همانطور که همه شما میدانید گوش دادن فعال یکی از قدرتمندترین ابزارها در برقراری ارتباط است. قطعا همه شما نکات متعددی را در زمینه گوش دادن شنیدهاید. مثلا احتمالا در مورد تفاوت شنیدن (Hearing) و گوش دادن (Listening) چیزهایی میدانید. شنیدن، یک بحث کاملا فیزیولوژیک است و صرفا به معنای فعال شدن سنسورهای شنوایی شما در اثر اصابت امواج صوتی است. اما گوش دادن یک مهارت شناختی (cognitive) است و عملا یک فعالیت ذهنی و تحلیلی محسوب میشود. مهارتی که میتوان با تمرین یاد گرفت و بهبود بخشید. گوش دادن با شنیدن تفاوت دارد و بهصورت اتفاقی رخ نمیدهد. بلکه فرایند فعالی بوده که بر اساس تصمیم آگاهانه و درک از پیامهای گوینده شکل میگیرد.
بخش اصلی شنیدن در گوش و بخش اصلی گوش دادن در مغز اتفاق میافتد. شما صحبتهای زیادی را میشنوید. اما به حرفهای کمی گوش میدهید. هرچقدر شما مهارت گوش دادن را در خود تقویت کنید در طرف مقابل خود احساس بهتری ایجاد میکنید و در روابط خود متوجه تحول بزرگی خواهید شد. قطعا این جمله را بسیار شنیدهاید: « نیاز داشتم یک نفر به حرفهایم گوش دهد.» این نیاز همه ما انسانهاست در کار، روابط خانوادگی و همه زمینههای زندگی.
امیدواریم مدتزمانی که برای مطالعه این نکات صرف میکنید مولد و نتیجهبخش باشد و منجر به بهبود مهارت و هنر گوش دادن فعال شما شود.
چرا باید مهارت گوش دادن فعال را یاد بگیریم؟
گوش دادن فعال یکی از مهارتهای کلیدی در ارتباطات مؤثر است که شامل توجه کامل به صحبتهای طرف مقابل، درک دقیق پیامها و ارائه بازخورد مناسب میباشد. برخلاف گوش دادن غیرفعال که در آن فقط به دریافت کلمات بسنده میشود، گوش دادن فعال با تمرکز بر همدلی، درک احساسات و نیت گوینده همراه است. این مهارت به افراد کمک میکند تا نهتنها بهتر بفهمند که طرف مقابل چه میگوید، بلکه از نگاه او به مسائل بنگرند. تقویت این مهارت میتواند به طور قابلتوجهی ارتباطات شخصی و حرفهای را بهبود بخشد و از بروز سوءتفاهمها و تنشهای غیرضروری جلوگیری کند.
ارتباطات موفق بر پایه اعتماد و درک متقابل شکل میگیرند. زمانی که شما به صورت فعال گوش میدهید، به طرف مقابل نشان میدهید که صحبتها و نظرات او ارزشمند هستند. این امر منجر به ایجاد محیطی مثبت و دوستانه در مکالمات میشود که در آن هر دو طرف احساس احترام و همدلی میکنند. ازاینرو، تقویت مهارت گوش دادن فعال میتواند به ایجاد ارتباطات معنادارتر و مؤثرتر منجر شده و به افراد کمک کند تا در مذاکرات، روابط کاری و حتی تعاملات روزمره موفقتر عمل کنند.
هدف از یادگیری این مهارت ارتباطی مهم، جلب اعتماد دیگران و کمک به درک موقعیتهاست. درواقع با گوش دادن فعال شما تمایل برای درک دیگران دارید و همدلی و حمایت خود را به آنان نشان میدهید. اکثر شخصیتهای کاریزماتیک که محبوب مردم هستند و از روابط قوی برخوردارند. این مهارت را به بهترین شکل نشان میدهند. شاید اگر درصد گوش دادن فعال در روابط بین تیمی افزایش یابد، بسیاری از سوءتفاهمها حل شوند. ایجاد سوءتفاهم یکی از ویروسهای مخرب روابط کاری است. بسیاری از سوءتفاهمها بدون غرض بوده و تنها به چگونگی برداشت و ذهنیت افراد برمیگردند. بنابراین شنیدن فعال یکی از ابزارهای بسیار مناسب برای جلوگیری از ایجاد این قبیل مشکلات است.
مزایای یادگیری مهارت گوش دادن فعال چیست؟
- میتوانید نقطه نظرات طرف مقابل را درک کنید و با او همدلی نمایید و روابطی صمیمانه شکل دهید.
- با گوش دادن فعال میتوانید مشکلات موجود در محیط کار را تشخیص داده و به نحوی اثربخش به مدیریت تعارضات بپردازید.
- برای ملاقات با افراد جدید و جلب اعتماد آنها بسیار تأثیرگذار است. میتوان گفت، گوش دادن فعال یکی از بهترین راههای دوستیابی و محبوب بودن است.
- یکی از مهمترین وظایف مدیران و مهارتهای موردنیاز آنها توانایی شنیدن فعال است. چراکه آنها میتوانند به درک مناسبتری از کارکنان خود دست یابند. کارکنان نیز در فضایی امن دغدغهها، مشکلات و علایق خود را با مدیران به اشتراک میگذارند. در چنین شرایطی کارایی سازمان در محیطی دوستانه به طرز چشمگیری افزایش خواهد یافت.
گوش دادن فعال شامل چه مهارتهایی میشود؟
۱ـ توجه کردن:
یعنی توجه جسمی و غیرکلامی بهطرف مقابل که به او نشان دهد دقیقا به صحبتهای او گوش میدهید.
۲ـ پیگیری:
گاهی گوینده نگران و هیجانزده است که در حالتهای چهره، تن صدا و رفتارهای او نمایان میشود. در این صورت بایستی بدون زورگویی او را به صحبت کردن دعوت کنید. بهطور مثال میتوانید بگویید: «امروز سرحال به نظر نمیرسی! خب! بعد چی شد! ادامه بده!» با استفاده از سؤالهای کوتاه و باز یا حتی گاهی سکوت توأم با توجه و مشاهدهی او میتوانید موانع صحبت کردن را از میان بردارید.
۳ـ واکنش نشان دادن:
یعنی انعکاس توضیحات و احساسات و معانی درک شده از گوینده به خود او که نشاندهنده درک و فهم و پذیرش او نزد شنونده است. برای این کار خود را بهجای گوینده قرار داده و سعی کنید دنیا را از دیدگاه او ببینید و درک کنید. همچنین با طرح سؤالاتی میزان توجه خود را به چالش بکشید. مثلا: «چرا او حالا این موضوع را به من گفت؟ منظور او چیست؟ نکات اصلی حرف او چه مواردی بودند؟»