هوش بشر بهطور شگفت انگیزی پیچیده است. قرنهاست که محققان تلاش کردهاند تا به تعریف ِدرستی از آن دست پیدا کنند. از نظر صاحب نظران بهطور کلی مغز انسان دارای دو نوع متفاوت از هوش است. هوش هیجانی (EQ) و هوش شناختی (IQ). این دو نوع هوش بسیار با یکدیگر متفاوت بوده اما برای ساختن زندگی فرد دائماً در تعامل با یکدیگر هستند. به عبارتی آنها تواناییهای متضادی نیستند ولی مجزا ازهم هستند.
هوش شناختی عمدتاً توسط منطقه نئوکورتیکال و هوش غیرشناختی توسط منطقه لیمبیک پردازش میشود. هوش شناختی را توانایی فهمیدن، به خاطر آوردن، آموختن، حل مشکل و استفاده از آموختهها توصیف کردهاند. هوش غیرشناختی ابعاد شخصی ـ هیجانی و اجتماعی که در عملکرد روزانه مؤثر است مخاطب قرار میدهد. این هوش با توانایی درک خود و درک دیگران، ارتباط با افراد و سازگاری شخص با محیط اطراف خویش پیوند دارد.
هوش هیجانی EQ و هوش شناختی IQ به چه معناست؟
(IQ) به تنهایی برای سنجش تمام تواناییهای ِفکری شما کافی نیست و لزوما همیشه هم موفقیت ِشما را در دانشگاه، محیط کار، زندگی شخصی و اجتماعی پیشبینی نمیکند. هوش هیجانی به معنای توانایی مهار احساسات و به کار بردن آنها در کارهایی مانند تفکر و حل مسئله است. امروزه از هوش هیجانی به عنوان یکی از مؤلفههای ذاتی موفقیت در افراد یاد میشود. پیشبینی و درک رفتار دیگران به ما کمک میکند تا در مواقع ضروری بهترین تصمیم را بگیریم. هوش هیجانی مهارتی انعطافپذیر است که به آسانی آموخته میشود بهطوری که بتواند ما را به حداکثر خوشبختی برساند. اما هوش شناختی یعنی توانایی یادگیری و هیچکس با یادگیری واقعیتهای جدید یا کسب اطلاعات عمومی بیشتر، باهوشتر نمیشود.
هوش هیجانی در بعضی افراد بهطور طبیعی بالاتر است و بعضی افراد بدون هوش هیجانی متولد میشوند ولی میتوانند به آن دست پیدا کنند. با اینکه اکثر محققین میگویند کارایی افراد در زندگی به وسیله IQ و EQ تعیین میشود ولی شواهدی مبنی بر اینکه اهمیت هوش هیجانی بیشتر از هوش شناختی است نیز وجود دارد. پژوهشهای بسیار نشان دادهاند که تنها، حدود ۱۰ الی ۲۰ درصد کارایی افراد از طریق IQ و بیش از ۸۰ تا ۷۵ درصد کارایی آنها از EQ است. بنابراین در بسیاری از مؤسسات و شرکتهای بزرگ قبل از استخدام از افراد آزمون EQ میگیرند و برخی دیگر برای کارکنان خود دورههای ارتقا EQ برگزار میکنند.
همانطور که گفتیم هوش هیجانی توانایی ما در مدیریت کردن احساسات و هیجانهای ما است، این احساسات و هیجانها در رفتار ما نمود پیدا میکند و رفتار ما با دیگران در ارتباط است و میتواند به شکل مثبت یا منفی، تأثیرگذار باشد. پس میتوان گفت، هوش هیجانی در ارتباطات اجتماعی فرد به نحوی اثرگذار است.
