بارها پیش آمده برای رسیدن به هدف برنامههایی را تدوین کردهاید. اما در ادامه صرفا بهدلیل نداشتن انگیزه، رسیدن به هدف را کنار گذاشتهاید. عجیب نیست؟ به مهمانی و تفریح کردنتان میرسید. ساعتها پای تلفن و شبکههای مجازی مینشینید، اما هدف موردنظرتان را به تعویق میاندازید. درست است که داشتن انگیزه برای رسیدن به هدف، اشتیاق شما را مضاعف میکند. اما آیا علت این همه بیانگیزه بودن را میدانید؟ آیا اشکال از هدفگذاری است؟ اصلا هیچ هدف شفافی دارید؟ آیا هدفتان بزرگتر از توانمندیهایتان است؟ آیا نداشتنِ هدف، ارتباطی به نبودِ انگیزه دارد؟ فکر میکنید به شناخت مناسبی از خودتان رسیدهاید؟ تا چه حد علایق و استعدادهایتان را میشناسید؟
بههرحال باید علت این مکث کردنهای پیدرپی را کشف کنید. زمان را نباید از دست داد، عمر را نباید تلف کرد. شاید به توانمندیهایتان اعتماد ندارید. قبلازاین که به احساس پوچی برسید و سلامت روانتان به خطر بیفتد باید چارهای بیندیشید. بهتر است علت بیهدفی و بیانگیزه بودنتان را پیدا کنید. بعضی افراد بهدلیل نداشتن هدفِ مناسب مدام منفی بافی میکنند و عینک بدبینی برچشم دارند. شما چطور؟
حتی اگر هدف مناسبی هم داشته باشید، اما هیچ کوششی برای رسیدن به آن انجام ندهید، فایدهای ندارد. حالا تصور کنید که انگیزهی کافی هم برای شروع و ادامه دادن نداشته باشید. ضرورتی ندارد این مسئله را اینقدر بزرگ کنید تا واقعا از انجام وظایفتان ناتوان شوید. به جملههایی که هرروز تکرار میکنید توجه کنید. آیا مدام در حال گله کردن از اطرافیان هستید؟ و فکر میکنید کسی احوال شما را درک نمیکند؟
بهطورکلی عدم تحرک و بیانگیزه بودن در اکثر موارد طبیعی است. اما اگر ادامه پیدا کند و تبدیل به مانع بزرگی در زندگیتان شود، باید علت را جویا شوید. ممکن است بعد از یک دوره بیماری دچار سستی و رخوت شوید که با گذشت زمان این موضوع حل خواهد شد. اما یادتان نرود که هیچ موفقیتی به آسانی بهدست نیامده است.
انگیزه شوقی درونی است که شما را به سمت اهدافتان سوق میدهد.
این نیرو باعث میشود که همواره تمایل بیشتری برای تلاش کردن داشته باشید. پس برای رسیدن به هدف لازم است که نیرویی اشتیاق شما را بیشتر کند و درواقع هدایتکننده شما باشد. این نیروی درونی، شما را تحریک میکند که برای رسیدن به هدف تلاش بیشتری انجام دهید. انگیزه انواع مختلفی دارد:
۱) درونی
۲) بیرونی
بسیاری از افراد هدف و برنامه خاصی را دنبال نمیکنند، اما مدام گله میکنند که چرا انگیزهی کافی برای حرکت کردن ندارند. ازسوی دیگر افراد هم هستند که هدف دارند، اما نمیدانند چرا انگیزهای برای شروع و یا ادامه ندارند.
- بیتفاوتی نسبت به اهداف
- احساسات ناپایدار
- خواب آلودگی دائم
- عدم شرکت در فعالیتها
- منزوی شدن
- عدم تمرکز
تنها بخش کوچکی از علائم بیانگیزگی در افراد است.
چرا باوجود داشتنِ هدف، انگیزهای برای حرکت نداریم؟
۱ـ هدفی که انتخاب کردهاید درست نیست
این نکته خیلی مهم است که شما باید از هدفی که انتخاب کردهاید مطمئن باشید. ممکن است هدفتان، هیچ تناسبی با توانمندیها و استعدادهای شما نداشته باشد و یا اینکه اصلا مهارتهای کافی برای رسیدن به هدف را کسب نکرده باشید. همین خطاها شوق ادامه دادن را کم میکنند. بهتر است برای شناخت استعدادهای خود وقت بگذارید و خودتان را از سردرگمی نجات دهید. برای مثال اگر از نظر شغل و رشتهی تحصیلی نسبت به استعدادهایتان و هرآنچه متناسب با شخصیت و روحیه شماست اطمینان پیدا کنید بهتر میتوانید هدفگذاری نمایید.
شاید هدفی را انتخاب کردهاید که چندان به واقعیت نزدیک نیست. هدف باید چشمانداز داشته باشد و قابلِ حصول و شفاف باشد. گاهی اوقات مدتزمانی را برای رسیدن به هدف، تخمین زدهاید که محدود است. بنابراین در ادامهی راه نگران هستید که به هدفتان نرسید. درنتیجه از تلاش کردن دست میکشید. همین موضوع انگیزهی رسیدن به هدف را رفتهرفته در شما کم میکند.
