رهبری یک انتخاب است که به عموم افراد تعلق دارد. رهبران واقعی افرادی هستند که با صداقت کامل نتایج را میپذیرند و برعهده میگیرند. رهبران از حقیقتهای سخت فرار نمیکنند؛ چراکه ماندگاری مؤثری دارند و همیشه به جلو گام برمیدارند. امروزه رهبری یکی از منابع کمیاب در جهان است که همه اشخاص را شامل میشود. چون خیلی از ما منتظر هستیم تا فرد دیگری مسئولیت را برعهده بگیرد و مشکلات را حل کند. من سابقه زیادی در زمینه راهاندازی شرکتها و هدایت سازمانها در بحرانها را داشتهام و به این نتیجه رسیدهام که رهبری پذیرفتن کامل مسئولیت نتایج، فارغ از شرایط است.
این درس را زمانی خوب یاد گرفتم که مدیرعامل گروه تریهاوس بودم. این شرکت کمبود جدی سرمایهی عملیاتی داشت و من مدتی بعد از شروع کارم، متوجه شدم. در این حالت میتوانستم خودم را کنار بکشم و دیگران را متهم کنم. اما تصمیم گرفتم با حقیقت روبهرو شوم، مسئولیت کامل این کار را به عهده بگیرم و راه رسیدن به یک نتیجهی پایدار را برای کل شرکت پیدا کنم. مطمئن بودم که راهی چندساله برای اصلاح اوضاع در پیش خواهم داشت.
صداقت کامل و طرز فکر مسئولیتپذیر
حقیقت و شفافیت، اعتماد به وجود میآورد. زمانیکه من معاون رئیس شرکت NQ Mobile بودم با چشم خودم دیدم که در صورت نادیده گرفته شدن واقعیتهای سخت مشکل مانند سرطان در سازمان کار میکند. من در زمان بروز مشکلات جدی و اساسی در سازمان فقط مشکلات را شناسایی نکردم و با هیئت مدیره برای تصمیمگیری بهتر راهکار و نظر خواستم؛ با همکاری SEC، حسابرسان مستقل و مشاوران حقوقی، راهکارهایی آماده کرده بودم. ولی متأسفانه هیئتمدیره بجای روبرو شدن با واقعیت، از تصمیمگیریهای حیاتی طفره رفت. بههمین دلیل سقوط پایانی شرکت نتیجهی نبود شفافیت و فرار از حقیقتهای سخت هیئت مدیره بود.
راهحل این موضوع چه در شکست و چه در پیروزی فقط صداقت است. باتوجه به تجربیاتی که به دست آوردهام میتوانم بگویم که شفافیت در کسبوکار مانند سیستم ایمنی سازمان عمل میکند و فقط یک خصلت خوب نیست؛ بلکه قبل از اینکه مشکلات ریشهدار شوند، آنها را پیدا و نابود میکند. مثل یک سیستم راهبری برای شرکت است که بهآسانی در طوفانها در مسیر درست نگه میدارد. حقیقت با اینکه امکان دارد آزاردهنده باشد، ولی خیلی بهتر از مخفی کردن مشکلات در تاریکی است. اینکه بخواهیم سرزنش نشویم، از خودمان محافظت کنیم و جویای شرایط ایدهآل بمانیم یک موضوع طبیعی است. چون مسئولیتپذیری با طبیعت انسان جور درنمیآید. ولی رهبری واقعی برعکس این است. باید همیشه آماده باشیم که ناشناختهها را نیز بشناسیم و از آنها فرار نکنیم و درنهایت شکستها و اشتباهاتمان را بپذیریم.
در مسئولیتپذیری در عین حال که باید محکم پای تعهداتمان بایستیم باید آنقدر شجاع باشیم تا راحت بگوییم من جواب را نمیدانم؛ پس این موضوع به معنای جوابدهی به همه پرسشها نیست. در زمان رویارویی با چالش ها و مشکلات بزرگ وظیفه من این است که فضایی همراه با حقیقت بسازم و راهحلهایی برای مشکلات واقعی به وجود آورم چون من جواب همه آنها را نمیدانم.
مطلب مرتبط: چگونه در رهبری داستانی تأثیرگذار بسازیم؟
تأثیر مسئولیتپذیری و پاسخگویی
این رویکرد تنها به خود رهبر محدود نمیشود زمانیکه شما مسئولیتپذیری و جوابدهی را نشان میدهید، موجی در کل سازمان راه میافتد و فرهنگ سازمانی را در همهی سطوح شکل میدهد. افراد بجای پنهان کردن مشکلات به حل آنها فکر میکنند. با این کار فضایی همراه با شفافیت و اعتماد جای ترس و سرزنش را میگیرد. تیمها منتظر دستور نمیمانند و از دست مشکلات شانه خالی نمیکنند. خودشان دست به کار میشوند، چالشها را زودتر میبینند و باهم راهحل پیدا میکنند. انرژیهایی که به نوآوری، کارایی و پیشرفت واقعی میرسد را جایگزین انرژیهایی شوند که قبلاً برای دفاع از خود صرف میشد. درنتیجه رشد پایدار و انعطافپذیری سازمان تقویت میشود.
این تغییر مانند پیدا کردن یک منبع قدرت پایدار است؛ بنابراین بار بیشتری روی دوش رهبران نمیگذارد. چونکه از وجود خود افراد در می آید، نه از شرایط بیرونی یا موقعیتهای گذرا. رهبری واقعی یعنی به دوش نکشیدن تمامی چالشها بهتنهایی و تغییر ذهنیت از واکنشگرا به فعال. پذیرفتن مسئولیت کامل مانند نیرویی است که شکل واضح و هدفی مشخص، همراه با تغییر واقعی ایجاد میکند؛ اما شما دیگر قربانی اتفاقات نیستید.
مطلب مرتبط: راهکارهایی که رهبران بزرگ برای غلبه بر عادات بد مدیریتی به کار میگیرند!
از آشوب به وضوح
در حال حاضر به لحظه حساسی در کسبوکار رسیدهایم. چالشهای روبرو به چیزی بالاتر از نام رهبر نیاز دارند؛ افراد باید در هر سطحی که تخصص دارند و آمادهاند گام بگذارند، مسئولیت بپذیرند و بدون داشتن نقش رسمی، رهبری کنند. احتمالش زیاد است که رهبری اینچنین با این خصوصیات کمیاب باشد، اما قرار نیست همینطور بماند. هرکدام از ما توانایی یک انتخاب آسان در آشوبها را داریم. باید بجای اینکه منتظر بمانیم تا دیگران رهبری کنند، خودمان دست به کار شویم و رهبری را به عهده بگیریم.
مسئولیت شما مانند اکسیژن شماست. همانطور که هیچکس نمیتواند بجای شما نفس بکشد؛ نمیتواند منابع درونی که برای رهبری تأثیرگذار نیاز دارید را نیز به شما بدهد. لحظهای که این حقیقت را واقعاً بپذیرید، سفرتان از یک مدیر به یک رهبر، از تماشاچی به سازنده و از ناتوان به توانمند آغاز میشود. جهان حالا بیشتر از همیشه به رهبری شما نیاز دارد. فقط یک سؤال مانده: آیا آمادهاید مسئولیت را قبول کنید؟