نشانه‌های هوش هیجانی رهبران کسب‌و‌کار

هوش هیجانی رهبران

نقش هوش هیجانی رهبران یا هوش عاطفی در جنبه‏‌های مختلف مدیریت یک کسب‌وکار، به‌عنوان موضوعی برای انطباق با تغییرها و به‌منظور بقا و رشد در شرایط جدید، دارای اهمیت خاصی است. مهارت‌‏های هوش هیجانی رهبران، با ایجاد تغییرهای اساسی در دیدگاه و نگرش مدیران می‏‌تواند، موجب ارتقاء کسب‌وکار شود. از طرفی هوش هیجانی رهبران، به‌عنوان ابزاری برای کنترل بحران، هدایت افراد، ایجاد رضایتمندی و تعهد کارمندان برای رسیدن به اهداف سازمانی است و وجود آن از بسیاری از آسیب‏‌ها و مشکلات ناشی از بحران‏‌ها در محیط‌‏های کسب‌وکار جلوگیری می‏کند. 

آیا شما می‌‏دانید هوش هیجانی چیست؟ چطور اندازه‏‌گیری می‏‌شود؟ چه ابعاد و مؤلفه‏‌هایی دارد؟ مدیری که دارای هوش هیجانی بالا است چه ویژگی‏‌هایی دارد؟ و اینکه چطور هوش هیجانی مدیران، باعث پیشرفت کسب‌وکار و عملکرد موفق مدیران می‏‌شود؟ در این مقاله سعی داریم تا به این سؤال‌ها پاسخ دهیم. 

تست هوش هیجانی

چرا هوش هیجانی رهبران در کسب‌وکار اهمیت دارد؟

امروزه بسیاری از کسب‌وکارها دچار تغییر شده‌‏اند و این تغییرها، نیازمند مدیرانی است که با تغییرها سازگار و منطبق باشند. عنصر کلیدی در مدیریت تغییرهای سازمانی، نحوه تعامل اجتماعی و هوش هیجانی رهبران است. هوش هیجانی به‌عنوان شیوه‏ای شایسته و ثمربخش برای مدیران اهمیت دارد و شرط حتمی و اجتناب‏‌ناپذیر در سازمان است.

 هوش هیجانی، ترکیبی از دو واژه هوش و هیجان است. هوش، به معنی توانایی یادگیری و کاربرد مهارت‏‌ها برای سازگاری با محیط است. هیجان به معنی واکنش‌های عاطفی، نظیر: غم، شادی، نفرت، عصبانیت و غیره است. هوش هیجانی به‌عنوان نوعی هوش، قابل‌اندازه‌گیری است. درواقع می‌توان چنین گفت که تلاش برای درک، تشریح و تفسیر جایگاه هیجان‏‌ها و احساسات فرد و تعبیر حالات هیجانی را هوش هیجانی می‌نامند. 

چرا رهبران باید از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشند؟

هوش هیجانی رهبرانهوش هیجانی یک مفهوم اکتسابی است و بیشتر کارمندان از طریق مشاهده نحوه رفتار مدیران در محیط کار، نحوه کنترل احساسات خود را یاد می‏‌گیرند. یعنی مدیران کسب‌وکار باید با شناسایی اثرات مثبت احساسات خود بر کسب‌وکار و قبول جنبه‌های منفی احساسات، الگوی رفتاری مطلوبی برای کارمندان خود باشند.

متخصصان علوم مدیریت اعتقاد دارند که بالا بودن هوش‌های هیجانی رهبران، باعث می‌‏شود توان بیشتری برای هدایت کسب‌وکار خود داشته باشند. زیرا هوش هیجانی بر نحوه تصمیم‌گیری و کنترل رفتار انسانی اثر گذاشته و با موفقیت مدیران در کسب‌وکار ارتباط مستقیم دارد.

بالا بودن هوش هیجانی مدیران از این لحاظ اهمیت بیشتری دارد که مدیران وظایفی بر عهده‌ دارند که بیش‏تر از کارمندان، آن‌ها را نیازمند سازمان‌دهی شرایط، احساسات خود و دیگران می‌کنند، این وظایف شامل:

  • کنترل کسب‌وکار در شرایط بحرانی و استرس‌زا
  • جذب و حفظ مشتری با برقراری ارتباط خوب با آن‌ها
  • توانایی به‌کارگیری یا تولید هیجان‏‌ها برای جلب رضایت‏مندی کارمندان و بالا بردن راندمان کسب‌وکار. 