هوش شناختی IQ، واژهای است که اکثرا آن را بیشتر از هوش هیجانی شنیدهایم. جالب است بدانید باور اکثر مردم به این صورت است که اگر کسی در دوران مدرسه و یا دانشگاه به نمرات خوبی دست پیدا میکند و شاگرد ممتاز است، پس او از IQ بالایی برخوردار است، درحالیکه این باور صحیح نیست و رسیدن به موفقیت در زندگی در گرو بهرهمندی از هوش هیجانی EQ است.
مطلب مرتبط: هوش چیست؟ بررسی نظریههای هوش در روانشناسی و انواع آن
تفاوت هوش هیجانی EQ و هوش شناختی IQ چیست؟
در دهههای اخیر تعریف گستردهای از هوش انسان ارائه شده است که طیف وسیعی از مهارتها را شامل میشود. در ۲۰ سال گذشته، مفهوم هوش هیجانی به عنوان روشی برای توصیف دیگر مهارتهای فکری شناخته شده است. بهره هوشی بالا فاکتور اصلی موفقیت و پیشرفت اکثر انسانها در زندگی است. اما از جهاتی نیز EQ یا هوش هیجانی نقش پررنگتری در رشد و ترقی افراد دارد.
هوش شناختی یا به اصطلاح «آیکیو» مهارتهای تحلیلی و ارزیابیِ نتایج و گرفتن تصمیمات منطقی و به خاطر سپردن اطلاعات را شامل میشود. اما هوش هیجانی یا همان عاطفی ابعادِ گستردهتری را دربرمیگیرد و اهمیتِ آن در هر بخش از زندگیِ شخصی و حرفهای نمود پیدا میکند علیالخصوص بعد خودآگاهی و انگیزهبخشی. هوش هیجانی ازطرفی دیگر در بعد اجتماعی، اعتمادبهنفس انسان و حل تعارضات، کنترل احساسات خشم و شادی و مشکلات بین فردی و گروهی نقش فعال و سازندهای دارد و به افراد کمک میکند تا با آغوش باز به استقبال انتقادات بروند و نقاط قوت و ضعف خود را بهتر بشناسند. روی هم رفته آزمونهای هوش میتواند تصویر کاملتر و جامعتری از هوش شما در اختیارتان قراردهند. ضریب هوشی معمولاً به توانایی فکری اشاره دارد. برخی از معمولترین مؤلفههای IQ شامل توانایی و مهارت در موارد زیر است:
- استفاده از منطق و برهان در حل مشکلات
- برنامهریزی و داشتن ِاستراتژی راهبردی
- درک و تحلیل ایدههای انتزاعی
- یادگیری و تطابق و سازگاری با تغییر
- استفاده درست از زبان و قدرت تکلم بالا
هوش هیجانی یا همان EQ بهطور کلی به توانایی شما در درک احساسات خودتان و دیگران و هدایتِ آگاهانه آنان اشاره میکند. یعنی برقرار کردن تعادل بین احساسات و منطق و استدلال در مجموع رفتارهای زیر در افراد دارای هوش هیجانی بالا عادی است:
تشخیص احساسات ِخود و دیگران
بخش عمدهای از هنر برقراری ارتباط، مهارت کنترل عواطف در دیگران است، مانند صلاحیت یا عدم صلاحیت اجتماعی و مهارتهای خاص لازم برای آن. اینها تواناییهایی هستند که محبوبیت، رهبری و اثربخشی بین فردی را تقویت میکنند. افرادی که در این مهارتها توانایی زیادی دارند، در هر آنچه که به کنش متقابل آرام با دیگران باز میگردد به خوبی عمل میکنند، آنان ستارههای اجتماعی هستند.
همدلی و همفکری کردن
همدلی، توانایی دیگری که بر خودآگاهی عاطفی متکی است، «مهارت ارتباط با مردم» است. افرادی که از همدلی بیشتری برخوردار باشند، به علائم اجتماعی ظریفی که نشان دهنده نیازها یا خواستههای دیگران است توجه بیشتری نشان میدهند. این توانایی، آنان را در حرفههایی که مستلزم مراقبت از دیگرانند، تدریس، فروش و مدیریت موفقتر میسازد.
