با ۷ مورد از رایج‌ترین خطاهای شناختی در محیط کار و زندگی مشترک آشنا شوید!

در این صفحه از مجله روانشناسی تصمیم گرفتیم به بررسی و ارزیابی مهم‌ترین خطاهای شناختی در محیط کار و زندگی مشترک بپردازیم! اما چرا؟ وقتی به دنیا نگاه می‌کنید گاهی آنچه واقعا هست را نمی‌بینید. گویی عینکی رنگی به چشم دارید که اجازه نمی‌دهد واقعیت زندگی به‌درستی در ذهن شما منعکس شود. درواقع همه شما دنیای اطراف، مردم و حتی خودتان را از طریق این عینک نامرئی قضاوت می‌کنید. البته شما معمولا نمی‌دانید چگونه کیفیت قضاوت شما تحت تأثیر این عینک قرار می‌گیرد ولی بر اثر تجربیات گذشته این عینک نامرئی روی چشم ذهن شما قرارگرفته است و به‌اصطلاح به آن تحریفات یا خطاهای شناختی گفته می‌شود. این تحریفات شناختی در محیط کار می‌توانند فاجعه‌آفرین شوند و یا زندگی مشترک شما را به سردی و اختلاف بکشانند.

تحریفات شناختی می‌توانند موجب افسردگی شده یا به روابطتان صدمه بزنند. بدون شک شناخت ماهیت این خطاها اولین گام در جهت اصلاح آنان است. خطای شناختی الگویی است که در قضاوت و استدلال انحراف ایجاد کرده که به‌موجب آن، نتیجه‌گیری‌هایی که در مورد سایر افراد و موقعیت‌ها انجام می‌گیرد، ممکن است به شکلی غیرمنطقی صورت گیرند.

پیش چشمت داشتی شیشه کبود

زآن جهت دنیا کبودی می‌نمود

منظور از خطاهای شناختی چیست؟

خطاهای شناختی در محیط کار و زندگی زناشویی و به‌طورکلی در همه ابعاد مهم زندگی مشکل‌ساز هستند. خطاهای شناختی، الگوهای تفکر اغراق‌شده یا غیرمنطقی هستند که برای فرد نهادینه شده‌اند و باعث می‌شوند فرد درک درست و منطقی از مسائل نداشته باشد. این الگوهای تفکر، اغلب افکار و احساسات منفی را تقویت کرده و مداومت در داشتن این نگرش منفی نسبت به خود، آینده و دنیا باعث اضطراب و افسردگی و بیماری‌های روانی می‌شود.

آیا با انواع خطاهای شناختی در محیط کار و زندگی مشترک آشنا هستید؟

اگر بخواهیم به‌طور مختصر به انواعی از خطاهای شناختی اشاره کنیم می‌توان موارد زیر را نام برد:

۱ـ پردازش اطلاعات:

خطاهای آماری و کمی در قضاوت که به‌راحتی با کسب اطلاعات جدید رفع می‌شوند.

۲ـ خطا‌های عاطفی:

 به دلیل آگاهی یا ناآگاهی مبتنی بر نگرش و احساسات به وجود آمده شکل می‌گیرند و بسیار دشوارتر تغییر می‌کنند و تعدیل می‌شوند.

۳ـ خطاهای مربوط به حافظه: 

نحوه یادآوری یک واقعه به دلایل زیادی ممکن است مغرضانه باشد و این به‌نوبه خود می‌تواند منجر به تفکر مغرضانه و تصمیم‌گیری سریع شود.

۴ـ خطاهای عدم توجه: 

یکی دیگر از انواع خطاهای شناختی محیط کار و زندگی مشترک مربوط به مشکلات توجه است. ازآنجاکه توجه یک منبع محدود است، مردم باید در مورد آنچه در دنیای اطرافشان می‌گذرد، دقت بیشتری داشته باشند.

۵ـ انگیزه‌های فردی: 

در برخی موارد اولویت قرار دادن انگیزه‌های خاص یک فرد می‌تواند منجر به خطای تصمیم‌گیری در یک سازمان شود.

۶ـ فشارهای اجتماعی: 

برخی سانسورها و سدهای اجتماعی نیز به خطاهای شناختی ختم می‌شوند.

۷ـ افزایش سن: 

ممکن است با افزایش سن به دلیل کاهش انعطاف‌پذیری شناختی، شدت خطاهای شناختی در محیط کار و زندگی مشترک نیز افزایش یابند.