درنتیجه بالا بودن هوش هیجانی مدیران و به‌تبع آن گسترش هیجان‏های مثبت در داخل سازمان، رضایت‌مندی، تعهدپذیری، همکاری و مشارکت کارمندان را تسهیل کرده، مهارت‌های حل مسائل سازمانی را ارتقا می‌دهد، تعارض را کاهش داده و میزان کارایی کسب‌وکار را بهبود می‏بخشد.

بنابراین اگر با خواندن مطالب بالا به دنبال ابزاری برای سنجش دقیق هوش هیجانی هستید اصلا نگران نباشید. تست هوش هیجانی بار-آن (Bar-On) دقیقا به همین منظور طراحی‌شده است. امتحان کردنش نه‌تنها هیچ ضرری ندارد بلکه کمک می‌کند تا به شناخت مناسبی از وضعیت هوش هیجانی خود برسید.  

تست هوش هیجانی بار-ان

تست هوش هیجانی که به تست EQ و تست هوش هیجانی بار ان نیز معروف است، آزمونی برای سنجش هوش هیجانی، هوش عاطفی و هوش ارتباطی در اشخاص است. با استفاده از تست هوش هیجانی بار ان می توان هوش عاطفی و هوش احساسی را در افراد سنجید. هوش هیجانی نقش بسزایی در موفقیت شغلی و زندگی شخصی همه انسان ها دارد. تست هوش هیجانی در واقع مهارت ها و استعداد های اشخاص مختلف را در مواجهه با فشارهای محیطی می سنجد. شما می‌توانید در کمتر از ۱۲ دقیقه و پاسخ به ۹۰ سوال، هوش هیجانی خود را بسنجید. ورود به تست هوش‌هیجانی بار-ان>

چه مؤلفه‌هایی در هوش هیجانی رهبران نقش دارند؟

هوش هیجانی به توانایی درک، مدیریت و استفاده از احساسات خود و دیگران به‌طور مؤثر در تعاملات اجتماعی و تصمیم‌گیری‌ها اشاره دارد. برای رهبران، هوش هیجانی یکی از مهارت‌های حیاتی است که به آن‌ها کمک می‌کند تا روابط مؤثر و پرثمر با تیم‌های خود برقرار کنند، انگیزه‌بخش باشند و در موقعیت‌های چالش‌برانگیز تصمیمات درست بگیرند. مؤلفه‌های اصلی هوش هیجانی رهبران عبارتنداز:

خودآگاهی (Self-awareness)

خودآگاهی به توانایی درک و شناسایی احساسات و هیجانات خود در لحظات مختلف اشاره دارد. رهبران با خودآگاهی می‌توانند درک دقیقی از نقاط قوت و ضعف خود داشته باشند و از این شناخت برای بهبود تصمیم‌گیری‌ها و ارتباطات با دیگران استفاده کنند. همچنین، خودآگاهی به رهبران کمک می‌کند تا تحت فشارها یا در شرایط بحرانی کنترل خود را از دست ندهند و واکنش‌هایشان را به‌طور مؤثر مدیریت نمایند.

خودتنظیمی (Self-regulation)

خودتنظیمی به توانایی کنترل و مدیریت هیجانات و واکنش‌های فوری اشاره دارد. رهبران با این ویژگی می‌توانند از رفتارهای تکانشی و غیرمنطقی اجتناب کنند و بجای آن، به‌طور معقول و با فکر عمل نمایند. این مهارت به رهبران کمک می‌کند تا در شرایط دشوار یا بحرانی به‌طور آرام و منطقی عمل کرده و تصمیمات هوشمندانه بگیرند.

انگیزه (Motivation)

رهبران با هوش هیجانی بالا معمولاً از درون انگیزه دارند و به دنبال دستیابی به اهداف بزرگ‌تر و ایجاد تغییرات مثبت هستند. این انگیزه می‌تواند به‌طور مستقیم بر عملکرد تیم‌ها و سازمان‌ها تأثیر بگذارد. رهبران باانگیزه به‌طور مداوم تلاش می‌کنند تا اهداف خود را تحقق ببخشند و تیم‌های خود را نیز به سمت موفقیت هدایت کنند. این ویژگی به‌ویژه در شرایط سخت و چالش‌برانگیز اهمیت دارد، زیرا رهبران می‌توانند به تیم‌های خود انگیزه و امید بدهند.