سازگاری و انطباق دادن خودشان با شرایط مختلف
سازگاری مهارتی است که بدون آن هرگز دوام نمیآوریم و انسان با سازگاری زنده مانده و به بقای خود ادامه داده است. چه در محل کار و چه در زندگی مشترک این سازگاری است که ضامن بقای ماست. نوکیا تا سال ۲۰۱۰ قدرتمندترین کمپانی موبایل بود و هیچکس توان رقابت با آن را نداشت؛ اما خیلی زود این کمپانی قدرتمند و بزرگ منقرض شد. چون نیاز بازار و مخاطب عوض شد؛ اما نوکیا خود را با شرایط جدید سازگار نکرد. از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۳ یاهو باهوشترین موتور جستجو و کمپانی وب بود؛ اما در عرض چند سال به تلی از خاکستر تبدیل شد و ارزش آن از ۴۷ میلیارد به ۴ میلیارد دلار کاهش پیدا کرد.
اگر کمی به اطراف خود دقیقتر نگاه کنیم، خواهیم دید این اتفاق برای تکتک ما در حال افتادن است. یعنی اگر خودمان را بهروز نکنیم، با شرایط جدید وفق ندهیم، احتمال حذف شدنمان از سیستم زیاد خواهد بود. پس باید بدانیم که هوش هیجانی بالا تنها راه نجات ماست.
کنترل تکانههای خود (رفتارهای تکانشی) و برانگیختن خود
برای جلب توجه، برانگیختن شخصی، تسلط بر نفس خود و برای خلاق بودن لازم است سکان رهبری هیجانها را در دست بگیرید تا بتوانید به هدف خود دست یابید. خویشتنداری عاطفی، به تأخیر انداختن کامرواسازی و فرونشاندن تکانشها، زیربنای تحقق هر پیشرفتی است. توانایی دستیابی به مرحله غرق شدن در کار، انجام هر نوع فعالیت چشمگیر را میسر میگرداند. افراد دارای این مهارت، در هر کاری که برعهده میگیرند بسیار مولد و اثربخش خواهند بود.
حل تعارضات با دیگران
یکی از تکنیکهای حل تعارض این است که شما به حرفهای طرف مقابل گوش دهید و به طرف مقابلتان میفهمانید که من دارم به حرفهای تو گوش میدهم. این پیام به صورت ناخودآگاه باعث میشود دیگری هم شروع به گوش دادن به حرفهای شما بکند و افراد با هوش هیجانی بالا از این توانمندی برخوردار هستند. ازطرفی این افراد غم و ناراحتی دیگران را درک میکنند و همدلی بالایی دارند و در صورت بروز مشکلات میان فردی توانایی بالایی در حل تعارضات دارند.
برقراری ارتباط مؤثر
البته افراد از نظر تواناییهای خود در هر یک از این حیطهها، با یکدیگر تفاوت دارند و ممکن است بعضی از ما برای نمونه در کنار آمدن با اضطرابهای خود بهطور کامل موفق باشیم، اما در تسکین دادن ناآرامیهای دیگران چندان کارآمد نباشیم. بدون شک، زیربنای اصلی سطح توانایی ما، عصب است اما مغز به طرز چشمگیری شکلپذیر است و همواره در حال یادگیری است.
هرکدام از این حیطهها تا حد زیادی نشانگر مجموعهای از عادات و واکنشهایی است که با تلاش صحیح، میتوان آنها را بهبود بخشید و افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند در برقراری ارتباط مؤثر بسیار از نظر مغزی کارآمد هستند.
