تجربهی خیانت بسیار دردناک است و جراحات زیادی را به فرد خیانت دیده وارد میکند. برخی ارتباطی را بین خیانت و شخصیت افراد میبینند و فکر میکنند که ذات آدم خیانتکار از اول چنین بوده است. افرادی که چنین دیدگاهی دارند معمولا دیگر دلایل خیانت را نمیبینند در صورتی که آگاهی به آنها میتواند به ما یاد بدهد تا از شرایط مشابه در آینده پیشگیری کنیم. ما همیشه باید یادمان باشد که از شرایط طرفین دعوا اطلاعی نداریم مگر خودمان یکی از آنها باشیم پس هرگز نباید قضاوتشان کنیم. خیانت گرچه اشتباه است اما گاها نشانههایی از بیتقصیری هم در آن دیده میشود.
در این مقاله سعی کردهایم تا دیدگاههای رایج در مورد ارتباط بین شخصیت و خیانت را به چالش بکشیم و از دیدی دیگر به آن نگاه کنیم. در ادامه به صورت مبسوط و طبقهبندی شده عوامل مؤثر بر خیانت زناشویی را مورد بررسی قرار دادهایم.
آیا خیانت با یک تیپ یا اختلال شخصیتی مرتبط است یا خیر؟
امروزه تشخیصهای روانشناسی از مطلق بودن به سمت نسبی بودن حرکت کردهاند و تمام مختصات سیستم روانی انسان را باید روی یک طیف و به صورت نسبی دید و نمیتوان یک تیپ شخصیتی خاصی را به ارتکاب روابط فرازناشویی متهم کرد. میگویند افرادی که در کلاستر B اختلالات شخصیت قرار میگیرند بیشتر خیانت میکنند. اختلال شخصیت یک اختلال ذهنی است که شما با یک الگویی از فکر، احساس و رفتاری غیرقابل تغییر روبهرو هستید.
شخصی که اختلال شخصیت دارد، مشکلاتی را در درک، دریافت و ارتباط با موقعیتها و آدمها دارد و این موجب میشود مسائل جدی، چشمگیر و زیادی را تجربه کند و همچنین محدودیتهایی را در ارتباطات، فعالیتهای اجتماعی، شرایط شغلی و تحصیلی خود داشته باشد. اختلالات شخصیت برای خود فرد عادی است پس معمولا دنبال درمان نمیروند و معمولا با گذر زمان کمرنگ میشوند. برای اختلالات شخصیت ۳ طبقهبندی وجود دارد (A و B و C) که همانطور که گفتیم صحبت در مورد کلاستر B و ارتباطش با خیانت زیاد است؛ یعنی افرادی که از این اختلالات شخصیت رنج میبرند:
- مرزی
- ضداجتماعی
- خودشیفته
- نمایشی
اما تحقیقات جدید نشان داده است که اینطور نیست و نباید به افراد، فقط به خاطر مبتلا بودن به یک اختلال شخصیت برچسب پیشبینی کننده برای خیانتکار بودن زد. ما مؤلفههای دیگری را باید درنظر بگیریم تا به یک جمعبندی نسبی برسیم. اگر دو نفر داشته باشیم که هر دو اختلال شخصیت مرزی داشته باشند. هر دوی آنها خیانتگر نیستند و به اولویتهای شخصیتی آنها کاملا وابسته است که باید توسط درمانگران مورد سنجش قرار بگیرد و بحثی کاملا تخصصی است.
مطلب مرتبط: با چه تیپ شخصیتی ازدواج موفقتری خواهید داشت؟
پس چه شخصیتهایی بیشتر مستعد خیانت زناشویی هستند؟
توجه به ۵ مورد برای سنجش این قضیه منطقیتر به نظر میرسند.
۱ـ بُعد ژنتیکی و مادرزادی افراد
در این بخش بجای اینکه تمرکزمان بر روی اختلالات شخصیت باشد به ۴ مؤلفه از ویژگیهای شخصیتی توجه میکنیم.