همدلی (Empathy)

همدلی به‌معنای توانایی درک و شناسایی احساسات دیگران است. رهبران با همدلی قادرند به‌طور مؤثر با اعضای تیم خود ارتباط برقرار کنند، نیازها و نگرانی‌های آن‌ها را درک کرده و به ‌موقع پاسخ دهند. این ویژگی باعث می‌شود که رهبران قادر باشند تا روابط قوی و مثبتی با اعضای تیم خود برقرار کنند و از طریق آن‌ها به ایجاد انگیزه و روحیه همکاری در سازمان بپردازند.

مهارت‌های اجتماعی (Social Skills)

مهارت‌های اجتماعی به توانایی در برقراری و حفظ ارتباطات مؤثر و مثبت با دیگران اشاره دارد. رهبران با این ویژگی می‌توانند تیم‌های خود را هدایت کرده، در حل تعارضات دخالت کنند و همکاری میان اعضای تیم را تقویت نمایند. مهارت‌های اجتماعی شامل توانایی گوش دادن فعال، مذاکره مؤثر، ارتباط شفاف و توانایی ایجاد و حفظ روابط متقابل است. این مهارت‌ها برای مدیریت تیم‌ها و برقراری ارتباط با ذینفعان سازمان از اهمیت بالایی برخوردارند.

مدیریت استرس و فشار (Stress Management)

رهبران با هوش هیجانی بالا می‌توانند استرس و فشارهای محیطی را به‌طور مؤثر مدیریت کنند. این توانایی به آن‌ها کمک می‌کند تا در شرایط پرتنش آرامش خود را حفظ کرده و بجای واکنش‌های هیجانی به تصمیم‌گیری منطقی و استراتژیک بپردازند. همچنین، این مهارت به رهبران کمک می‌کند تا در مواقع بحران به تیم‌های خود اعتمادبه‌نفس بدهند و آن‌ها را از فشارها نجات دهند.

تشویق و حمایت از دیگران (Support and Encouragement)

رهبران با هوش هیجانی بالا معمولاً توانایی دارند تا دیگران را تشویق کرده و حمایت کنند. این مهارت به آن‌ها کمک می‌کند تا روحیه تیم را تقویت کرده، اعتمادبه‌نفس اعضای تیم را بالا ببرند و افراد را به دستیابی به اهداف خود تشویق کنند. این ویژگی از آنجا که باعث ارتقاء عملکرد تیم و ایجاد یک محیط کاری مثبت می‌شود، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

درمجموع، هوش هیجانی برای رهبران به‌ویژه در محیط‌های کاری پیچیده و رقابتی امری ضروری محسوب می‌گردد. رهبران با هوش هیجانی بالا می‌توانند تصمیمات بهتری بگیرند، تیم‌های خود را بهتر هدایت کنند و در روابط خود با دیگران مؤثرتر عمل نمایند. این مهارت‌ها به آن‌ها کمک می‌کند تا در محیط‌های پیچیده و با چالش‌های مختلف، به موفقیت دست یابند.

در تقسیم‌بندی دیگری، مایر و همکارانش چهار مؤلفه را برای هوش هیجانی تشخیص داده‌اند؛ که عبارت‌اند از:

  • شناسایی هیجان‏‌ها در خود و دیگران: یعنی آگاهی از هیجان‌‏ها و احساس‌‏های خود و دیگران به‌منظور شناسایی نقاط قوت و ضعف است. 
  • کاربرد هیجان‏‌ها: به معنی توانایی استفاده از هیجان‏‌ها در کمک به کسب نتایج مطلوب، حل مسائل و استفاده از فرصت‏‌ها است. 
  • توانایی درک و فهم هیجان‏‌ها: به معنی توانایی درک هیجان‏‌های پیچیده و آگاهی از علل آن‌ها و چگونگی تغییر هیجان‏‌ها از یک حالت به حالت دیگر است. 
  • مدیریت هیجان‏‌ها: به معنی توانایی کنترل و اداره کردن هیجان‌‏ها در خود و دیگران است. 

