شما تابهحال، تجربه مراجعه به روانشناسان بالینی را داشتهاید؟ آیا از فرایند درمان راضی بودید؟ به نظر شما برای چه نوع مشکلاتی باید به روانشناسان بالینی مراجعه کرد؟ روانشناس بالینی خوب چه ویژگیهایی دارد؟ او از چه ابزارها و روشهایی برای درمان و حل مشکلات شما استفاده میکند؟ و اساسا از کجا متوجه بشویم که درمان اتفاق افتاده است؟
اگر بهتازگی تصمیم گرفتید که برای حل برخی از مشکلات شخصی با یک روانشناس مشاوره کنید یا اینکه قصد دارید در آیندهای نزدیک به جرگهی روانشناسان بالینی بپیوندید. پیشنهاد میکنیم تا انتهای مقاله با ما همراه باشید. قرار است صفر تا صد این شغل پرطرفدار را موردبررسی قرار دهیم.
روانشناس بالینی کیست؟
کلمه روانشناس واژهای یونانی به معنای زندگی یا نفس است و به فلاسفه و متفکران یونانی مثل ارسطو و سقراط برمیگردد. این رشته در سال ۱۸۷۹ در لایپزیک آلمان، توسط ویلهلم ونت بهصورت علمی درآمد و دارای گرایشهای مختلفی است. پیدایش اولیه گرایش روانشناسی بالینی به فردی به نام فروید برمیگردد.
او معتقد بود بیماریهای روانی، درنتیجه گفتگو با بیمار درمان میشوند. نکته جالب اینجاست که چندین سال بعد یعنی در سال ۱۹۰۷، اصطلاح «روانشناسی بالینی» در مقالهای از لایتنر ویتمر برای اولین بار مطرح شد.
روانشناس بالینی، فردی متخصص در حوزه سلامت روان است. مراقبت مداوم از بهداشت روانی و رفتاری افراد و خانوادهها، مشاوره فردی و گروهی و آموزش تنها قسمتی از طیف وسیع فعالیتهای اوست. در حقیقت دامنه فعالیتهای روانشناسان بالینی شامل تمام افراد، در سنین مختلف، با پیشینههای قومی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی متفاوت در جوامع گوناگون است. در نگاه اجمالی فعالیتهای روانشناسی بالینی بهعنوان یکی از پرکاربردترین حوزههای روانشناسی، شامل گامهای زیر است:
- ارزیابی: شناخت، درک و تشخیص به کمک ترکیبی از ابزارهای تشخیصی استاندارد و تفسیر آنها
- مداخله: ارائه خدمات بالینی به افراد، خانوادهها و گروهها
- مشاوره: آموزش و تمرین حرفهای، زیر نظر متخصصان
- پژوهش: بررسی دقیق مسائل، بر پایه تحقیقات علمی، برای کسب آگاهی و استفاده از رویکردهای نوین
در چه صورت به روانشناس بالینی مراجعه کنیم؟
درمان مشکلات روانی بهاندازه درمان بیماریهای جسمانی اهمیت دارد. حتی گاهی مشکلات روانی در طولانیمدت باعث بروز بیماریهای جسمانی متعدد میشوند. در این شرایط عمدتا افراد سعی در انکار یا کوچک شمردن مشکل دارند. اما درهرحال تنها راه رهایی از این مشکلات مراجعه به روانشناس بالینی است. معمولا افرادی که به روانشناسان بالینی مراجعه میکنند به دودسته تقسیم میشوند: یک دسته آنهایی هستند که قدرت تشخیص مشکل خود را دارند و دسته دوم یا قدرت تشخیص ندارند مثل کودکان و افراد عقبمانده ذهنی یا کلا وجود مشکل را انکار میکنند. در مورد دسته دوم معمولا اطرافیان یا مراجع قانونی آنها را مجبور به مراجعه و پیگیری درمان میکنند.
یک روانشناس بالینی هم در مراکز بهداشتی مثل بیمارستانها و هم در مراکز خصوصی مثل کلینیکها جهت مشاوره و کمک به افراد، برای طیف وسیعی از مشکلات و اختلالهای روانی حضور دارد. او به کمک ابزارهایی مثل تستهای شخصیت شناسی و رفتارشناسی و روشهای تخصصی دیگر، بهصورت فردی یا گروهی کار میکند.