۷ مورد از رایج‌ترین خطاهای شناختی در محیط کار

هرروز در زندگی کاری در پی تبیین و تفسیر انواع گوناگونی از رویدادها و اتفاقات هستید که چرا فلان مدیر چنین رفتار می‌کند؟ چرا همکار من آن‌سوی دفتر مرا نادیده می‌گیرد؟ چرا پارتنرم حرف مرا نمی‌فهمد؟ چرا آن‌طور که دلخواه من است به من توجه نمی‌کند؟

اغلب تبیین‌ها منطقی و دقیق‌اند و در برخی مواقع با سوگیری و بی‌دقتی همراه هستند. ما تمایل داریم تا فکر کنیم که بیشتر اوقات تعبیر و تفسیرهای درستی انجام می‌دهیم. اما بسیار مهم است که بدانیم شرایطی وجود دارند که در آن‌ها سوگیری‌های شناختی و احساسی، ممکن است در کیفیت تبیین شما نقش ایفا کنند و سبب به وجود آمدن اشتباهاتی شوند.

۱ـ سوگیری اعتمادبه‌نفس بیش‌ازاندازه

این خطای شناختی سبب می‌شود به دانسته‌هایمان بیش‌ازاندازه باور داشته باشیم. وقتی از ما خواسته می‌شود که بگوییم چقدر به صحت سؤال‌ها یا صحبت‌هایمان اعتقاد داریم غالبا افراد بیش‌ازحد واقعی برآورد می‌کنند. درحالی‌که مطالعات نشان می‌دهد زمانی که ۱۰۰ درصد مطمئن هستیم نسبت به‌دقت و درستی ادعاهایمان تنها ۷۰ درصد از آن اعتبار دارد.

۲ـ سوگیری تکیه‌گاهی

این خطای شناختی تمایل به‌ پای بندی به اطلاعات اولیه به‌عنوان نقطه شروع است. در چنین مواردی نمی‌توانیم خود را با اطلاعات بعدی هماهنگ کنیم.

۳ـ سوگیری تأیید

اصولا در جمع‌آوری اطلاعات عینی ما به دنبال اطلاعاتی هستیم که مهر تأیید برای تصمیمات یا رفتارهای قبلی ما باشند و به‌صورت گزینشی اطلاعات را جمع‌آوری می‌کنیم.

۴ـ سوگیری در دسترس بودن

یکی دیگر از رایج‌ترین خطاهای شناختی در محیط کار این است که افراد اغلب اوقات در زندگی اطلاعاتی را که به‌آسانی برایشان قابل‌دسترس باشد، مبنای عملکرد خود قرار می‌دهند.

۵ـ سوگیری واپس نگر

به این معنا است که ما پس از آگاهی از پیامد یک اتفاق، به‌اشتباه فکر می‌کنیم که نتیجه‌ی آن را از قبل درست پیش‌بینی کرده بودیم.

۶ـ سوگیری قالبی یا استریوتایپ

پیش‌داوری در مورد افراد بر اساس گروهی که به آن تعلق دارند. در این نوع تفکر یک ویژگی تنها به دلیل عضویت در یک گروه به تمامی ‌افراد گروه نسبت داده می‌شود.

۷ـ خطای هاله‌ای Halo-effect bias

این خطا زمانی اتفاق می‌افتد که یک نقطه قوت و مثبت از یک فرد بر کل ارزیابی و ادراک شما  از آن فرد تأثیرگذار باشد. مثلا این آدم خوش‌تیپ است پس یک آدم توانمند است.

مطلب مرتبط: رفتارهای نادرست یک کارمند بد و تأثیر آن بر سایر کارمندان

۷ مورد از مهم‌ترین خطاهای شناختی در ازدواج

برخی از خطاهای شناختی که در قسمت انواع خطاهای شناختی در محیط کار مطرح شد در بخش ازدواج هم می‌توانند وجود داشته باشند یا برعکس. اما مهم‌ترین خطاهای شناختی در ازدواج و زندگی زناشویی شامل موارد زیر است:

۱ـ برچسب زدن

انسان مجموعه‌ای از ویژگی‌های مثبت و منفی است که بایستی در یک کل دیده شود. اما افراد برچسب‌زن، یک جنبه از وجود دیگران را به کل وجود آن‌ها تعمیم می‌دهند. به‌طور مثال اگر همسرشان یک‌بار از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرد، همیشه او را یک فرد بی‌مسئولیت می‌دانند. برچسب‌زنی باعث می‌شود همیشه خصوصیات بد مانند تنبلی، بی‌فکری، بی‌مسئولیتی و خسیس بودن را به همسر و نزدیکان خود نسبت دهید.