هوش هیجانی رهبران کسب و کار

بالا بودن هوش هیجانی رهبران چه کمکی به آن‌ها می‌کند؟

بهبود روابط و تعاملات اجتماعی

رهبران با هوش هیجانی بالا قادرند روابط مثبت و مستحکمی با اعضای تیم، همکاران و ذینفعان برقرار کنند. این امر به‌ویژه در محیط‌های کاری پیچیده و دنیای امروزی که تیم‌ها ممکن است از فرهنگ‌ها و زمینه‌های مختلف باشند، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. ارتباط مؤثر و همدلی می‌تواند اعتماد و احترام متقابل را در سازمان تقویت کند و درنتیجه همکاری و تعاملات تیمی را بهبود ببخشد.

مدیریت بهتر بحران‌ها و استرس‌ها

رهبران با هوش هیجانی بالا می‌توانند در شرایط بحرانی و استرس‌زا آرامش خود را حفظ کنند و از واکنش‌های هیجانی اجتناب نمایند. این ویژگی به آن‌ها اجازه می‌دهد تا در مواقع فشار، تصمیمات منطقی و معقول بگیرند و از بروز بحران‌های بیشتر جلوگیری کنند. همچنین، آن‌ها قادر هستند تا به تیم‌های خود اعتمادبه‌نفس بدهند و به‌طور مؤثر از فشارهای محیطی عبور کنند.

مطلب مرتبط: کدام مدیران در شرایط بحران عملکرد بهتری دارند؟

رهبری مؤثر و انگیزه‌بخش

رهبران با هوش هیجانی بالا می‌توانند تیم‌های خود را به‌طور مؤثر هدایت کرده و به آن‌ها انگیزه و الهام بدهند. این رهبران معمولاً در ایجاد انگیزه در دیگران مهارت دارند و می‌توانند افراد را به سمت اهداف مشترک سوق دهند. آن‌ها قادرند احساسات و نیازهای اعضای تیم را درک کنند و بر اساس آن‌ها تصمیمات انگیزشی اتخاذ نمایند که باعث افزایش کارایی و بهره‌وری تیم می‌شود.

افزایش توانایی در حل تعارضات

رهبران با هوش هیجانی بالا قادرند تعارضات را به‌طور مؤثر شناسایی کرده و آن‌ها را به‌طور سازنده حل کنند. این رهبران می‌توانند به‌طور عادلانه و با درک نگرش‌ها و احساسات مختلف طرفین، راه‌حل‌های مناسب برای حل اختلافات پیدا نمایند. توانایی مدیریت تعارض‌ها در محیط‌های کاری بسیار حیاتی است، زیرا این امر می‌تواند روابط تیمی و محیط کار را بهبود ببخشد.

هوش هیجانی رهبران کسب و کار

تصمیم‌گیری بهتر و دقیق‌تر

هوش هیجانی به رهبران کمک می‌کند تا تصمیمات دقیق‌تر و بهتری اتخاذ کنند. آن‌ها می‌توانند احساسات و هیجانات خود را در فرآیند تصمیم‌گیری دخیل نمایند، بدون اینکه اجازه دهند این احساسات به‌طور منفی بر تصمیماتشان تأثیر بگذارند. رهبران با هوش هیجانی بالا بجای تصمیمات احساسی یا فوری، به ارزیابی منطقی و عمیق‌تر اطلاعات می‌پردازند و تصمیمات را بر اساس تحلیلی دقیق اتخاذ می‌کنند.

توانایی ایجاد فرهنگ سازمانی مثبت

رهبران با هوش هیجانی بالا می‌توانند فرهنگ سازمانی مثبتی ایجاد کنند که در آن ارزش‌های همکاری، احترام و تعهد به اهداف مشترک تقویت شود. این رهبران می‌توانند به‌طور مستمر از رفتارهای منفی جلوگیری کنند و کارکنان را به مشارکت فعال در فرآیندهای سازمانی ترغیب نمایند. این نوع فرهنگ موجب افزایش رضایت شغلی، کاهش استرس و افزایش تعاملات مثبت در تیم می‌شود.

تست فرهنگ سازمانی

مدیریت بهتر تغییرات سازمانی

رهبران با هوش هیجانی می‌توانند به‌خوبی با تغییرات سازمانی کنار بیایند و آن‌ها را به تیم خود منتقل کنند. این رهبران توانایی دارند تا کارکنان را در فرآیند تغییر همراهی کرده و در طول این تغییرات به آن‌ها اطمینان بدهند. همچنین، آن‌ها می‌توانند از استرس و ترس ناشی از تغییرات کاسته و به افراد کمک کنند تا از تغییرات به نفع خود بهره‌برداری نمایند.

