تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی قدمی بزرگ و غیرقابلپیشبینی است. تجربهی شما در کار و زندگی باعث میشود ایجاد این تغییر در زندگیتان بسیار پرریسک اما سرشار از هیجان باشد؛ چراکه قطعاً شما زمانی به فکر تغییر شغلتان میافتید که از کار دیگر خود مطمئن بوده و قرار است اتفاق بهتری را برایتان رقم بزند. هیچچیز در زندگی مهمتر از آن نیست که کاری را انجام دهید که به آن علاقه داشته و با آن خوشحالید. پس فراموش نکنید که تصمیمگیری برای ترک شغل کنونی و انتخاب شغلی که دوستش دارید حق شماست و اتفاقاً تصمیم درستی است!
در ادامه برخی از مواردی که با آن روبرو خواهید بود را بررسی میکنیم.
تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی
اگر در دهه ی دوم زندگیتان پس از کموزیاد کردنهای بسیار، شغل خود را انتخاب کرده، اما در دهه سوم زندگی متوجه شدهاید که انتخابی که در ۲۰ سالگی انجام دادهاید با نیازهای روحی و باورهایتان نسبت به زندگی تناقض دارد یا لذت کافی را از آن نبرده و مثل یک رباط هرروز را به انجام کاری میپردازید که هیچ حس اشتیاق یا هدفمندی در شما به وجود نمیآورد احتمالاً وقت آن رسیده که به تغییر شغل خود فکر کنید. چراکه قرار نیست یک انتخاب اشتباه تا پایان عمر شمارا در بند خود نگه دارد.
البته این نکته بسیار مهم است که پیش از هر تصمیمی همهی جوانبی که ممکن است باعث دلزدگی شما از کارتان شده باشد را بررسی کنید. چراکه هر دلیلی برای وجود این مشکل راهحل مخصوص به خود را دارد. در ادامه به بررسی چند دلیل احتمالی که فکر تغییر شغل را به سرمان میاندازد میپردازیم:
دلایل تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی:
فراموش نکنید که برخی از مشکلاتی که با آن روبرو هستید مربوط به شغل یا محیط شغلیتان است یا حتی سختیای در مسیری است که شما برای خود انتخاب کردهاید. مثلاً شاید خوب نبودن رابطه شما با رئیس یا همکارانتان آن شغل را برای شما استرسزا و سخت کرده باشد یا تصمیمات شرکت مواردی خلاف نظر شما باشد. این مسائل صرفاً به شغل شما مربوط است و نه مسیر حرفهایتان.
اگر مشکلی در محل کار و افرادی که با آن سروکله میزنید و یا مسیری که برای رفتن به شرکت خود طی میکنید ندارید اما از رسیدن روز شنبه وحشتزده میشوید پس احتمالاً باید زوایای مربوط به حرفهتان را بازنگری کنید!
زمانی را به تجزیهوتحلیل شغل کنونیتان اختصاص دهید تا متوجه شوید چه چیز باعث آزار شما شدهاست. آیا امکان دارد بدون تغییر شغل آن موضوع را حل کنید؟ یا به دنبال چیزی هستید که شغل کنونیتان هرگز نمیتواند برای شما تأمین کند؟
۱ـ دنبال کردن علایق
همهی ما در دوران کودکی ذهنمان پر است از شغلهای رنگارنگ و متنوع. با بزرگتر شدنمان احتمالاً بسیاری از آنها را کنار گذاشته و گزینههای عقلانیتری را جایگزین کردهایم.
اما انتخاب یک گزینه منطقی دلیلی بر علاقهی زیاد شما به آن نمیشود. شاید چیزی که در عمق وجودتان به آن علاقه داشتید نوشتن کتابهای کمیک یا استنداپکمدی بوده است و با جملاتی مثل این شغل درآمد ندارد و خلاصه تفکر دیگران در موردعلاقهتان آن را کنار گذاشته و به دنبال شغلی که در عرف پردرآمدتر است رفتهاید؛ اما آیا عرف از اینکه شما در چیزی که به آن علاقه دارید موفق نمیشوید یا پول درنمیآورید مطمئن است؟ پس بیش از این وقتتان را تلف نکنید و سراغ کاری که دوست دارید بروید.
اگر هنوز بهطور کامل از علایق خود مطمئن نیستید به آزمون رغبت شغلی هالند مراجعه کنید.
۲ـ نیاز به چالشهای جدید
احتمالاً به شغلتان خو گرفتهاید و بر تمام مراحل و روشهای آن مسلط هستید. مراحل بسیاری را سادهسازی کرده و نکته جدیدی دراینخصوص وجود ندارد. به محل کار میروید، مینشینید، وظایفتان را دقیقاً به شکلی مشخص انجام میدهید و در زمان و مکانی مشخص نیز استراحت کرده و غذا میخورید.