- آسیبگریزی
- نوجویی
- پاداش طلبی
- سماجت یا مداومت
آسیبگریزی یعنی ریسکپذیری.
هرچه آسیبگریزی بیشتر باشد ریسکپذیری کمتر است. آسیبگریزی اگر بالا باشد فرد بدبین، ترسو، خجول و خستگیپذیر است. آسیبگریزی اگر پایین باشد فرد خوشبین، جسور، برونگرا و پرانرژی است.
نوجویی یعنی تنوعطلبی، تکثر ارتباطات و علاقه به تنوع لذات
نوجویی اگر بالا باشد فرد کنجکاو و جستجوگر، تکانشی، افراطی و ولخرج، زودرنج و تحریکپذیر است. نوجویی اگر پایین باشد فرد محتاط، معتدل و اندیشهورز، صرفهجو و صبور است.
پاداش طلبی یعنی میزان وابستگی حال خوب و بد فرد به تشویق یا تنیبه دیگران
پاداش طلبی اگر بالا باشد فرد احساساتی، گشادهرو، گرم، مهربان و عاطفی است. پاداش طلبی اگر پایین باشد فرد دل گسسته و بیعلاقه، کنارهگیر و منزوی، سرد، مستقل و غیروابسته است.
سماجت یا مداومت، یعنی میزان پشتکار فرد در گذر زمان
سماجت اگر بالا باشد فرد کوشا، مصمم، جدی و مشتاق و کمالطلب است. سماجت اگر پایین باشد فرد تنبل، سست و بیاراده، تشویقناپذیر و بیتوفیق، مصلحت سنج و عملگرا است.
در مبحث خیانت ما با دو مؤلفهی اول کار داریم و افرادی ممکن است خیانت کنند یا مستعد خیانت هستند که در ویژگیهای شخصیتی آنها، آسیبگریزی پایین و نوجویی بالا باشد.
مطلب مرتبط: شخصیت شناسی در ازدواج چه کمکی به زوجین میکند؟
خُلق افراد از بدو تولد
بعضی از افراد از انرژی روانی بالاتری برخوردار هستند و برخی دیگر چندان پرانرژی به نظر نمیرسند. اگر این دو فرد با دو انرژی روانی و جنسی متفاوت با یکدیگر ازدواج کنند احتمال خیانت در آنها بالاست زیرا تعادلی وجود ندارد و نمیتوانند نیازهای همدیگر را برآورده کنند.
تجربیات پیشین فرد
بعضی از افراد مکانیسم دفاعی جایگزینی دارند یعنی به خاطر انبار خشمی که درون آنهاست به روابط جنسی و عاطفی خارج از چارچوب خانواده روی میآورند یا دفاع آنها جنسیسازی است یعنی سعی میکنند ذخیرهی انرژی خشم خود را به شکل رابطهی جنسی خالی کنند یا دنبال تلافی و انتقام هستند. گروهی از افراد هم هستند که به خاطر رابطههای جنسی پیش از ازدواج به نوعی شرطی شدهاند و چند شریکی بودن شرایط شیرین گذشته را برایشان تداعی میکند پس خیانت میکنند تا دوباره این لذت را تجربه کنند.
تحلیلهای روانی افراد
مثل فردی که به خاطر لذتطلبی بیشتر و تحلیلهای روانی که در ذهنش دارد به سمت خیانت کردن میرود تا حس لذت یا قدرت بیشتری را تجربه کند.
روح فرهنگی حاکم بر جامعهی فرد
در فرهنگی که مسائل جنسی جزء عقدهها و گرههای روانی جدی انسانها باشد و تابو است این احتمال وجود دارد که افراد خیانتکار در کلاستر B نباشند، تجربهی پیشین نداشته باشند و حتی روانشان هم دنبال لذتطلبی و حس قدرت نباشد ولی بازهم وارد ارتباطات فرازناشویی شوند چون فقط حس تخلیه را از این طریق تجربه میکنند.