۲ـ خود مقصرپنداری

برخی افراد زمانی که برایشان اتفاقی پیش آید، بدون اینکه آن موضوع را از جوانب مختلف بررسی کنند تنها خود را مقصر می‌دانند. مثلا این افراد اگر بحثی با همسر خود داشته باشند و او با فرد دیگری درگیر شود، خود را مقصر می‌دانند. این گروه افراد اغلب دچار احساس گناه، شرم و… می‌شوند.

۳ـ تفکر صفر یا صد

اکثر مهارت‌ها و کارهای انسان در یک طیف ضعیف تا عالی قرار می‌گیرند. اما برخی افراد دچار تفکر صفر و صدی هستند. یعنی توان طیفی دیدن امور را ندارند و همه‌چیز را سیاه‌وسفید می‌بینند. بر اساس باور این افراد یا کاری را بایستی عالی انجام داد و یا آنکه آن کار هیچ ارزشی ندارد. این افراد گه گاهی خود را ناقص و گاهی نیز بی‌عیب می‌دانند.
برعکس این دیدگاه باید بدانید عقاید و باورها نسبی هستند و آنچه ما از حرف‌ها و رفتار دیگران می‌فهمیم تنها تفسیر و برداشت ما است. افراد دارای تفکر سیاه‌وسفید در زندگی زناشویی با مشکل روبرو می‌شوند. مثلا درصورتی‌که خانواده همسر خطایی کنند، از چشم او می‌افتند یا در مثالی دیگر او با خرید یک وسیله به‌شدت موافق است و دوست ندارد تحت هیچ شرایطی جایگزینی برای آن انتخاب نماید.

۴ـ ذهن‌خوانی

افرادی که دچار این نوع خطای شناختی هستند، بر اساس دنیای ذهنی خودشان دیگران و واکنش آن‌ها را تفسیر می‌کنند. تفکر این افراد بر اساس مفروضات ذهنی اولیه خودشان است. این نوع خطای شناختی بر زندگی زناشویی تأثیرگذار است. زیرا این افراد با دیدن ناراحتی همسرشان در ذهن خود او را قضاوت کرده و فکر می‌کنند که مسئول یا مقصر ناراحتی همسرشان، خودشان هستند.

مطلب پیشنهادی: ۸ گام مؤثر برای تقویت ارتباط کلامی با همسر

۵ـ تعمیم مبالغه‌آمیز

فرد دچار این نوع خطای شناختی هر اتفاق منفی را به کل زندگی تعمیم می‌دهد و هر اتفاقی را پررنگ‌تر از مقدار واقعی آن می‌پندارد. افرادی که دچار فوبیا هستند، بیشتر دچار تعمیم مبالغه‌آمیز می‌شوند.
این نوع خطای شناختی زندگی زناشویی را به‌شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد. این خطای شناختی موجب می‌شود فرد چنین تصور کند که همسرش به او بی‌وفایی نموده و احتمال تکرار آن را صد درصد می‌بیند. یا اگر خانواده همسرش به او چیزی گفته‌اند، به‌هیچ‌عنوان نمی‌تواند آن‌ها را ببخشد زیرا اعتقاد دارد که این حرف حتما تکرار خواهد شد.

۶ـ فاجعه سازی و کوچک بینی

این مورد ازجمله موارد مشترک خطاهای شناختی در محیط کار و زندگی مشترک است. افراد دچار این خطای شناختی، نکات مثبت و توانایی‌هایشان را ناچیز و بی‌اهمیت دانسته و خطاهای خود را بزرگ می‌دانند. این افراد اتفاقات بد پیش‌آمده را از آنچه هست، بسیار بدتر و وخیم‌تر درک می‌کنند. مثلا اگر اختلاف‌نظری با همسر خود داشته باشند، دیگر نمی‌تواند با او زندگی کنند و مسئله پیش‌آمده را کاملا لاینحل می‌پندارند.