خودآگاهی بالا
قدرت تنظیم احساسات خود، توانایی و مهارت عاطفی است که بر حس خود آگاهی متکی میباشد و شامل ظرفیت شخص برای تسکین دادن خود، دور کردن اضطرابها، افسردگیها یا بیحوصلگیهای متداول و پیامدهای شکست است. افرادی که به لحاظ این توانایی ضعیف هستند، بهطور دائم با احساس ناامیدی و افسردگی دست به گریبانند، درحالی که افرادی که در آن مهارت زیادی دارند یا از بهره هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند، با سرعت بسیار بیشتری میتوانند ناملایمات زندگی را پشت سر بگذرانند.
شناخت عواطف شخصی
خودآگاهی، تشخیص هر احساس به همان صورتی که بروز میکند، است و سنگ بنای هوش هیجانی است. افرادی که نسبت به احساسات خود اطمینان بیشتری دارند، بهتر میتوانند زندگی خویش را هدایت کنند. این افراد دربارهی احساسات واقعی خود در زمینه اتخاذ تصمیمات شخصی از انتخاب همسر آینده گرفته تا شغلی که برمیگزینند، احساس اطمینان بیشتری دارند.
مطلب مرتبط: هوش هیجانی چیست؟ ۵ گام ساده برای تقویت هوش هیجانی
هوش هیجانی و هوش شناختی چه نقشی در موفقیت فردی و شغلی ما دارند؟
با اینکه هوشِ شناختی یا همان هوش عمومی شاخصِ محکمی برای موفقیت آکادمیک محسوب میشود. اما به تنهایی تضمین کننده موفقیت در زندگی شما نیست. هوش هیجانی یا EQ، هوشی قابل انعطاف و تغییرپذیر است که شما را یک گام به موفقیت و رسیدن به پله خوشبختی و شادابی نزدیکتر میکند.
هوشِ عاطفی ابعادِ گوناگونی را شامل میشود ازجمله: هوش ِ شناختی؛ سهولت تفکر با استفاده از احساسات، درک احساسات و مدیریت احساسات. از این جهت ۵ مهارت کلیدی که سطح هوش هیجانی افراد را تعیین میکنند میتوان اینگونه نام برد:
- خود آگاهی
- خود کنترلی
- انگیزه درونی
- همدردی
- مهارتهای اجتماعی
شما به عنوان یک راهبر و یا مدیر چه عضوی را برای تیم خود انتخاب میکنید؟ فردی که دارای هوش هیجانی بالاتری است و یا هوش شناختی بالاتر؟ اکثر شما احتمالا هوش عاطفی را گزینش خواهید کرد. چون هوش عاطفی مزایا و اثرگذاری بیشتری در کیفیت روابط و سلامت روان در زندگی دارد و منجربه موفقیت میشود. بنابراین با بهبودِ دیدگاههای خود و ذهنیتتان متناسب با احساسی که دارید؛ میتوانید عملکرد و خلاقیت بهتری را در هر زمینه و حوزه از زندگی شخصی و حرفهایتان به نمایش بگذارید و با مدیریتِ احساساتتان، با رویی گشاده از رویدادهای خوشایند و یا ناخوشایند استقبال کنید.
مطلب مرتبط: چرا تقویت هوش هیجانی شانس استخدام شما را بالاتر میبرد؟
چرا امروزه هوش هیجانی بالا اینقدر مورد توجه قرار گرفته است؟
موفقتر هستند.
افرادی که از هوش هیجانی بالایی بهرهمندند، در محیطهای کاری، بسیار پربازده عمل میکنند. آنها رهبران موفقی هستند، همچنین افرادی صادق و با روابط اجتماعی بالا میباشند. به همین خاطر از نظر دیگران دوست داشتنیترند و در کارهای تیمی بهتر عمل میکنند. بررسیها نشان میدهند که عوامل کامیابی افراد برجسته و موفق از احساسات مثبت آنها گرفته شده است و افراد ناموفق کسانی هستند که احساسات منفی را در خود پرورش میدهند.
خودانگیزشی بالاتری دارند.
افرادی که از هوش هیجانی بالاتری برخوردارند، انگیزههای قویتری نیز دارند و همواره به سمت اهداف خود در حرکت هستند.