مطلب مرتبط: تحلیلی بر تستهای خودشناسی قبل از ازدواج، پرکاربردترین تست خودشناسی برای ازدواج
عوامل مؤثر در خیانت زناشویی در ایران
بر اساس یک مطالعهی فراترکیب، عوامل مؤثر بر خیانت زناشویی در ایران تحت ۹ مقوله دستهبندی میشوند که در ادامه به هر کدام و زیرشاخههای هر یک میپردازیم:
عوامل اجتماعی
فرصتهای خیانت:
یکی از دلایل خیانت که میتواند خیانت زناشویی را تسهیل کند همین عامل است. شغلهایی که لازمهی آنها ارتباط بالا با جنس مخالف است میتوانند بستری را برای خیانت فراهم کنند. به همین خاطر است که احتمال خیانت در بین شاغلین بیشتر از بیکاران است. محیطهای دانشگاهی، آموزشی و سایر محیطهای اجتماعی نیز میتوانند همین نقش را در شکلگیری خیانت داشته باشند چراکه ارتباط نزدیکتری بین افراد با جنس مخالفشان به واسطهی شرایط محیطی شکل میگیرد.
گروههای دوستی منحرف:
اگر شما گروه دوستی دارید که در میان آنها تجربهی خیانت کردن یا تعدد و تنوع طلبی در روابط وجود دارد بعید نیست که شما هم به سمت این رفتارها کشیده شوید. با تداوم معاشرتهای مجردانه و بودن در گروههای دوستی منحرفانه، افراد شاهد سبکهای زندگی لذتطلبانه و غیرمتعهدانه هستند، وارد بازی رقابتی کاذب میشوند و زندگی زناشویی خود را نابود میکنند.
شرایط محیطی:
برخلاف فضای حاکم بر روستاها که تقریبا همه یکدیگر را میشناسند و کنترلهای محیطی از طریق آشنایان محله وجود دارد، در کلانشهرها فضایی برای گمنامی وجود دارد و این خودش به افراد جسارتی برای خیانت کردن میبخشد.
عوامل روانشناختی
نوع شخصیت افراد:
در پژوهشهایی آمده است که خیانت ریشه در برونگرایی، اختلال شخصیت مرزی، سطح بالایی از خودشیفتگی و روانپریشی بالا دارد. اما نمیتوان گفت که هرکسی که این ویژگیها را دارد الزاما خیانت میکند. ما خوشیفتهای را داریم که خیانت نمیکند و فردی که برچسب خودشیفتگی به او داده نشده است اما خیانت میکند.
سبکهای دلبستگی:
افرادی که سبک دلبستگی آنها ناایمن است چندان قادر به ایجاد رابطهای عمیق، صمیمی و سالم با همسر خود نیستند و از مناسبات عاطفی و جنسی رابطهی زناشویی بلندمدت راضی نیستند. آنها تعارضها و کشمکشهای زیادی را با همسر خویش تجربه میکنند. نکتهی جالب دربارهی روابط عاطفی افرادی که دلبستگی ناایمن دارند این است که اگرچه میزان رضایت زناشویی در این نوع کم است اما میزان طلاق در ۴ سال ازدواج در میان آنها پایین است. دلیلش میتواند این باشد که تا سر حد مرگ مشکلات را تحمل میکنند اما نه به خاطر عشق بلکه به خاطر نیاز سیری ناپذیر در جلب محبت معشوق!
به نظر میرسد که انسانهای ناامن و وابسته وفادارند و خیانت نمیکنند. اما باید گفت که اتفاقا احتمال بیوفایی در میان آنان بیشتر است زیرا ترس شدیدی از رها شدن و خیانت دیدن دارند پس در انجام این عمل پیشدستی میکنند.