۷ـ استدلال احساسی

افراد دچار این خطای شناختی، واقعیت را همان چیزی می‌دانند که احساسات منفی‌شان می‌گوید. اگر برحسب تصادف یک‌بار اتفاق بد بر اساس استدلال نه‌چندان منطقی این افراد پیش آید، این‌گونه فکر می‌کنند که همیشه احساساتشان درست هستند. آن‌ها به دلیل اینکه احساس می‌کنند تصادف خواهند کرد به مسافرت نمی‌روند. یا اگر همسرشان با آن‌ها بحث کند احساس می‌کنند در زندگی زناشویی شکست‌خورده و همسرشان دوستشان ندارد.

چگونه با خطاهای شناختی در محیط کار و زندگی زناشویی مقابله کنیم؟

از دیدگاه روانشناسانِ شناختی، همچون آرون بک و آلبرت الیس، انسان موجود پردازش کننده اطلاعات است که با توجه به اطلاعاتی که به ذهنش وارد می‌شود به بررسی و حل مسائل می‌پردازد. انسان در برخورد با یک مسئله تحت تأثیر سه فاکتور مهم است:

افکار، احساس و رفتار

ابتدا فکری به ذهن فرد می‌آید. این فکر احساسی را در او ایجاد می‌کند و فرد بر اساس این احساس، رفتاری انجام می‌دهد. بنابراین هر رفتاری که از ما سر می‌زند، ناشی از افکار ما است. فکر درست، احساس و درنتیجه رفتار درست به همراه خواهد داشت. کسی که احساس و رفتاری غیرمنطقی دارد، افکار او نیز مسلما با واقعیت تناسبی ندارند. ما به افکار نادرست خود که با دنیای واقعی تطابق ندارند، خطاهای شناختی می‌گوییم.

خطاهای شناختی که به‌صورت افکار منفی بروز می‌کنند، افراد را وادار می‌کنند که قوانین و فرض‌های غلط درباره خود، دیگران و دنیا را باوجود شواهد نقض بسیاری که در طول زندگی با آن مواجهه می‌شوند، همچنان حفظ ‌کنند. پیشنهاد می‌کنیم برای مقابله با خطاهای شناختی محیط کار و زندگی مشترک:

آموزش دهید و آگاهی ببخشید:

وقتی بحث سوگیری و خطاهای شناختی مطرح می‌شود باید بدانید که درگیر چه پیش‌داوری‌ها و خطاهایی هستید و چگونه رفتار می‌کنید؟ باید آموزش ببینید و آگاهی به دست آورید تا تشخیص دهید که همه ما همه‌روزه در معرض این خطاها هستیم.

حذف صفاتی که ارتباط نزدیکی با یک جنسیت خاص دارند:

مثلاً همسر من وظیفه دارد تمامی آرزوهای من را برآورده کند چون مرد است. زن من باید تمام کارهای منزل را انجام بدهد چون خانه‌داری یک کار زنانه است. یا در محیط کار یک مربی کودک همیشه زن است یا یک مهندس ساختمان همواره باید یک مرد باشد.

سؤال بپرسید:

اگر شک دارید که دچار تحریف شناختی شده‌اید یا خیر بهتر است سؤال بپرسید پیش از آنکه قضاوت کنید و واکنش نشان دهید.

سخن آخر

در این مقاله سعی کردیم خطاهای شناختی را تعریف و مهم‌ترین خطاهای شناختی در محیط کار و زندگی زناشویی را مطرح کنیم. اما باید بدانید که خطاهای شناختی بسیار متنوع هستند. مثلا آیا کسی که خیانت کرده مسئول تمام مشکلات و کم‌وکاست‌های زندگی است؟

 نمونه‌های بسیار دیگری در زندگی و کار هستند که خطاهای شناختی محسوب می‌شوند. خطاهای شناختی از زمان‌های بسیار دور با انسان عجین بوده‌اند. همچنین آن‌ها باعث بقای انسان در شرایط خطر بوده‌اند. مثلا نظریه توطئه و اینکه من در خطر هستم باعث واکنش سریع‌تر و مراقبت بیشتر شده یا وجود سایه در کوچه ممکن است ما را بترساند و دچار تحریف شناختی کند که من در خطر هستم. اما چقدر این سایه برای من خطرناک است یا اصلا این سایه وجود دارد یا ساخته ذهن من است؟

پیشنهاد: ۱۰ ویژگی آدم‌های سمی؛چگونه نقش آن‌ها را در زندگی‌تان خنثی کنید؟

دسته بندی : توسعه فردی و یادگیری

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.