در همدلی کردن ماهرند.
همدلی عبارت است از درک احساس دیگران و شناخت تأثیر اعمال و رفتار خود بر آنها؛ افراد با هوش هیجانی بالا همدلی بیشتری دارند و در بخشهای خدماتی سازمانها بسیار خوب عمل میکنند، زیرا به خوبی با دیگران صحبت میکنند و به مشکلات آنها گوش میدهند، سپس راهحل مناسبی ارائه میدهند.
توانمندی بیشتر در مهارتهای اجتماعی و ارتباطی
فارغ از آنکه شما در چه حوزهای مشغول به کار هستید مهارتهای اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است. افراد موفق، ارتباط مؤثری با دیگران دارند و این نشان از بالا بودن هوش هیجانی است.
خودآگاهی بالاتر
برای کنترل احساسات شما باید از آنها آگاهی داشته باشید. نظارت بر احساسات باعث بالا رفتن اعتمادبهنفس میشود و این مستلزم هوش هیجانی بالا است.
خویشتنداری
اگر شما نتوانید روی احساسات خود کنترل داشته باشید همیشه با دیگران در ستیز و چالش خواهید بود. پس مسئولیت کار خود را به عهده بگیرید و در مقابل تغییرات از خود انعطاف نشان دهید و برخورد مناسبی در مقابل ایدههای جدید داشته باشید.
مطلب مرتبط: نشانههای هوش هیجانی رهبران کسبوکار
افراد مشهور با هوش هیجانی بالا
اما افراد مشهوری که هوش هیجانی بالایی دارند دارای چه ویژگیهایی هستند:
همدلی بالایی دارند.
کنجکاوی در مورد دیگران راهی برای پرورش همدلی است. رومن کریزناریچ، مؤلف کتاب در دست چاپِ همدلی: کتاب راهنما برای تحول، در وبگاه گریترگود مینویسد: «کنجکاوی همدلیمان را افزایش میدهد، وقتی با آدمهای خارج از چرخهی معمول اجتماعیمان صحبت میکنیم، با نحوهی زندگی و جهانبینیهای بسیار متفاوتی نسبت به خودمان، مواجه میشویم.» کنجکاوی در مورد دیگران راهی برای پرورش همدلی نیز است. افرادی مثل مادر ترزا، آنجلینا جولی.
رهبران شایستهای هستند.
به اعتقاد گلمن، معمولاً همهی رهبرانِ استثنایی یک ویژگی مشترک دارند. علاوهبر نیازهای سنتی کسب موفقیت و استعداد، بلندهمتی و اخلاق کاری قوی آنها دارای درجهی بالایی از هوش هیجانی هستند. وی در تحقیق خود، با مقایسهی افراد معمولی با کسانی که جزء بهترین رهبران ارشد بودند، دریافت نزدیک به ۹۰ درصد تفاوتهایی که در رزومههای این دو گروه وجود دارند ارتباطی به توانایی ادراکیشان ندارد، بلکه مربوط به هوش هیجانیشان هستند.
گلمن در مجلهی کسبوکار هاروارد مینویسد: «هرچقدر جایگاه فردی یک مجری مشهور بالاتر باشد، به دلیل اثربخشی بالایش، قابلیتهای هوش هیجانی بالاتری در وی بروز میکند.» گاندی، مارتین لوتر گینک، نلسون ماندلا، آبراهام لینکن، بیل گیتس، ریچارد برانسون.
پس از سقوط به سرعت کمر راست میکنند.
اینکه چگونه با اشتباهات و موانع کنار میآیید، تاحدود زیادی میتواند شخصیتتان را نشان دهد. افراد با هوش هیجانی بالا میدانند اگر قرار باشد فقط یک کار در زندگیمان انجام دهیم، این است که به راه درستی که میرویم ادامه دهیم. وقتی یک فرد با هوش هیجانی بالا شکست یا مانعی را تجربه میکند، میتواند به سرعت خود را بازیابد. این مسئله تاحدودی به دلیل تواناییشان در تجربهی آگاهانهی هیجاناتِ منفی است؛ به شکلی که به این هیجانات اجازهی تسلط بر رفتارهایشان را نمیدهند و این کار قدرت انعطافپذیریشان را بالاتر میبرد.
