بشر از زمانهای قدیم به موضوع تفاوتهای فردی پی برده است. بهطوریکه هر شخصی به کار معینی اشتغال داشته و هر حرفه و شغلی به افراد خاصی اختصاص داشته است. در جایگاه یک مدیر یا کارفرما باید بدانید همواره دلیل شکست و غیر مؤثر بودن افراد در حیطهی وظایف شغلی خود کمبود هوش، فقدان استعداد و مهارتهای شغلی نیست. بلکه در بسیاری از مواقع عدم تناسب شغل و شخصیت افراد را از مسیر موفقیت دور میکند.
در عصر و زمانهای که پیشرفت جامعه درگرو استفادهی بهینه از نیروی انسانی است باید قدری توجه و تمرکز خود را از مقوله ی حقوق و مزایا و قوانین مرتبط با سازمان برداشته و به سایر ابعاد مدیریت منابع انسانی همچون تناسب شغل و شخصیت معطوف کنند. از قدیم گفتن پیشگیری بهتر از درمان است. اگر شما در همان مرحلهی استخدام بتوانید از حضور افراد نالایق در سازمان جلوگیری کنید دیگر متحمل هزینههای هنگفت ناشی از استخدامهای ناموفق نمیشوید.
شخصیت دقیقا به چه معناست؟
بهتر از پیش از پرداختن به ادامهی توضیحات در خصوص تناسب بین شغل و شخصیت ابتدا به تعریف مشخصی از شخصیت برسیم. شخصیت میتواند به معنای نظرات و رفتارهای منحصربهفردی باشد که در یک فرد ثابت است. یا بهعبارتدیگر رفتارها و عقاید منحصربهفرد نسبتا ثابت که افراد از خود نشان میدهند.
تناسب شغل و شخصیت به چه معناست؟
تناسب شغل و شخصیت را میتوان اینگونه توضیح داد: هماهنگی بین تواناییهای فرد و شایستگیهای موردنیاز یا هماهنگی بین نیازهای فرد و آنچه شغل برای فرد فراهم میکند.
رضایت شغلی درگرو تناسب شغل و شخصیت
رمز رسیدن به رضایت شغلی، انجام دادن کاری است که بیشترین لذت را برای شما به همراه دارد. بیتردید هماهنگی شغل با استعداد و توانمندی لازم است. اما کافی نیست. چنانچه بین شغل و شخصیت افراد هماهنگی و همخوانی وجود داشته باشد رضایت شغلی به بالاترین حد میرسد درنتیجه جابهجایی و اخراج کارکنان به میزان چشمگیری تنزل پیدا میکند. در سازمانهایی که افراد از سطح رضایت شغلی مطلوبی برخوردار هستند تعداد استعفا و اخراج در مقابل استخدام در کمترین حد خودش است که این موضوع میتواند نشاندهندهی اهمیت ویژهای که مدیران سازمان برای تناسب شغل و شخصیت قائل هستند، باشد. بهطورکلی هر چه جنبههای بیشتری از شخصیت ما با کاری که انجام میدهیم همخوانی داشته باشد از رضایت شغلی بیشتری برخوردار خواهیم بود.
ورود به آزمون رضایت شغلی میته سوتا
فرسودگی شغلی مهمترین پیامد عدم تناسب شغل و شخصیت است
فرسودگی شغلی را میتوان چنین تعریف کرد که نوعی خستگی عاطفی، ایجاد نگرش منفی و احساس عدم موفقیت فردی است. فروید، پدر علم روانکاوی معتقد است که فرسودگی شغلی حالتی از خستگی و ناکامی است که به دلیل ازخودگذشتگی فرد در زندگی و ارتباطاتش به وجود میآید. ویژگیهای شخصیتی میتواند جزء عوامل زمینهساز فرسودگی شغلی باشند. بهطور مثال افراد دارای عزتنفس بالا در مواجهه با مشکلات و موقعیتهای تنشزا و بحرانی مقاومت بیشتری از خود نشان میدهند و راحتتر میتوانند با شرایط جدید سازگار شوند. درحالیکه افرادی که از سطح پایین عزتنفس برخوردار هستند پیوسته به دنبال فرار و اجتناب از رویارویی با این موقعیتها هستند. بیتردید یکی از بهترین روشهای کاهش فرسودگی شغلی بهکارگیری روشهایی است برای تشخیص تناسب شغل و شخصیت و واگذاری مسئولیت مشاغل به افراد واجد شرایط و افرادی که علاقهمند به آن جایگاه هستند و همسو با روحیات آنهاست.