شایعترین دلایل مراجعه به روانشناسان بالینی
دلایل زیادی برای مراجعه به روانشناسان بالینی وجود دارد. شایعترین آنها عبارتاند از:
- عدم توانایی سازگاری با تغییرات بزرگ زندگی (شامل مرگ عزیزان یا اختلال استرس پس از سانحه)
- اضطراب یا نگرانی دائمی و بدون دلیل
- احساس پوچی و افسردگی و خُلق غمگین
- مشکلات خواب و احساس از دست دادن بیشازحد انرژی
- اعتیاد به مصرف یا ترک مواد مخدر و الکل
- وسواس فکری – عملی
- افکار یا قصد صدمه زدن به خود (خودکشی) یا دیگران
- مشکلات رفتاری نوجوانان
- مشکلات جنسی
- دردهای روانتنی
- اختلافات زناشویی و خانوادگی
- آلزایمر، فراموشی و زوال عقل
- عدم توانایی در تمرکز و انجام فعالیتهای روزمره
- کنترل و مهار هیجانات منفی
- مشکل در برقراری ارتباط سالم و مناسب با دیگران
- عدم اعتمادبهنفس و عزتنفس کافی
- بیماریهای شایع دوران کودکی مانند اوتیسم، ناتوانی ذهنی، کمبود توجه و بیش فعالی، اختلالهای خواندن و نوشتن
ملاکهای انتخاب روانشناس بالینی خوب
حتما شما هم لحظاتی را در طول زندگی تجربه کردهاید که مدیریت احساسات، حل مسائل و پرداختن به مشکلات خارج از تواناییتان بوده است. بهطور مثال مواجهه با مشکلاتی نظیر مدیریت روابط عاطفی و بین فردی، مسائل زناشویی، مشکلات خانوادگی، فرزند پروری، استخدام یا از دست دادن شغل، مرگ عزیزان، مصرف مواد و مواجهه با انواع اختلالات نظیر اضطراب، افسردگی، وسواس. در این مواقع، حتی گاهی در حد معجزه، حضور یک روانشناس خوب و حرفهای میتواند برای سلامت روانی شما مفید باشد.
در حقیقت علم روانشناسی ابزاری است برای رسیدن به شادکامی، رضایت از زندگی، سلامت روانی، کسب موفقیت، ثروت و جایگاه اجتماعی. روانشناس بالینی خوب، فردی است که با تکیهبر دانش، تجربه و ابزارهای مثل تستهای شخصیت شناسی و رفتارشناسی، بتواند مباحث علمی و تئوری را به راهکارهای عملی و کاربردی، متناسب با تیپ شخصیتی منحصربهفرد مراجع، تبدیل کند. درعینحال داشتن برخی ویژگیها برای حرفهای عمل کردن در این شغل، اهمیت بالایی دارد. همچنین میتواند ملاک شما برای انتخاب یک فرد خبره و ماهر از بین روانشناسان بالینی مجرب باشد.
ویژگیهای یک روانشناس بالینی ماهر
- داشتن تخصص، مدرک دانشگاهی و مجوز اشتغال از سازمان نظام روانشناسی یا بهزیستی
- پایبندی به اخلاق، اصول و قوانین حرفهای مرتبط با حوزه روانشناسی بهخصوص رازداری
- پذیرش بیقیدوشرط مراجع، علاقه به انسانها و کمک همدلانه به آنها در حل مشکلات
- انعطافپذیری ذهنی و عمل کردن متناسب با بافت فرهنگی و مذهبی مراجع
- با دقت، صبور، باحوصله و شنونده فعال بودن
- دارای توانایی صحبت کردن به شکلی ساده، قابلفهم، رسا و واضح
- توانایی سازماندهی و مدیریت زمان مسئله مطرحشده، اهداف مشاوره و هیجانات خود و مراجع
- داشتن نقش آگاهیدهنده و هشداردهنده
- عقل کل نبودن و در صورت نیاز ارجاع دادن مراجع به متخصصان دیگر
- انجام ندادن کارهای ممنوعه مثل قضاوت کردن، برچسب زدن، تمسخر، تهدید، روابط خارج از عرف با مراجع.