مطلب مرتبط: ۱۲ نشانه ازدواج اشتباه
نوع طرحوارهی عشق:
طرحوارهها، باورها و فکرهایی آسیبزا و آلوده به خطاهای شناختی هستند که منجر به احساسات ناراحت کنندهای میشوند و شرایط روحی ما، ارتباطات و حوزههای مختلف زندگی ما را تحت تأثیر خود قرار میدهند. افرادی که طرحوارههایی چون طرحوارهی محرومیت هیجانی، طرحوارهی احساس نقص در شخصیت، طرحوارهی اطاعت و طرحوارهی ایثار دارند بیشتر درگیر خیانت کردن و خیانت دیدن میشوند. آنها به دلیل نااطمینانی روابط کوتاهمدت و یک شبه را به روابط بلندمدت ترجیح میدهند.
عوامل فرهنگی
گسترش جهانی شدن فرهنگی و فراگیر شدن ارزشهای اخلاقی سهلانگارانه و نسبیت اندیش در جامعه ایرانی به تدریج منجر به تغییر در ارزشهای جنسی و تعهد جنسی در بین نسلهای جدیدتر شده است. ازطرفی امروزه در بین جوانان فرهنگِ «تعویض بجای ترمیم» رواج دارد. در گذشته اگر چیزی در رابطه ی دو جوان خراب میشد ریش سفیدان و بزرگان فامیل سعی میکردند تا آن را حلوفصل کنند، اما این روزها جوانان به بزرگترها اجازهی دخالت نمیدهند، برای ترمیم زندگی زناشویی و مشکلاتشان خود را زیاد به زحمت نمیاندازند و این عقیده را دارند که: «هر موقع از هم سیر شدیم میتوانیم جدا شویم و یکی دیگر را انتخاب کنیم.»
عوامل خانوادگی
ازدواج نامناسب:
منظور این است که ازدواج بنا به مصحلت یا زوری و تحمیلی یا زود به هنگام باشد. این نوع از ازدواجها میتوانند خیانت را زمینه چینی کنند.
اختلافات خانوادگی:
افرادی که اختلافات خانوادگی بسیاری دارند که ناشی از اختلافات فرهنگی یا طبقاتی است بیشتر در معرض خیانت قرار دارند.
نوع پیشینهی خانوادگی:
یافتههای پژوهشی نشان داده است که فرزندان طلاق یا آنهایی که والدینشان تجربهی خیانت کردن داشتهاند و حتی افرادی که در خانوادههای خود تنش بالایی را تجربه میکردند بیشتر محتمل است که در آینده به سمت خیانت کشیده شوند و ممکن است همان ناامنی عاطفی و روانی که در کودکی تجربه کرده بودند و شاهد آن بودند را با خود به رابطهشان با همسرشان بیاورند و آنجا هم احساس ناامنی داشته باشند.
چراکه اکثر آنها در چنین فضایی سبک دلبستگی ناایمن پیدا میکنند. یعنی سبک دلبستگی که روابط فرد را بر پایهی بیاعتمادی میسازد. به همین دلایل، فرد بزرگ شده در چنین خانوادهای بیشتر محتمل است که روابط ناپایدار را ترجیح دهد هرچند که مانند بقیهی عوامل، رفتار انسانها میتواند از شخصی به شخص دیگر متغیر باشد پس نمیتوان قطعی در موردش نظر داد و پیشبینی کرد.
عوامل فردی
تنوع طلبی:
فردی که تنوع طلبی جزء ویژگیهای اوست حس کنجکاوی بالایی دارد، هیجان طلب است، تأکید زیادی بر لذت جنسی دارد و تعهدش میتواند به شرایط و افراد کم باشد. چنین فردی مستعد خیانت کردن است و باید مراقب باشد تا بر زمین سفت قدم بردارد تا نلغزد.
انگیزههای تجربهای:
افرادی که از تجربهی مجدد صمیمیت جنسی یا رابطهای عاشقانه با فردی غیر از همسر لذت میبرند در این طبقهبندی از دلایل خیانتها قرار میگیرند. میتوان گفت به نوعی از زندگی تکراری خود خسته شدهاند و به دنبال راه فرار میگردند پس به خیانت روی میآورند تا دوباره لذت را در بستری دیگر تجربه کنند و این است که به آنان انگیزه میدهد.
