زندگی شغلی به مقطعی از زندگی هر فردی گفته میشود که مهمترین دغدغه و مسئولیتش در آن دوران، انجام دادن وظایف شغلی و سعی و تلاش در راستای پیشرفت و ارتقای شغلی است. بسیاری از افراد هنگامیکه میخواهند وارد دوران زندگی شغلی خود شوند آگاهانه و بر اساس معیارهای منطقی و واقعبینانه این مسیر را انتخاب نمیکنند و تنها بر اساس نیازهای بازار کار یا کسب درآمد هرچند اندک در شغلی مشغول به کار میشوند. بدون اینکه در نظر بگیرند این جایگاه شغلی تا چه حد با توانمندی، مهارتها، استعدادها و ویژگیهای شخصیتی آنها در تناسب است.
انسانها بعد از عبور از مراحل مختلف زندگی وارد مرحلهی مهمی به نام زندگی شغلی میشوند و بدون اغراق بیشترین ساعات عمر خود را در این دوران سپری میکنند. اما چه اتفاقی میافتد که این دوران مهم و تأثیرگذار برای برخی از افراد تا این حد سخت و طاقتفرسا میشود؟ چرا اغلب مردم از شغلشان ناراضی هستند؟ چرا بعد از مدتزمان کوتاهی شور و اشتیاق اولیهی آنها فروکش میکند؟ پاسخ به تمام این سؤالها را شاید بتوان اینگونه داد که آنها آگاهی مطلوبی نسبت به انواع زندگی شغلی ندارند. درنتیجه نمیتوانند مسیر شغلی مناسبی را برای خود ترسیم کنند.
همهی افراد مشغول به کار در سراسر دنیا به یکی از چهار مدل زندگی شغلی تعلق دارند. این چهار حالت عبارتاند از: کارمندی، خویشفرمایی، کارفرمایی و سرمایهگذاری. برای کسب موفقیت در هر یک از انواع زندگی شغلی شما نیازمند دانش و مهارتهای لازم و کافی هستید. پس بدون شک پیش از انتخاب و تصمیمگیری دربارهی ورود به هر مسیر شغلی باید با انواع و ویژگیهای زندگی شغلی آشنا شوید.
انواع زندگی شغلی
زندگی شغلی به سبک کارمندی
افراد متعلق به این گروه برای دیگران کار میکنند و به ازای کار انجامشده دستمزد میگیرند. با توجه به قراردادی که بین طرفین بسته میشود این درآمد میتواند روزانه، ماهانه یا به هر شکل دیگری که توافق کردهاند، باشد. اینکه شما یک کارگر ساده روزمزد باشید یا یک کارمند عالیرتبه در یک سازمان دولتی یا خصوصی هیچ فرقی نمیکند. بههرحال نوع زندگی شغلی شما مدل کارمندی است. افرادی که این سبک زندگی را انتخاب میکنند افرادی منظم و تابع قوانین و مقررات هستند. با سلسلهمراتب اداری مشکلی ندارند و تابع آن هستند. قادرند خود را تحت کنترل دیگران قرار دهند و مهمترین ارزش برای آنها داشتن امنیت شغلی است.
در این سبک افراد تواناییها و مهارتهای خود را به ازای دریافت درآمدی مشخص در اختیار یک سازمان دولتی یا خصوصی قرار میدهند. درواقع فرد استخدامشده دغدغهی ضرر و ریسک کارفرما را ندارد و به دنبال یک زندگی مطمئن و بدون ریسک است حتی اگر از سطح رفاه بالایی برخوردار نباشد. بهعبارتدیگر میتوان چنین گفت که این اشخاص نیاز به قدرت و پیشرفت بالایی ندارند و ترجیح آنها داشتن زندگی آرام، منظم و مطمئن است.
زندگی شغلی به سبک خویشفرمایی
این نوع از زندگی شغلی در کنار تمام خوبیها و وجوه مثبتی که دارد سختیها و دردسرهای خاص خودش را نیز دارد. کسانی که برای خودشان یک کسبوکار مستقل راه میاندازند یا بهقولمعروف شغل آزاد دارند در این گروه جای میگیرند. اصطلاحا این گروه از افراد خودشان، آقای خودشان هستند. فرد با اختیار و ارادهی خویش حرفهای را برای خود برمیگزیند و مسئولیت تمام و کمال آن بر عهدهی خودش است. کسبوکار آنها حول محور یک یا دو نفر میچرخد و بهشدت به حضور فرد متکی است. بهگونهای که اگر آن اشخاص نباشند کسبوکار دیگر تعطیلشده یا رشد و پیشرفتی اتفاق نمیافتد. پس همیشه هم همهچیز گلوبلبل نیست. به هر دلیلی اگر صاحب کسبوکار قادر به کار کردن نباشد حتی برای یک مدتزمان کوتاه، باید قید درآمد و سود را باهم بزند.