باربارا فردریکسن، مؤلف مثبتگرا در مصاحبهاش با مجلهی اکسپریِنس لایف گفت: «افراد انعطافپذیر هیجانات منفیشان را پنهان نمیکنند، بلکه اجازه میدهند در کنار احساسات دیگرشان قرار بگیرد. با این کار، به صورت همزمان احساس میکنند در مورد این موضوع ناراحت هستم و به این موضوع نیز فکر میکنند ولی از آن موضوع راضی هستم.» مثل اپرا وینفری، استیون پال جابز،کیانو ریورز.
در خواندن چهره آدمها ماهر هستند.
بله چرچیل از موفقترین و مشهورترین انسانها در این بعد هوش هیجانی است.
عمیقاً تمایل دارند فرد بااخلاق و خوبی باشند.
یک جنبه از هوش هیجانی «هویت اخلاقیمان» است که نشان میدهد به چه میزان تمایل داریم خودمان را به عنوان یک آدم اخلاقی و مهربان ببینیم. اگر شما هم تمایل دارید این بخش از وجودتان را پرورش دهید (صرفنظر از اینکه نحوهی رفتارتان در شرایط مشابه گذشته چگونه بود)، حتماً دارای EQ بالایی هستید.مانند محمد علی کلی، آدری هپبورن.
با اغلب آدمها کنار میآیند.
گاندی، کوروش بزرگ، وکیل الرعایا.
به احساسات خود آگاه هستند.
آدمهای با هوش هیجانی بالا در لحظهی بروز هیجانات اندکی درنگ میکنند، احساساتشان را درک میکنند و تأثیر هیجانات را بر آنها ارزیابی میکنند. آنتونی کوئین مسیر بازیگری خود را با بازی در نقشهای منفی مکمل در فیلمهای وسترن و فیلمهای درجهی دو آغاز کرد و بعدها در دههی پنجاه و شصت میلادی بهطور جسته و گریخته به نقش اصلی بعضی از فیلمها تبدیل شد.
شهرت او برای بازی در نقشهای پرخاشگر و بازی در نقش شخصیتهایی بود که غریزی و بدوی بهنظر میآمدند و بر اساس احساسات اولیهی خود عمل میکردند. ری لیوتا: چشمهای لیوتا نیروی مخفی او هستند. او در بعضی فیلمهای خود میتواند بدون استفاده از کلمات هم نقش را پیش ببرد. کیسی افلک: چهرهی او با اینکه بیش از چهل سال دارد، پسرانه است و در همین حال او میتواند احساسات درونی و بیرونی را به بهترین شکل، باورپذیر سازد. جان هرت: در شخصیتها غرق میشود و حتی صدای خود را بهگونهای تغییر میدهد که با ناتوانیهای شخصیت همخوانی داشته باشد. مریل استریپ، رابرت دنیرو، مورگان فریمن، انتونی هاپکینز،کوین اسپیسی، راسل کرواز دیگر افراد مشهوری هستند که هوش هیجانی بالایی دارند.
محبوب هستند.
هوش هیجانی باعث درک احساسات خود و دیگران میشود و کمترین دستاورد آن محبوبیت است. دلی پارتن: از شهرتش سوءاستفاده نکرد و در تمام عمرش فقط زیبایی به دنیا اضافه کرده است. نلسون ماندلا زمانیکه میخواست صدای جنبش آزادی خواهش را به گوش دنیا برساند از بلندگوهای زندان آهنگ جولینِ دلی پارتن را پخش کرده بود. بتی وایت: وایت یکی از بزرگترین سلبریتیهای دنیاست و از نظر نامزد دریافت جایزه شدن و البته بردن جوایز شاید کمتر کسی بتواند با او رقابت کند.