پیشینهی فردی:
سابقهی طلاق و تجربهی شکست در زندگی مشترک یکی از زیرمجموعههای پیشینهی فردی است که احتمال خیانت را بالا میبرد. همچنین فردی که پیش از ازدواج تجربهی همخانگی و ازدواج سفید را داشته است یا رابطههای جنسی و عاطفی متعددی را پیش از ازدواج تجربه کرده است بیشتر محتمل است که به سمت خیانت کشیده شود چراکه خود به خود میزان تعهد این افراد در مقابل شریک زندگیشان پایین میآید. این مورد هم دربارهی زنان و هم مردان صادق است.
اعتیاد جنسی:
امکان بیشتری وجود دارد تا افرادی که تمرکز مداوم آنها بر مسائل جنسی است و به نوعی از اعتیاد جنسی رنج میبرند خیانت کنند. ازطرفی افرادی که فانتزیهای جنسی خاص و سرکوب شده یا اعتیاد به دیدن پورنوگرافی دارند بیشتر به سمت خیانت میروند تا نیازهای خودشان را به نحوی که در ذهن دارند رفع کنند.
سوءمصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر:
هر دو این موارد یعنی سوءمصرف در مشروب و مصرف مواد مخدر احتمال خیانت کردن را در فرد بالا میبرد. دلیلش هم کاهش احساس تعهد و خویشتنداری در فرد است.
مطلب مرتبط: ۹ راهکار همیشگی برای حل تعارض در رابطه عاطفی
عوامل رابطهای ـ تعاملی
نارضایتی جنسی:
این نوع از نارضایتی میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد. قطع شدن رابطهی جنسی به دلیل بارداری همسر یا قهر و دعوای طولانی یا درد و نظایر آن میتواند نارضایتی جنسی ایجاد کند. همچنین مشکلات جنسی مرد (انزال زودرس و ناتوانی جنسی یا تمایل به رابطهی جنسی با خشونت) یکی دیگر از این دلایل است. کمیت پایین رابطه (به دلیل تولد فرزند، بیماری همسر، داشتن فرزند نوجوان و…) و نیز کیفیت پایین رابطه (به دلیل امتناع همسر از رابطه یا سرد مزاجی او، یکنواخت بودن رابطه، دید منفی همسر یا خود فرد به رابطهی جنسی و…) از دلایل خیانت هستند. نداشتن مهارتهای لازم در رابطهی جنسی، عدم توجه به نیازهای جنسی طرف مقابل و جلوگیری از رابطه به عنوان وسیلهای برای تنبیه همسر از دلایل دیگری است که انگیزهای برای خیانت کردن افراد میباشد.
نارضایتی عاطفی:
نارضایتی عاطفی میتواند به دلیل فقدان حمایت عاطفی، بیتوجهی به همسر، ابراز محبت نکردن و ارضای نیازهای عاطفی همسر باشد. همچنین اختلاف در عقاید و باورها، کشاندن مسائل زناشویی به خانوادهها و فراهم کردن زمینهی دخالت آنان، بددهنی و غرزدنهای مداوم همسر، ترک خانه به دلیل قهر، خشونت کلامی و عاطفی از سوی همسر و تمسخر فرد در نزد دیگران و در جمع، همهی اینها حسی از تنهایی، پوچی و خلاء عاطفی را در فرد ایجاد میکنند و فرد سعی میکند نیازهایش را در جایی غیر از خانه و زندگی زناشوییاش تأمین کند.
احساس تنهایی در رابطه:
وقتی فرد نیازهای جنسی و عاطفیاش تأمین نشود دچار این حس تنهایی میگردد که از پیش زمینههای خیانت کردن است. حس تنها ماندن، احساس نادیده گرفته شدن، احساس طرد و حس بیارزش بودن در رابطه ازجمله احساساتی است که فرد در این شرایط تجربه میکند و به سمت خیانت میرود.
