی اول ما را به شناخت مطلوبی از خودمان برسانند و تطابق شخصیت ما را با ویژگیهای مشاغل مختلف بررسی کنند.
تست رغبت شغلی هالند، تسهیلکنندهی یافتن مناسبترین شغل برای شما است
متأسفانه یکی از اشتباهات ما در مسیر یافتن شغل این است که خود را چندان نیازمند آزمون و تمرین و آموزش نمیدانیم. درحالیکه این بسترها همه میتوانند چراغی باشند برای هدایت ما در این مسیر تا به بیراهه نرویم و قدمهای درستتری برداریم.
بعدازاینکه اهداف شغلی خود را کندوکاو کردید و به دلایل محکمی برای شروع مسیر شغلی و حرفهای رسیدید حالا با یک چالش جدید مواجه خواهید شد و آنهم چیزی نیست جزء اینکه شغل مناسب من چیست؟ چه شغلی میتواند مرا به تمام اهداف شغلی که برای خود تعیین کردهام، برساند؟ چهکاری را میتوانم بهتر انجام دهم؟ از انجام دادن چه کارهایی لذت میبرم؟ چه شغلی بیشترین تناسب را با شخصیت من دارد؟ از بودن در چه شغلی لذت میبرم؟ پس در این مرحله احتیاج به اطلاعات کافی و ابزاری تخصصی برای شناخت دارید.
تست رغبت شغلی هالند
تست رغبت شغلی هالند بر اساس برجستهترین وجوه شخصیتیتان به شما کمک میکند تا شغلی را پیدا کنید که بیشترین سازگاری را با شما دارد. در چنین شرایطی شما یک گام بزرگ برای زندگی خود برداشتهاید چراکه دیگر لازم نیست بارها زمین بخورید و آزمونوخطا کنید و انرژی و عمر خود را تلف کنید تا بالاخره متوجه شوید که باید وارد چه حیطهی کاری شوید. شک نکنید که امتحانش ضرر ندارد. در مقالهی «بهترین شغل مناسب من چیست؟» اطلاعات کاملی را در این زمینه در اختیارتان قرار دادهایم. بامطالعهی آن انتخاب را برای خودتان راحتتر کنید.