همهچیز دقیقاً به یک منوال شروع، تکرار و تمام میشود. خستهکننده است، نه؟
اگر احساس میکنید تمام چیزهایی که باید در این شغل کسب میکردید را یاد گرفته و مسئله جدیدی برای «حلکردن» وجود ندارد، پس زمان تغییر فرارسیده است.
دقت کنید که این تغییر لزوماً به این معنی نیست که کار جدیدی را شروع کرده و شغل قبلیتان را کنار بگذارید میتوانید به ماندن در شرکت و جابهجایی به بخش دیگری فکر کنید. این کار باعث شکلگیری مجموعهای از چالشهای جدید برای شما میشود. اگر بخش جدیدی برای انتقال شما در شرکت وجود نداشت، میتوانید پروژههای جدید خارج از وظایف معمولیتان را به عهده بگیرید.
همچنین اگر نمیدانید چه چالشها و تغییراتی انطباق بیشتری با روحیه شما دارد به آزمون شخصیت شناسی نئو مراجعه کنید.
۳ـ اولویتهای جدید
یکی از مهمترین دلایلی که باعث میشود افراد به فکرتغییر شغل بیافتند، جابجایی اولویتهای زندگی و ایجاد اولویتها و دغدغههای جدید در زندگیشان است.
برای مثال ممکن است بهتازگی صاحب فرزند شده باشید، شرایطی به وجود آمده که باید از والدینتان مواظبت کنید یا هزاران موضوعی که باعث تغییر اولویتهای زندگیتان شده است. حتی ممکن است مسیری که موقعیت شغلی کنونیتان شکل میدهد را دوست نداشته باشید. هرچه هست، اولویتهای جدید و شغل کنونیتان دیگر با یکدیگر همسو نیستند.
۴ـ نارضایتی
گاهی اوقات، تصویری که شما در ابتدا از شغل خود و مسیر حرفهایتان داشتهاید با واقعیت آن حرفه بسیار متفاوت است و هنگامیکه این تفاوت برای شما روشن میشود نسبت به انتخابتان دلسرد خواهید شد چراکه انتظارات شما از آن هرگز برآورده نمیشود.
البته که قرار نیست شغل شما لزوماً باعث شادی شما شود اما باید از کاری که انجام میدهید لذت ببرید.
برای اطلاع از میزان رضایت و تطابق روحی خود با شغلتان میتوانید از آزمونهای فرسودگی و رضایت کمک بگیرید.
اما پس از تغییر شغلتان چه چیزهایی در انتظار شماست؟
مواردی که پس از تغییر شغل با آن روبرو خواهیم بود:
احتمالاً پسازاینکه در مورد تصمیم خود فکر کردید، مایلید درباره موقعیت جدیدتان با دوستان و نزدیکان خود صحبت کرده و نظر آنها را بدانید؛ اما واقعیت این است که احتمالاً با استقبال آنها مواجه نمیشوید.
در ادامه برخی واکنشهایی که با آن روبرو خواهید شد را بررسی کرده و به ارائه راهکارهایی برای آنها میپردازیم که هنگام مواجهه با این موارد از جانب دوستانتان آمادگی کافی داشته و گیج و مستأصل نشوید:
۱ـ واقعبینی
ترس از تغییر در هر چیزی باعث میشود که انسان سکون خود را حفظ کرده و به تصمیمهایی که تاکنون گرفته است محکم بچسبد چراکه گرفتن تصمیم کاری بسیار سخت برای هر شخص محسوب میشود. پس تا جای ممکن ترجیح میدهد از قرار گرفتن در شرایطی که منجر به اخذ تصمیم شود جلوگیری کند! از تصمیم گرفتن فرار نکنید. از تغییر کردن باورها و علایقتان در زندگی نترسید و این را بدانید که تغییر عقیده در طول زندگی بهطور کامل پذیرفتنی است.
چراکه به گفته شلتون: «ایدههای ما تغییر میکنند، دید ما درباره خودمان در طی سالها عوض میشود و این یکی از زیباییهای انسان بودن است».
کورتنی مکدرمات نیز نویسنده کتاب «شروع تغییر از درون شماست» میگوید: «زمانی که بهتدریج صدای درونیمان را برای رفتن بهسمت رشد و تغییر سوق میشنویم باید خودمان را برای روبهرو شدن با ترسهای دیگران و واکنش ذهنیمان نسبت به پاسخی که باید در برابر این سؤالها و ترسها به خود بدهیم آماده کنیم.»
فراموش نکنید که واقعگرایان دنیا را عوض نمیکنند. بلکه این آدمهای غیرواقعگرا هستند که این کار را انجام میدهند.