مطلب مرتبط: مدیریت تغییر؛ ۷ اصل مدیریت تغییر در سازمان

تقویت خودآگاهی و رشد شخصی

رهبران با هوش هیجانی بالا معمولاً خودآگاهی بالایی دارند، یعنی قادرند به خوبی احساسات و رفتارهای خود را شناسایی کنند و آن‌ها را در راستای رشد شخصی و شغلی مدیریت نمایند. این خودآگاهی می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا در مسیر بهبود مهارت‌ها و توانمندی‌های خود حرکت کنند و درنتیجه رهبری مؤثرتر و موفق‌تری داشته باشند.

ایجاد اعتماد و وفاداری در تیم

رهبران با هوش هیجانی بالا می‌توانند فضای اعتماد را در تیم خود ایجاد کنند. این رهبران می‌توانند با گوش دادن فعال به اعضای تیم، شفافیت در تصمیم‌گیری‌ها و برخوردهای عادلانه به شکلی مؤثر، اعتماد تیم خود را جلب کنند. وقتی اعضای تیم احساس کنند که رهبرشان به آن‌ها اعتماد دارد و نگرانی‌ها و نیازهایشان را درک می‌کند، انگیزه بیشتری برای مشارکت و وفاداری به سازمان خواهند داشت. این اعتماد می‌تواند منجر به افزایش تعهد و کارایی تیم در بلندمدت شود.

توانایی در توسعه و هدایت تیم‌های متنوع

در دنیای امروز، بسیاری از سازمان‌ها تیم‌های متنوعی از نظر فرهنگی، جنسیتی و قومیتی دارند. رهبران با هوش هیجانی بالا می‌توانند به‌طور مؤثر تیم‌های متنوع را هدایت کنند. چراکه آن‌ها توانایی درک و احترام به تفاوت‌ها را دارند. این رهبران قادرند از این تنوع به نفع سازمان بهره‌برداری کرده و از چالش‌های مربوط به مدیریت تیم‌های مختلف به‌طور مؤثر عبور کنند. آن‌ها می‌توانند اختلافات را به فرصت‌هایی برای نوآوری و رشد تبدیل نمایند و درنتیجه تیم‌های با عملکرد بالا بسازند.

حفظ تعادل میان زندگی شخصی و کاری

رهبران با هوش هیجانی بالا معمولاً به اهمیت تعادل میان زندگی شخصی و کاری آگاهند و تلاش می‌کنند این تعادل را در خود و در اعضای تیم خود حفظ کنند. این رهبران می‌دانند که سلامت روحی و جسمی برای موفقیت فردی و سازمانی ضروری است و تلاش می‌کنند تا محیطی را ایجاد نمایند که افراد بتوانند بین تعهدات شغلی و زندگی شخصی خود توازن برقرار کنند. این امر باعث کاهش استرس و افزایش رضایت شغلی می‌شود و درنهایت موجب افزایش بهره‌وری کلی سازمان می‌گردد.

مطلب مرتبط: ۷ قدم تا رسیدن به ایجاد تعادل بین کار و زندگی

فراهم کردن فرصت‌های رشد و یادگیری

رهبران با هوش هیجانی می‌توانند به‌طور مؤثر برای رشد و توسعه کارکنان خود برنامه‌ریزی کنند. این رهبران قادرند نیازهای آموزشی و توسعه‌ای اعضای تیم را شناسایی کرده و به آن‌ها فرصت‌هایی برای بهبود مهارت‌ها و دانش خود فراهم نمایند. آن‌ها از طریق بازخورد سازنده و حمایت از پیشرفت فردی، انگیزه کارکنان را برای یادگیری و رشد بیشتر تقویت می‌کنند. این نوع رهبری باعث ارتقاء فرهنگ یادگیری در سازمان می‌شود و افراد را برای دستیابی به بالاترین سطح عملکرد ترغیب می‌کند.

افزایش بهره‌وری و کارایی تیم‌ها

رهبران با هوش هیجانی بالا معمولاً توانایی دارند تا بهترین عملکرد را از اعضای تیم خود استخراج کنند. آن‌ها می‌توانند از طریق انگیزه‌دهی، مدیریت استرس و تسهیل تعاملات مثبت در تیم، بهره‌وری و کارایی تیم‌ها را افزایش دهند. این رهبران می‌دانند که بجای کنترل سخت‌گیرانه و تحمیل دستورات، با ارتقاء احساسات مثبت و اعتماد میان اعضای تیم می‌توانند عملکرد بهتری از آن‌ها دریافت نمایند. این امر درنهایت به رشد و موفقیت سازمان کمک می‌کند.