بهطور خلاصه این گروه از جامعه نه کاملا ویژگیهای کارآفرینان را دارند که با ترسیم یک چشمانداز باانگیزهی قوی حتی بدون سرمایه و تحمل ریسک بالا، فعالیتهای خود را در سطح وسیعتری انجام دهند نه ویژگیهای سبک زندگی شغلی کارمندی که حاضر شوند زیر سلطهی کسی بروند و پذیرای مقررات و سلسلهمراتب اداری باشند.
بهطور مثال یک پزشک زمانی که در بیمارستان مشغول به کار است و ازآنجا حقوق دریافت میکند در زمرهی زندگی شغلی کارمندی است. ولی هنگامیکه در مطب شخصی خودش فعالیت میکند و درآمد شخصی دارد زندگی شغلی خویشفرمایی دارد. یا بهعنوان مثالی دیگر معلم تا زمانی که در مدرسه تدریس میکند و از ادارهی آموزشوپرورش حقوق میگیرد، زندگی شغلی کارمندی دارد ولی اگر در هفته تعدادی شاگرد خصوصی داشته باشد و از این طریق کسب درآمد کند در چنین حالتی زندگی شغلی او به سبک خویشفرمایی است.
زندگی شغلی به سبک کارفرمایی
این سبک از زندگی شغلی آرزوی دیرینهی بسیاری از افراد است. رسیدن به جایگاهی که دیگران برای شما کار کنند. حال ممکن است از خودتان بپرسید که تفاوت زندگی شغلی کارفرمایی و خویشفرمایی در چیست؟
در سبک خویشفرمایی سیستم و مجموعهای وجود ندارد و همهچیز وابسته و متکی بر فرد یا همان مالک است. اما در مدل کارفرمایی ساختار و سیستم مشخصی وجود دارد و برای انجام شدن کار و کسب درآمد الزاما نباید فرد حضورداشته باشد، به این سبک از مدل کسبوکار کارآفرینی نیز میگویند.
یکی دیگر از تفاوتهای کارآفرینان با سبک خویشفرمایی این است که رشد و پیشرفت در کارآفرینی بهسرعت اتفاق میافتد درحالیکه در گروه مقابل ممکن است حتی بعد از گذشت ۵ سال پیشرفت چشمگیری حاصل نشود. علاوه بر این کارآفرینان فقط کار نمیکنند که بازدهی سرمایهی خود را بالا ببرند. آنها هرگز تمایلی به انجام کارهای متداول و معمولی بدون خلاقیت و نوآوری ندارند. کارآفرین باوجود تمام موفقیتهایی که به دست میآورد همواره در پی یافتن کالاهای جدید، روشهای جدید، مشتریان جدید و بازارهای جدید است. درحالیکه در خویشفرمایی صرفا از روشهای رایج و معمول تقلید میکنند تا به کسب درآمد برسند.
سبک کارفرمایی یا کارآفرینی
کارآفرینی نوعی سبک و الگوی متفاوت برای زندگی کردن است. کارآفرینی فقط یک سبک زندگی شغلی نیست. بلکه یک سبک زندگی، سبک تفکر و یا حتی یک فرهنگ است. باوری که افراد را به سمت متفاوت بودن سوق میدهد. آنها به دنبال تغییر دنیا، اصلاح تفکر و ارزشآفرینی در تمام ابعاد زندگی هستند. آنها میخواهند با کسبوکارشان بر زندگی دیگران تأثیرگذار باشند. سبک زندگی شغلی کارآفرینی یعنی قدم گذاشتن در مسیری توأم با هیجان، ریسک، تغییر، فرصت طلبی، خلاقیت، پیروزی و شکستهای پیدرپی است. اما در مدل خویشفرمایی، هدف تنها امرارمعاش و داشتن یک کسبوکار مستقل است و وسعت بازارها در مدل خویشفرمایی محدود و بهاندازهی زندگی شغلی کارفرمایی نیست.
زندگی شغلی به سبک سرمایهگذاری
در این مدل از زندگی شغلی شما نیازمند دانش و اطلاعات تخصصی و روحیهی متفاوتی هستید. چراکه قرار است سرمایه برای شما کار کند. باید قادر باشید فرصتهای سرمایهگذاری جدید را در موقعیتهای مختلف تشخیص دهید و درست و بهموقع اقدام کنید.
بهطور مثال افرادی که سهام یک شرکت یا بیمارستان را میخرند یا نویسندهای که کتابی را تألیف و منتشر کرده و بارها تجدید چاپشده است.
طراحی مسیر شغلی مناسب و مهارتهای موردنیاز آن
همانطور که در جریان هستید وارد شدن به هر یک از انواع زندگی شغلی بدون چالش نخواهد بود. هر مسیر شغلی را که بخواهید برای خود متصور شوید و برای آن برنامهریزی کنید باید مسئولیت تمام فراز و نشیبهای آن را بپذیرید. اما به این نکته توجه داشته باشید که در هر شغلی مهارتهایی وجود دارد که باید در طول اشتغال به آن برای دستیابی به آنها نهایت سعی و تلاش خود را انجام دهید. چراکه در این صورت کیفیت عملکرد شغلی شما بهطور مؤثری افزایش مییابد و هم با سرعت بیشتری به نتایج مطلوب سازمان میرسید و بقای خود را در سازمان تضمین میکنید.