۲ـ دیر بودن
چه کسی تعیین میکند که برای تغییر شغل دیر شده است؟ اصلاً دیر یعنی چه؟ از همان لحظهای که متوجه میشوید برای شغلی که انجام میدهید ساخته نشده و رویای اصلی شما همیشه چیز دیگری بودهاستبرای تغییر نکردنتان دیر میشود. به سالهای باقیمانده از زندگیتان فکر کنید. البته که هیچچیز در زندگی قابل پیشبینی نیست اما فراموش نکنید که حتی ۱ روز از زندگیتان هم که باقیمانده باشد برای تغییر دیر نیست! دیر در گذر عمرتان معنایی ندارد فقط به درد این جمله میخورد که بگوییم: مواظب باش دیر نشود!
۳ـ توانایی استخدام مجدد
تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی با تغییر مسیر شغلی ۲ موضوع جدا از هم هستند. اما نظر کارفرمایان درباره متقاضیانی که در این گروه سنی در یک رشته جدید درخواست میدهند چیست؟
ممکن است برخی کارفرمایان تحت تأثیر شجاعت شما برای دنبال کردن رؤیاهایتان قرار بگیرند و برخی از اینکه میخواهید شغل خود را عوض کنید شمارا قضاوت کنند؛ اما این نظر شخصی آنهاست و تنها چیزی که در ورود به یک شغل جدید وجود دارد توانایی شما برای انجام آن به بهترین روش ممکن است.
به گفتهی معاون مرکز مدیریت شغلی در دانشگاه کرنل: «زمانی که برای مصاحبه آماده میشوید، تواناییهای قابلانتقالتان که با حرفه هدف شما مرتبط هستند، را شناسایی کرده و برای صحبت درمورد چگونگی استفاده از آنها آماده شوید»
اپلیکیشن لینکدین نیز میتواند بسیار به شما کمک کند.
چند نکته درباره لینکدین؛
- دریافت هشدار و نوتیفیکیشن را فعال کنید
- شرکتهای مرتبط را دنبال کنید
- عضو گروههای مرتبط در زمینه تحصیل و کارتان شوید
- یاد بگیرید که چگونه با آدمهایی که در رشته خاصی فعالیت میکنند تماس برقرار کنید و از آنها در زمینهای که به اطلاعات بیشتر نیاز دارید سؤال کنید
- از پلتفرم جدید مشاوره سایت استفاده کنید
۴ـ شروع دوباره از صفر
احتمالاً این جمله را از منفیگرایان خواهی شنید که «مجبور هستی مدتها بهعنوان یک مبتدی کار کنی، برای بار دوم از صفر شروع کنی و سالها زمان میبرد تا به چیزی که الآن رسیدهای برسی.»
شلتون میگوید: «هرچند احتمال استخدام مستقیم شما در موقعیت کاری ارشد پایین است، هرگز تجربهها، مهارتها و استعدادهایی را که در طول حرفه کاریتان به دست آوردهاید نادیده نگیرید. مهارتهایتان را یک جعبهابزار در نظر بگیرید. در هر کاری سراغ آن رفته و از آن استفاده کنید.»
تحصیلات
این یک امر بدیهی است که برای هر شغل به یک سری مهارت و دانش در مورد آن نیاز است؛ اما تنها راه کسب علم و مهارت رفتن به دانشگاه نیست!
میتوانید در دورههای کوتاهی که گواهینامه ارائه میدهند یا دورههای آموزشیای که شمارا متمایز میکنند شرکت کنید.
برنامههای آموزشی منعطف بسیار زیادی وجود دارد که مناسب کسانی است که تماموقت کار میکنند و خواستار گسترش اطلاعات و قابلیت مهارتهایشان هستند.
جنبههای مثبت تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی:
اما جنبههای مثبت این تغییر چیست؟ نباید اجازه دهید جنبههای منفی شمارا از تصمیمگیری در این جهت بازدارد، اما باید با درنظرگرفتن هر دو جنبه تصمیمتان را بگیرید. از جنبه های منفی فرار نکنید بلکه با آنها روبرو شده و آنها را قبول کنید.
۱ـ استفاده از تجربههای قبل
هنوز لحظهها و روزهای بسیاری پیش روی شماست، پس اصلاً به اینکه قرار است از صفر شروع کنید و دیر میشود و … فکر نکنید. باوجود تمام تجربههایی که از قبل داشتهاید، احتمالاً در حرفه جدیدتان بسیار موفقتر از تازهکارها و کمتجربههایی که بهتازگی تحصیلات دانشگاهی را به پایان رساندهاند ظاهر خواهید شد.
۲ـ برخورداری از حقوق و مزایای بیشتر
این احتمال که پس از تغییر شغل حقوق و مزایای بیشتری داشته باشید بسیار بالاست. گاهی اوقات حقوق پایه در یک شغل از حقوق افراد باتجربه در شغلی دیگر بیشتر است. اگر قرار باشد در بخش دیگری مربوط به شغل خودتان استخدام شوید، احتمالاً حقوق و مزایای بیشتری هم خواهید داشت. ناامید نباشید و با عزمی جزم وارد حرفه جدید شده و باقدرت و اعتمادبهنفس برای موفقیت در آن تلاش کنید.