هوش هیجانی رهبران کسب و کار

تأثیر فشارهای شغلی و محیطی بر هوش هیجانی مدیران

فشارهای شغلی و محیطی می‌توانند تأثیرات زیادی بر هوش هیجانی مدیران داشته باشند. هوش هیجانی به‌ عنوان یک مجموعه از توانایی‌ها برای شناسایی، درک و مدیریت احساسات خود و دیگران، به‌طور مستقیم تحت تأثیر عوامل مختلف محیطی و شغلی قرار می‌گیرد. مدیرانی که در شرایط پرتنش قرار دارند، ممکن است با مشکلاتی در حفظ تعادل هیجانی خود مواجه شوند که این مسأله می‌تواند بر عملکرد، روابط کاری و حتی سلامت روانی آن‌ها تأثیر منفی بگذارد. در ادامه به چند مورد اشاره خواهیم کرد:

کاهش توانایی در مدیریت هیجانات

فشار شغلی مانند حجم بالای کار، وظایف متعدد، محدودیت‌های زمانی و مشکلات اقتصادی، می‌تواند باعث افزایش استرس و اضطراب در مدیران شود. این امر می‌تواند توانایی آن‌ها در کنترل هیجانات خود را کاهش دهد. درنتیجه، مدیران ممکن است واکنش‌های هیجانی تندتر و غیرقابل کنترل نشان دهند که این مسأله می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های ضعیف و افزایش تعارضات در سازمان منجر شود.

کاهش کارایی در ارتباطات بین فردی

مدیرانی که تحت فشارهای شغلی و محیطی قرار دارند، ممکن است توانایی کمتری در برقراری ارتباطات مؤثر و همدلانه با اعضای تیم خود داشته باشند. کاهش انرژی و احساس خستگی ناشی از فشارهای محیطی می‌تواند بر توانایی مدیر در درک نیازها و احساسات دیگران تأثیر بگذارد. این مسأله ممکن است به ضعف در روابط تیمی و کاهش انگیزه و روحیه کارکنان منجر شود.

افزایش تعارضات و سوءتفاهم‌ها

مدیرانی که تحت فشارهای شدید قرار دارند، ممکن است در مواجهه با تعارضات، پاسخ‌های تند و سریع بدهند و نتوانند تعارض‌ها را به‌طور مؤثر حل کنند. این امر می‌تواند به بروز سوء تفاهم‌ها و درگیری‌های بیشتر بین اعضای تیم منجر گردد. در شرایط بحرانی، مدیران ممکن است نتوانند دیدگاه‌های مختلف را به‌خوبی درک کنند و بجای آن از رویکردهای سلطه‌جویانه یا دیکتاتوری استفاده نمایند.

کاهش توانایی در پیش‌بینی و مدیریت تغییرات

پرسش‌های شغلی و محیطی می‌توانند توانایی مدیران را برای پیش‌بینی تغییرات و مدیریت آن‌ها تحت فشار قرار دهند. وقتی مدیران خود در حالت استرس قرار دارند، ممکن است نتوانند به‌خوبی تغییرات محیطی و سازمانی را شناسایی کرده و برای آن‌ها آمادگی پیدا کنند. درنتیجه، تغییرات در سازمان می‌تواند به‌طور ناخودآگاه به بحران تبدیل شود.

تست فرسودگی شغلی

افزایش خطر فرسودگی شغلی

فشارهای شغلی می‌توانند منجر به فرسودگی شغلی در مدیران شوند که یکی از نشانه‌های آن کاهش توانایی در مدیریت احساسات و کاهش انگیزه است. فرسودگی شغلی می‌تواند باعث کاهش بهره‌وری، عدم توانایی در تصمیم‌گیری‌های مؤثر و حتی مشکلات جسمی و روانی برای مدیران شود. این وضعیت می‌تواند به‌طور جدی بر کیفیت رهبری و عملکرد کلی سازمان تأثیر منفی بگذارد.

تأثیر بر سلامت روانی و جسمی مدیران

پرسش‌های شغلی و محیطی نه‌تنها بر عملکرد کاری مدیران تأثیر می‌گذارند، بلکه بر سلامت روانی و جسمی آن‌ها نیز تأثیر دارند. استرس‌های طولانی‌مدت ممکن است منجر به اضطراب، افسردگی، فشار خون بالا و مشکلات جسمی دیگر شوند که این خود به کاهش توانایی مدیریت هیجانات و تصمیم‌گیری‌های منطقی کمک می‌کند.