بتی وایت از دهه ۴۰ میلادی در بیشمار شوی تلویزیونی، برنامه رادیویی و فیلم به یاد ماندنی و شاهکار نقش داشته است و در کنار آن به خاطر شخصیت بامزه و دوست داشتنیاش حتی تماشای مصاحبههایش هم لذتبخش است. روان اتکینسون: شرط میبندم آدمهای زیادی در سراسر دنیا عاشق اتکینسون و البته مستربین هستند. اتکینسون بدون اینکه یک کلمه حرف بزند توانسته صدها میلیون انسان را بخنداند. تام هنکس که توضیحی دربارهی او باقی نمیماند چراکه آنچه عیان است چه حاجت به بیان است.
از کجا بفهمیم هوش هیجانی بالا یا پایینی داریم؟
در این بخش ترجیح دادیم که با اشاره به برخی از نشانههای هوش هیجانی پایین به شما کمک کنیم تا بتوانید تشخیص دهید که اوضاع هوش هیجانی در شما چگونه است؟ اما بدون هیچ تردیدی هیچچیز به اندازهی یک ارزیابی دقیق و کامل نمیتواند در یافتن پاسخ این سؤال کمک کننده باشد. تست هوش هیجانی بار – آن همان ابزاری است که به کاملترین شکل ممکن اوضاع هوش هیجانی شما را ارزیابی و سنجش میکند.
نشانههای هوش هیجانی پایین
- اصلا عصبانی نمیشوید.
- به راحتی دچار اضطراب میشوید.
- نمیتوانید از خودتان دفاع کنید.
- دایرهی لغات احساسیتان محدود است.
- زود شرایط را قضاوت میکنید.
- زود تصمیم میگیرید و با تعصب از فرضیههای خود دفاع میکنید.
- مدام نگران هستید.
- بیخیال اشتباهات خود نمیشوید.
- اکثر اوقات احساس میکنید که دیگران منظورتان را بد متوجه میشوند.
- محرکهای انگیزشی خود را نمیشناسید.
- دیگران را به خاطر احساسات خود مقصر میدانید.
- زودرنج هستید. البته اگر این علائم را دارید نگران نباشید شما قادر به افزایش هوش هیجانی خود هستید. البته بهتر است قبل از هر کاری تست هوش هیجانی را انجام دهید و به میزان هوش هیجانی خود پی ببرید.
ورود به تست هوش هیجانی بار – آن (Bar-On)
سخن آخر
با اینکه هر دو نوع هوش یعنی هوش هیجانی و هوش شناختی؛ سطح کلی هوش انسان را تشکیل میدهند و هر دوی آنها برای موفقیت حیاتی هستند، اما ضریب هوش عاطفی از درجه اهمیت بالاتری در تعیین موفقیت شخصی و حرفهای برخوردار است. ازطرفی دیگر هوش هیجانی میتواند بدون صرفنظر از شرایط و محدودیت سنی با گذشت زمان بهبود یابد. بهطور کلی هوش هیجانی و هوش شناختی از یکدیگر مجزا هستند اما نقش مهمی را در به موفقیت رسیدن یک فرد ایفا میکنند. زیرا دائما با یکدیگر تعامل دارند.
دانیل گلمن معتقد است، هوش عاطفی بالا تبیین میکند که چرا افرادی با بهرهی هوشی متوسط، موفقتر از کسانی هستند که نمرههای بهره هوشی بالاتری دارند. بهرهی هوشی نمیتواند به خوبی از عهدهی توضیحِ سرنوشت متفاوت افرادی برآید که فرصتها، شرایط تحصیلی و چشماندازهای مشابهی دارند. بلکه عامل مهمتری وجود دارد و آن هوش هیجانی است.