۳ـ عرضه مهارتهای متنوع
شاید در زمینه خاصی باتجربه نباشید، اما مهارتهای خاصی داشته باشید که تنها شما قادر به ارائه آنها هستید. فراموش نکنید که شما تجربهی ۱۰ سال زندگی بیشتر دارید و این بهخودیخود بسیار مهم است.
همچنین ممکن است سوابقی داشته باشید که نشان دهد کارمند قابلاطمینان و وفاداری بودهاید. وجود جنبههای اینچنینی در رزومه هر شخص از هر تجربه کاری دیگری باارزشتر است.
۴ـ انرژیبخش زندگی کاری
معمولاً متداولترین دلیل برای تغییر شغل، عدم رضایت شغلی است. اگر هنگام سرکار رفتن حس خوبی ندارید یا جایی برای رشد تخصصی در شغلتان نمیبینید، تغییر شغل میتواند انرژی شمارا بالا ببرد. شروع یک کار جدید، شاید ترسناک باشد، اما بیشتر از ترس برای شما انگیزه و هیجان به ارمغان میآورد و به شما نشان میدهد کارتان چیزی است که میتوانید از ته دل آن را دوست بدارید.
افراد موفقی که بعد از دههی ۳۰ حرفه خود را تغییر دادند:
در ادامه به معرفی چند تن از افرادی که موفقیت خود را پس از تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی و انتخاب حرفهی موردنظرشان در دههی سوم و چهارم زندگی کسب کردهاند میپردازیم:
تری کروز Terry Crews
او پس از بازی در فیلمهای کمدی “”Everybody Hates Chris و ” “Brooklyn Nine- Nien ” جوایز بسیاری دریافت کرد؛ اما این جوایز مانع از رؤیاپردازیهای کروز نشد و او در اواسط دهه ۱۹۹۰ بهعنوان بازیکن دفاعی در بسیاری از تیمهای NFL بازی کرد و بیشازپیش بر محبوبیت خود افزود.
مارتا استوارت Martha Stewart
مارتا در سنین جوانی کار خود را در شغلهای مرتبط با مد و فشن آغاز کرد اما طولی نکشید که تحقق آرزوهایش را در آشپزی و آموزش آن به دیگران دید. او توانست شرکت معروف خود را تأسیس کند که هماکنون ارزش آن به بیش از ۴۰۰ میلیون دلار میرسد.
دوآین جانسون Dwayne Johnson
جانسون در زمان دانشجویی در تیم فوتبال دانشگاه میامی بازی میکرد و عملکرد موفق او، باعث شد مسئولین یکی از تیمهای فوتبال کانادا مجبور به جذب وی شوند. طولی نکشید که دوآین در سن ۲۴ سالگی یعنی در سال ۱۹۹۶ فوتبال را کنار گذاشته و به فدراسیون جهانی کشتی پیوست؛ اما جاهطلبیهای وی تمام نشد و در سال ۲۰۰۰ به سینما روی آورد و در فیلمهای متعددی فعالیت کرد.
سخن آخر
ممکن است تغییر شغل بعد از ۳۰ سالگی آسان به نظر نرسد، اما قطعاً قابل انجام است. حالا که به واقعیتها و باورهای غلط در این زمینه پی بردهاید، میتوانید با آگاهی بیشتری تصمیم بگیرید.
اما فراموش نکنید که مراحل تغییر شغلتان را به ترتیب طی کنید. در ابتدا در مسیر حرفهای خود مانده و فقط محیط کار و شغلتان را عوض کنید، اگر بازهم برایتان رضایتبخش نبود سپس به سراغ تغییر مسیر حرفهای خود بروید. برای این مرحله بهتر است اول شغل انتخابیتان را بهصورت موقتی امتحان کنید و ببینید آیا شغل جدید برایتان رضایتبخش خواهد بود؟ اگر آن نیز برایتان لذتبخش نبود بیشتر در مورد دلایل تغییر شغل خود فکر کنید و اگر از آن لذت بردید دورهها و تحصیلات لازم را برای آن انجام دهید تا پلههای موفقیت را بهراحتی در مسیر حرفهای جدیدتان نیز بپیمایید.
به یاد داشته باشید که هر کس داستان خاص خودش را دارد و همهی خصوصیات و تجربههایی که تابهحال کسب کردهاید نیز بخشی از وجود، موقعیت و پیشینه شماست. سعی کنید موقعیت خودتان را بشناسید تا بتوانید از آن بهخوبی استفاده کرده و آن را برای دیگران تعریف کنید.