نارضایتی از زندگی مشترک:
وقتی تعارضهای شدید و حل نشدنی بین دو فرد باقی بماند و مهارت حل مسئله از جانب دو طرف وجود نداشته باشد یا اینکه سازگاری و انعطافپذیری کمی در رابطه باشد و نیز فرد در ارضای نیازهای عاطفی و جنسیاش از سمت همسر خود ناکام بماند نارضایتی از زندگی مشترک شکل میگیرد و مقدمهای برای خیانت کردن فرد فراهم میگردد.
فقدان دسترسی به همسر:
رابطههایی که در آن یک فرد حضور اندکی در خانه دارد (به دلیل مسافرت، مأموریتهای طولانی و شیفت شب یا محکومیت قضایی و زندان) باعث میشوند که فرد دیگر احساس کند دسترسی چندانی به همسر خود ندارد پس همان احساس تنهایی و خلاء بالا میآید و ممکن است او را به سمت خیانت ببرد.
فقدان توجه به نشانهها:
پیش از هر خیانتی یک سری نشانه وجود دارد که معمولا از جانب فردی که قربانی است نادیده گرفته میشود و او حساسیت چندانی نسبت به تغییرات ناگهانی در رفتارهای جنسی و یا عاطفی همسرش ندارد و درنهایت خیانت ریشهی زندگی زناشویی آنها را میخشکاند. در اینجا بحث این نیست که قربانی خیانت را مقصر بدانیم بلکه صحبت از این است که هر فردی با دیدن این نشانهها و هشیار بودن نسبت به آنان میتواند راهحلهایی برای پیشگیری از خیانت دیدن پیدا کند و خوب است نسبت به آنها آگاهانه عمل کند.
خشونت خانگی:
خشونت خانگی که آسیب فراوانی به فرد خشونت دیده وارد میکند انواع مختلفی دارد و میتواند کلامی، عاطفی یا فیزیکی باشد. همچنین وقتی فرد مورد تهمت و سوءظن و بدبینی از طرف همسرش قرار میگیرد و مدام وفاداری او زیرسؤال میبرد آن گرما و امنیت و آرامش را در جایی بیرون از خانه میجوید.
تقابل با همسر:
وقتی در رابطهی زناشویی مدام حرف از طلاق دادن به شوخی یا جدی است و فرد به جدایی تهدید میشود یا خانه میدان جنگ و قدرت طلبی است در این زندگی زناشویی تقابل و تعارض با همسر وجود دارد. پس فرد چون آرامش، حس آزادی و قدرتش در خانه تأین نمیشود به بیرون از خانه پناه میبرد. همچنین گاهی فرد مورد خیانت از جانب همسرش قرار گرفته است و خودش به سمت خیانت میرود تا فقط از همسر خود انتقام بگیرد.
نقش ضلع سوم در رابطه:
گاهی در شکلگیری و تداوم خیانت پای فرد سومی در میان است. فرد سوم کسی است که با شنیدن درد و دلهای زندگی زناشویی کمبود توجه و محبت را جبران میکند، اصرار میکند تا رابطهی فرازناشویی ادامه یابد، پیشنهادهای اغواگرانهی جنسی، عاطفی یا اقتصادی میدهد، تهدید میکند تا خیانت را نزد همسر فرد افشاء میکند و به نوعی روی نقطهی ضعف او دست میگذارد و نمیپذیرد تا رابطه تمام شود.
عوامل اقتصادی
پایگاه اقتصادی ـ طبقاتی:
خیانت برای مردان هزینه دارد و برای زنان درآمد. به همین دلیل مردان با سطح پایین درآمدی کمتر به سمت خیانت میروند و هرچه مرد درآمد بیشتری داشته باشد بیشتر ممکن است خیانت کند. همچنین با تغییر ناگهانی ثروت، مردان گرایش بیشتری به سمت خیانتهای زناشویی پیدا میکنند. ازطرفی هرچه جایگاه شغلی مردان بالاتر باشد احتمال خیانت در آنها بیشتر است زیرا موقعیت اجتماعی و قدرت بالاتری دارند، احتمالا با کارمندان زن بیشتری سروکار خواهند داشت و اتاقی مخصوص به خود دارند که میتواند احتمال خیانت کردن و وسوسهی انجام چنین کاری را بالاتر ببرد.