مطلب مرتبط: هر آن چیزی که باید درباره‌ی سلامت روان در محیط کار بدانید

افت انگیزه و روحیه رهبری

مدیرانی که تحت فشار قرار دارند، ممکن است احساس کمبود انرژی و انگیزه کنند و این می‌تواند بر روحیه رهبری آن‌ها تأثیر منفی بگذارد. آن‌ها ممکن است در ایجاد انگیزه در تیم خود ناتوان شوند و نتوانند همچنان الهام‌بخش برای کارکنان خود باشند. در چنین شرایطی، تیم‌ها می‌توانند احساس بی‌انگیزگی کنند که باعث کاهش بهره‌وری می‌شود.

کاهش قدرت تصمیم‌گیری منطقی

فشارهای شغلی و محیطی ممکن است به مدیران این احساس را بدهند که باید تصمیمات سریع و فوری بگیرند. این وضعیت می‌تواند باعث اتخاذ تصمیمات هیجانی و غیرعقلانی شود. مدیرانی که درگیر استرس هستند، ممکن است نتوانند تصمیمات عمیق و دقیق بگیرند و بجای آن به راه‌حل‌های کوتاه‌مدت و غیراستراتژیک روی بیاورند که در بلندمدت ممکن است به مشکلات جدید منجر شود.

حال این سؤال پیش می‌آید که در مقابل این فشارها چه کاری از دست ما به عنوان یک مدیر برمی‌آید؟ برای مقابله با فشارهای شغلی و محیطی و حفظ هوش هیجانی، مدیران می‌توانند اقداماتی انجام دهند که به مدیریت استرس و بهبود هوش هیجانی کمک نماید:

مدیریت زمان و اولویت‌بندی

مدیریت زمان و اولویت‌بندی یکی از مهارت‌های کلیدی برای کاهش فشارهای شغلی است. مدیرانی که توانایی سازماندهی کارهای خود را دارند، می‌توانند به‌طور مؤثرتر بر وظایف مختلف تمرکز کنند و از احساس سرگردانی و فشار زیاد جلوگیری نمایند. این رهبران می‌دانند که نباید همه کارها را به‌طور هم‌زمان انجام دهند و می‌توانند وظایف را براساس اهمیت و فوریت آن‌ها اولویت‌بندی کنند. با تعیین اولویت‌های صحیح، مدیران می‌توانند به‌طور کارآمدتر عمل کرده و زمان کافی برای انجام هر کار اختصاص دهند. این امر به کاهش اضطراب و استرس کمک می‌کند و باعث می‌شود تا مدیران حس کنترل بیشتری بر روی شرایط شغلی خود داشته باشند.

هوش هیجانی در رهبران

تمرینات تنفس و مدیتیشن

تمرینات تنفس و مدیتیشن به‌طور مستقیم به کاهش استرس و تقویت هوش هیجانی کمک می‌کنند. این تکنیک‌ها به افراد کمک می‌نمایند تا با آرامش بیشتری با موقعیت‌های چالش‌برانگیز و فشارهای شغلی برخورد کنند. تمرین تنفس عمیق و مدیتیشن که معمولاً شامل تمرکز بر روی نفس و آرام‌سازی ذهن است، به کاهش سطح هورمون‌های استرس‌زا کمک می‌کند و به فرد این امکان را می‌دهد که در موقعیت‌های استرس‌زا، بجای واکنش‌های هیجانی، تصمیمات منطقی و کنترل‌ شده‌ای اتخاذ نماید. برای مدیران استفاده از این تکنیک‌ها نه‌‌تنها موجب افزایش تمرکز و هشیاری می‌شود، بلکه به آن‌ها کمک می‌کند تا با حفظ آرامش با چالش‌های سازمانی به‌طور مؤثری مقابله کنند.