مهمترین ابزارهای یک روانشناس بالینی حرفهای چیست؟
الف) رویکردهای روانشناسی
روانشناسی یک حوزه کاملا ساختاریافته، علمی، کاربردی و تخصصی است. روانشناس بالینی با کمک رویکردها، تستهای شخصیت شناسی، رفتارشناسی و روشهای علمی و عینی، سعی در درک، توضیح و پیشبینی رفتار انسانها دارد. در طول تاریخ رویکردهای مختلف برای توضیح نحوه تفکر و رفتار انسان شکلگرفتهاند. برخی از این رویکردها مهم عبارتاند از:
- روانکاوی یا روان پویایی (فروید): روانشناسانی که در درمان از رویکرد روانکاوی استفاده میکنند معتقدند که ذهن ناخودآگاه نقش مهمی در رفتار افراد دارد. آنها از روشهایی مانند تداعی آزاد و تفسیر رؤیاها برای بررسی انگیزههای ناخودآگاه مراجع استفاده میکنند.
- شناختی– رفتاری (CBT): روانشناسانی که در درمان از رویکرد شناختی – رفتاری استفاده میکنند به بررسی نحوه تعامل احساسات، رفتارها و افکار میپردازند.
- انسانگرایی (مازلو و راجرز): روانشناسانی که در درمان از رویکرد انسانگرایی استفاده میکنند، با نگاه وسیعتری به مراجع و دنیای او توجه دارند.
روانشناسان به کمک یکی از این رویکردها یا ترکیبی از آنها بهصورت التقاطی، برنامه درمانی خاص و منحصربهفردی برای هر یک از مراجعان تنظیم میکنند.
ب) تستها و آزمونهای روانشناسی:
در کنار رویکردها و متناسب با نوع مشکل مراجع از ابزارها و تستهای شخصیت شناسی و رفتارشناسی مختلف استفاده میکنند. این تستها، با تعیین مؤلفههای اصلی مشکلات روانی، شخصیتی و ویژگیهای مربوط به آن، سعی در شناسایی نقاط قوت و ضعف افراد و تسهیل فرایند درمان دارند.
- تستهای شخصیت: تستهای شخصیت بهمنظور ارزیابی شخصیت افراد طراحیشدهاند. الگوها، تیپها و ویژگیهای شخصیتی، نوع نگرش، اصول اخلاقی و عوامل محرک انگیزه افراد در موقعیتهای گوناگون به کمک این تستها ارزیابی میشوند. همانند:
- تستهای هوش: تستهای هوش ابزاری برای بررسی و اندازهگیری تواناییها و قابلیتهای ذهنی افراد هستند. تستهای هوش مختلفی وجود دارد که متناسب با سن افراد و ویژگیهای عمومی تنظیمشدهاند: برخی از این تستها عبارتاند از:
- تستهای تشخیصی: این تستها بیشتر بهمنظور تشخیص اختلالات و بیماریهای روانی مورداستفاده قرار میگیرند. البته نتایج این تستها لزوما به معنی وجود اختلال روانی نیست. بلکه صرفا به روانشناس بالینی کمک میکنند تا در کنار سایر روشهای تشخیصی، تشخیص بهتر و دقیقتری داشته باشد. مثل تست تشخیص افسردگی بک
- تستهای تحصیلی و استعداد سنجی: برای انتخاب درست رشته تحصیلی و دانشگاهی افراد نقش مهمی دارند. به کمک این تستها افراد نقاط قوت و ضعف و علایق خود را بهتر شناخته و بهتر میتوانند تصمیم بگیرند و مسیر آینده خود را انتخاب کنند. پرکاربردترین این تستها عبارتاند از: تست رغبت شغلی هالند
سخن آخر
روانشناسی بخصوص روانشناسی بالینی یک علم نسبتا جوان است. اما ازلحاظ عمق، وسعت زیادی دارد. ارزیابی، تشخیص و درمان بیماری روانی بهمنظور سلامت روان، هدف اصلی هر متخصصی در این حوزه است. درواقع روانشناس به کمک ابزارهایش برای کمک به بهزیستی و پیشرفت افراد به خدمت گرفتهشده است. استفاده از تستها و ابزارهای مختلف در فرایند درمان، این امکان را به روانشناس بالینی میدهد تا دنیای مراجع را بهتر و عمیقتر بشناسد. احتمالا با توجه به دانشی که تا به اینجا نسبت این حوزه به دست آوردید. دفعه بعد که با او قرار ملاقات میگذارید بیشتر از قبل میتوانید به او اعتماد کنید.