ورود به آزمون تست فرسودگی شغلی
تناسب شغل و شخصیت کلید دستیابی به درآمد بالاتر است
بهمحض اینکه حرف از شغل به میان میآید با انواع و اقسام گلایهها مواجه میشویم. برخی از افراد از میزان حقوق دریافتی رضایت دارند اما خواهان شغلی هستند که واقعا به آن علاقهمند باشند. عدهای دیگر از موقعیت شغلی خود راضی هستند اما به دنبال راهی برای کسب درآمد بیشتر میگردند. پژوهشهای متعددی ثابت کردهاند هیچچیز بهاندازهی تناسب شغل و شخصیت و علاقه به کاری که مشغول به آن هستید رضایت شغلی را تحت تأثیر قرار نمیدهد. قرار گرفتن در جایگاهی که کاملا با شخصیت منحصربهفرد شما هماهنگ است انگیزهی شما را برای رشد و ارتقای مهارتهای شغلی دوچندان میکند و این به معنی رسیدن به درآمد و دستمزد بالاتر آنهم در شغلی که واقعا دوستش دارید و با شما در تناسب است.کار کردن درجایی که هیچ تناسبی با شخصیت شما ندارد و تحت هیچ شرایطی نمیتواند برای شما جذاب باشد، به میزان زیادی انرژی روانی شما را هدر میدهد. بنابراین دیگر قادر نخواهید بود تا انگیزه و انرژی لازم را صرف رشد و تغییرات کنید.
تست رغبت شغلی هالند ابزاری برای سنجش تناسب شغل و شخصیت
شاید یکی از دلایل عمدهی عدم تمایل مدیران استخدامی برای استفاده از تستهای شخصیت شناسی در زمان استخدام این باشد که آنها نسبت به روایی و پایایی تستهای شخصیت شناسی اطمینان کامل ندارند. بهعبارتدیگر آنها مطمئن نیستند که این تستها بتوانند بهتنهایی ویژگیهای شخصیتی را بسنجند نه استعداد و علاقه و سایر موارد و تا چه میزانی نتایج حاصل از این تستها قابلاتکا و دقیق هستند. قبول داریم که در حال حاضر با یک جستوجوی ساده و کوتاه انواع و اقسام تستهای شخصیت شناسی و رفتارشناسی مقابل چشمان شما قرار میگیرد. اما واقعا به کدامیک میتوان اعتماد کرد؟ نگران نباشید ما به شما در این زمینه کمک خواهیم کرد تا از شر هرگونه سردرگمی خلاص شوید. تست رغبت شغلی هالند بدون اغراق جزء بهترین و معتبرترین ابزارهای سنجش تناسب شغل و شخصیت است. در نظریه جان هالند تناسب شغل و شخصیت به بهترین نحو ممکن بیانشده است و به دنبال پیدا کردن پاسخ این سه پرسش است که:
- کدام ویژگیهای شخصیتی و محیطی منجر به گرفتن تصمیمهای رضایتبخش میشوند؟
- کدام ویژگیهای شخصیتی موجب ثبات یا تغییر در عملکرد فرد میگردد؟
- مؤثرترین روشها برای کمک به افرادی که در حیطهی شغلی خویش مشکل دارند، چیست؟
آیا دغدغههای شما برای استخدام شبیه به سؤالات ذکرشده نیست؟ هالند معتقد است اگر بتوانید افرادی را که به لحاظ شخصیتی با جایگاه شغلی مدنظر شما در تناسب هستند به کار بگیرید پیشرفت و رضایت شغلی به بالاترین حد خودش نزدیک میشود و شخص از وضعیت روانی و عاطفی باثباتتری بهرهمند میشود. همهی افراد همواره به دنبال مسائلی هستند که با علایق، ویژگیهای شخصیتی و نوع نگرش آنها همخوانی داشته باشند. پس چرا شما چنین شرایطی را در حیطهی شغلی آنها فراهم نکنید. اگر بخواهیم در قالب چند مثال ساده اهمیت و تأثیرگذاری تست هالند را برایتان توضیح دهیم میتوانیم به این موارد اشارهکنیم:
الگوهای تست هالند:
- افراد متعلق به تیپ جستجوگر تمایل دارند: فعالیتهای علمی و پژوهشی انجام دهند. روابط اجتماعی را دوست ندارند و فاقد توانایی رهبریاند.