حمایت از تیم‌ها

حمایت از تیم‌ها و ایجاد ارتباط مؤثر با اعضای تیم می‌تواند به‌طور چشمگیری فشارهای شغلی را کاهش دهد. زمانی که مدیران از اعضای تیم خود حمایت می‌کنند و فضایی برای گفت‌وگو و همکاری باز می‌کنند، احساسات مثبت و اعتماد در تیم تقویت می‌شود. این اقدام نه‌تنها به کاهش استرس در میان کارکنان کمک می‌کند، بلکه موجب افزایش روحیه و انگیزه در تیم نیز می‌شود. مدیران باید با درک نیازها و دغدغه‌های اعضای تیم و ایجاد فرصت‌های مناسب برای مشاوره و گفت‌وگو، محیطی حمایتی ایجاد کنند. این نوع از مدیریت به‌ویژه در زمان‌های بحرانی می‌تواند فشارهای سازمانی را کاهش دهد و روابط بین فردی را بهبود ببخشد.

مراقبت از سلامت جسمی و روانی

مراقبت از سلامت جسمی و روانی نقش مهمی در کاهش فشار شغلی و تقویت هوش هیجانی دارد. مدیران باید به‌طور منظم به سلامت خود توجه کرده و با انجام فعالیت‌های ورزشی، داشتن خواب کافی و تغذیه سالم از سطح استرس خود بکاهند. ورزش‌های منظم باعث ترشح هورمون‌های مثبت مانند اندورفین می‌شود که به‌طور طبیعی استرس را کاهش می‌دهد و موجب بهبود خلق‌وخوی افراد می‌شود. همچنین، خواب کافی برای حفظ انرژی و تمرکز ضروری است. تغذیه سالم نیز به عملکرد بهتر مغز و حفظ سلامت جسمی کمک می‌کند. با توجه به این عوامل، مدیران قادرند استرس‌های محیطی را بهتر مدیریت کنند و سلامت روانی و جسمی خود را حفظ نمایند.

یادگیری مهارت‌های مقابله با استرس

یادگیری مهارت‌های مقابله با استرس به مدیران کمک می‌کند تا به‌طور مؤثر با فشارهای شغلی مقابله کنند و در شرایط بحرانی عملکرد بهتری داشته باشند. این مهارت‌ها می‌تواند شامل تکنیک‌هایی مانند مدیریت زمان، حل مسئله، مهارت‌های ارتباطی و توانایی مدیریت احساسات باشد. برای مثال، مدیران می‌توانند از تکنیک‌های حل مسئله برای تقسیم و اولویت‌بندی مشکلات استفاده کنند و بجای واکنش‌های هیجانی به آن‌ها، راه‌حل‌های منطقی و استراتژیک پیدا نمایند. همچنین، توانایی در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران می‌تواند به مدیران کمک کند تا از حمایت تیم و همکاران خود بهره‌برداری کنند. این مهارت‌ها باعث می‌شود که مدیران قادر باشند تا در شرایط پرتنش آرامش خود را حفظ کرده و تصمیمات بهتری اتخاذ نمایند.

درنتیجه، این راهکارها به مدیران کمک می‌کنند تا فشارهای شغلی و محیطی را بهتر مدیریت نمایند و با حفظ هوش هیجانی خود، عملکرد مؤثری در سازمان داشته باشند. با استفاده از این تکنیک‌ها، مدیران می‌توانند نه‌تنها سلامت روانی خود را حفظ کنند، بلکه به تیم‌هایشان نیز کمک کنند تا در برابر چالش‌ها مقاوم‌تر و کارآمدتر عمل نمایند.

هوش هیجانی در رهبران

سخن آخر

مدیران سازمان‌‏ها برای اینکه بتوانند در فضای پرتلاطم و رقابتی کسب‌وکارها باقی بمانند و موفق عمل کنند، باید خود را به تفکرهای نوین کسب‌وکار مجهز سازند و به‌طور مستمر مهارت‏‌های خود را بهبود بخشند. دراین‌بین یکی از مهم‌ترین مؤلفه‏‌های شخصیتی که می‏‌تواند به مدیران کمک کند، هوش هیجانی است. هوش هیجانی رهبران، به معنی امتیازات شخصی، نظیر پشتکار، توانایی کنترل خود، مهارت در برقراری ارتباط و سازگاری با دیگران است. همچنین هوش هیجانی رابطه مثبتی با موفقیت در کسب‌وکار دارد. در فضای رقابتی کسب‌وکار، بالا بودن ضریب هوش هیجانی مدیران، درک احساسات کارمندان، مسئولیت‏‌پذیری، رضایت‌مندی و تعهدپذیری آن‌ها را افزایش می‌دهند. 

دسته بندی : مدیریت منابع انسانی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.