نقش مشکلات مالی:
برای زنان مشکلات مالی عاملی است که آنها را به سمت خیانت سوق میدهد. اغلب زنانی که مشکلات مالی دارند و در دام خیانت کردن میافتند به امید کسب درآمد و یا دستیابی به امکانات رفاهی لوکستر وارد این راه میشوند.
انگیزهی ورود به خیانت به بهانهی پیشرفتهای کاری و شغلی:
این انگیزه یا برای پیشرفت اقتصادی است یعنی فرد از نظر کسب درآمد به مرتبهی بالاتری برسد یا به بهانهی پیشرفت شغلی و ارتقای کاری است.
عوامل رسانهای
تضعیف ارزشها از طریق شبکههای اجتماعی و ماهوارهای:
این دسته از عوامل شرایط زمینهساز خیانت را فراهم میکنند و نقش تسهیل کننده دارند. فرد سبکهای جدید زناشویی را در رسانههای اجتماعی و ماهوارهای میبیند و با روابط مثلثی و موازی آشنا میشود پس آمادگی ذهنی برای داشتن رابطهی خارج از ازدواج پیدا میکند. به این صورت که فرهنگ فساد تقویت میشود، حریم خصوصی افراد و مرزهای ارتباط با جنس مخالف مخدوش میگردد و فرد همسرش را با دیگران مقایسه میکند. به این ترتیب ارزشهایی چون تعهد و وفاداری به خانواده تضعیف میشوند و راه برای خیانت کردن بازتر میگردد.
تولید نیازهای جدید توسط رسانهها:
امروزه رسانههای جمعی منجر به تولید نیازهای جدید عاطفی و جنسی شدهاند. افرادی که از این رسانهها استفاده میکنند ذائقهی جنسی آنها تغییر میکند، فانتزیهای عشقی و جنسی جدیدی را یاد میگیرند و دوست دارند اجرایی کنند و چه جایی بهتر و هیجانانگیزتر از روابط خارج از چارچوب زناشویی؟
مطلب مرتبط: چگونه رابطه عاطفی خود را بازسازی کنیم؟
عوامل زمینهای
سن:
خیانت در بین سنین جوان بیشتر است. در ۷ سال اول ازدواج احتمال خیانت بالا است و هرچه تعداد سالهای زندگی مشترک بین زوجین بیشتر شود احتمال خیانت کمتر میشود. همچنین اختلاف سنی زیاد احتمال خیانت را افزایش میدهد شاید به این دلیل که تفاهم چنین زوجهایی در عرصههای مختلف پایین است.
جنسیت:
خیانت در بین مردان فراوانی بالاتری نسبت به زنان دارد. مردان بیشتر به خیانت جنسی گرایش دارند زنان بیشتر به خیانت عاطفی گرایش دارند.
سخن آخر
فرد باوفا و خیانتکار هردو گرفتار وسوسهی خیانت خواهند شد. تنها تفاوت آن دو این است که به این احساس چه واکنشی نشان میدهند؟
بعضیها به هورمونها اجازهی یورش میدهند و در دام عشقی دوباره میافتند و درنتیجه علاقه به همسرشان را از دست میدهند. درحالی که این تبوتاب هم مثل تبوتاب قبلی زود کمرنگ میگردد. چه ۲ سال از ازدواجتان گذشته باشد و چه ۲۰ سال شما نباید دست از کوشش برای نگهداری علاقمندیهایتان بکشید. درغیر این صورت همه چی کهنه و کسالت بار میشود و آتش رابطه خاموش میگردد. پس هر دو قدمی بردارید تا خیانت فرصتی برای جولان دادن نداشته باشد.