- افراد متعلق به تیپ هنری تمایل دارند: فعالیتهای پیچیده، آزاد و غیرمنظم انجام دهند. مستقل، مبتکر و خودانگیخته هستند.
- افراد متعلق به تیپ متهور تمایل دارند: فعالیتهای رهبری و مدیریتی انجام دهند. بلندپرواز، دارای اعتمادبهنفس بالا و سلطهجو هستند.
- افراد متعلق به تیپ قراردادی تمایل دارند: فعالیتهایی ساده و منظم مانند نگهداری پروندهها، بایگانی و فعالیتهای محاسباتی انجام دهند. محتاط، وظیفهشناس، گریزان از موقعیتهای پیچیده، پیگیر و عملگرا هستند.
همانطور که مشاهده میکنید همین چند صفت و ویژگی میتواند به میزان قابلتوجهی در فرآیند استخدام موفق کمککننده باشد. اعمال همین موارد ساده در فرآیند استخدام میتواند کارایی کلی سازمان را به حداکثر میزان پیشبینیشده برساند.
اهمیت وجود تناسب شغل و شخصیت در موفقیت سازمانها
اصل تئوری تجانس بیان میکند که ارزشهای کار میتواند تأثیر شگرفی بر اثربخشی روش مدیریت منابع انسانی در جوامع داشته باشد. تجانس درواقع به معنی میزان انطباق میان نیازها، خواستهها، آرمانها، اهداف و ساختارهای یک جزء با جزء دیگر است. بر اساس این تئوری اگر سایر عوامل را یکسان در نظر بگیریم هر چه تناسب بین اجزای مختلف سازمان بیشتر باشد کارایی سازمان نیز بالاتر خواهد رفت. نتایج مطالعات نشان دادهاند که حضور این پنج ویژگی در افراد جویای کار موفقیت آنها را در پیشبرد اهداف سازمان و درنهایت دستیابی به رضایت شغلی تضمین میکند این ویژگیها عبارتاند از:
- تناسب شغل و شخصیت
- استعداد
- علاقه
- هوش
- مهارتهای شغلی
وجود تناسب بین شغل و شخصیت تا چه میزان در موفقیت استخدامها تأثیرگذار است؟
متأسفانه در بسیاری از سازمانها تنها ملاکهای حائز اهمیت برای استخدام مهارتهای شغلی و میزان تحصیلات و سابقهی کاری است. درحالیکه یافتههای پژوهشی و تجربه سازمانهای موفق و برتر دنیا نشان میدهند که راز موفقیت سازمانها و رضایت شغلی کارکنان چیزی فراتر از این حرفهاست. در نظر گرفتن ترکیبی از متغیرهای شخصیت، علاقه، استعداد، مهارتهای شغلی و سطح هوش در زمان استخدام شما را با سرعت بیشتری به سمت موفقیت سوق میدهند.
حرف آخر
مطالب مطرحشده در این مقاله به این معنا نیست که عملکرد شغلی افراد تنها تحت تأثیر ویژگیهای شخصیتی آنهاست. بلکه شرایط گوناگونی همانند همکاران، سیستم نظارتی، محیط کار، پاداشهای مالی و غیرمالی، ارتباطات مؤثر در سازمان و سایر عوامل بهنوبهی خود در کیفیت عملکرد کارکنان نقش بسزایی دارند. زمانی که شغل و شخصیت و محیط کار دقیقا با یکدیگر متناسب باشند میتوانند تعیینکنندهی خوبی برای چگونگی عملکرد شغلی اشخاص به شمار آیند.