۲ـ برنامهریزی دقیقی ندارید
ممکن است برای رسیدن به هدف، قاطعیت لازم را نداشته باشید. بنابراین در نبودِ قاطعیت، برنامهریزیِ محکمی نیز نخواهید داشت. چرا بیشتر از ظرفیتی که دارید برنامهریزی میکنید؟ وقتی توان تمام کردن کارها را ندارید، خیلی شفاف است که دلسرد میشوید و از رسیدن به هدف منصرف.
برای مثال دوست دارید صبح خیلی زود بیدارشوید، اما عادت دارید تا ۹ صبح بخوابید. آیا بدنتان به یکباره تواناییِ سحرخیزی را دارد؟ دقت کنید عادتها تدریجی تغییر میکنند.
۳ـ بهانه تراشی میکنید
بدون اغراق ترس از موفق نشدن همواره یکی از موانع بزرگ رسیدن به هدف است.گاهی بهخاطر ترس از شکست ترجیح میدهید در دایرهی امن خود بمانید و هیچ قدمی به سمت تحقق اهدافتان برندارید. بهتعویق انداختنِ کارها، مصداق بارز همین بهانهتراشی است: از شنبه شروع میکنم. یا اینکه بهانه میآورید که امکانات ندارم. بسیاری از افراد موفق باوجود کمبودها و کاستیهای متعدد به دستاوردهای چشمگیری رسیدند.
مطلب مرتبط: ۸ گام مؤثر برای خروج از منطقه امن ذهنی
۴ـ ترس از شکست
هیچچیز بهاندازه ترس از شکست نمیتواند مانع از رسیدن شما به هدفهایتان شود. ترسیدن از شکست مانع بزرگی برای پیشرفت است. نگاه ایدهآلی، شکست را برایتان سختتر میکند. ضمن اینکه اگر اعتمادبهنفس پایینی هم داشته باشید، متأسفانه باید بگوییم که شانس زیادی برای موفقیت نخواهید داشت و در جای خود ثابت باقی خواهید ماند.
مطلب مرتبط: ۵ تکنیک استفاده از هوش هیجانی در محیط کار برای رسیدن به موفقیت شغلی
چطور مواقعی که انگیزه نداریم به اهدافمان پایبند باشیم؟
۱ـ اهدافتان را تجسم کنید
سعی کنید خودتان بهثمر رسیدنِ هدف را تجسم کنید. بسیاری از افراد موفق مثل ورزشکاران المپیک و یا خوانندگان، خودشان را در موقعیتهایی که دوست دارند تصور میکنند. تمرکز کردن روی نکاتی که به نظرتان دشوار میآید و تصورِ عبور کردن از آنها ترستان را از بین میبرد. درواقع با تصویرسازی عملکردتان بالاتر میرود.
۲ـ دلایل خود را برای رسیدن به اهدافتان مشخص کنید
برای اینکه به اهدافتان پایبند بمانید دلایلتان را بنویسید. اصلا چرا رسیدن به این اهداف تااینحد برای شما مهم است؟ با نوشتن دلایل رسیدن به هدفتان را تثبیت میکنید و خود را متعهد میکنید که برای رسیدن به هدف باید چه مراحلی را پشتسر بگذارید.
۳ـ نسبت به تعهدتان آگاهی داشته باشید
تلاش خود را ارزیابی کنید. هرچقدر میزان عملکرد و سعی و تلاشتان مشخصتر باشد، تعهدتان بیشتر میشود. باید به خودتان گوشزد کنید که در راه رسیدن به هدف تحت هرشرایطی پایدار و ثابتقدم بمانید. متعهد بودن به هدف سبب میشود که کارها را در مسیر درستی پیش ببرید. برای کامیابی لازم است نسبت به اهدافتان پایبند باشید.
۴ـ راز نگهدارِ اهدافتان باشید
ممکن است با افشا کردن هدفتان، موانع زیادی را تجربه کنید. برای مثال افراد حسود و رقابتجو مانع رسیدن به هدف میشوند. گاهی برملا کردن هدف باعث میشود که شما فکر کنید هدفتان به سرانجام رسیده است. بنابراین برای رسیدن به هدف دیگر دست از تلاش کردن برمیدارید.
مطلب مرتبط: چرا اشتراکگذاری اهداف سبب میشود تا کمتر به آنها دست یابیم؟
۵ـ اهدافتان را کوچک کنید
گاهی بزرگی هدف بهجای اینکه انگیزهتان را بیشتر کند، سرعتتان را کم میکند. پس بهجای اینکه به گسترده بودن هدفتان نگاه کنید، اهدافتان را تقسیم و جزئی نمایید. دستیابی به موفقیتهای کوچک شما را برای موانع پیشرو قویتر میکند.
۶ـ وقت کشی نکنید
برای رسیدن به هدف، هرگز به بهانهی پیدا کردن زمان بهتر برای انجام امور، تعهدتان را فراموش نکنید. هرچقدر زمان را هدر دهید، احتمال رسیدن به شکست بیشتر میشود. پس باتوجه به توانمندیهایتان و طبق زمان محدودی که درنظر گرفتهاید، سعی کنید کارها را تمام کنید. زمان سرمایهی گرانبهایی است و عمرِ ازدسترفته، هرگز برنمیگردد. توجه داشته باشید که به زمان، بهای بیشتری دهید.
مطلب مرتبط: مدیریت زمان چطور فشار کاری بالا میبرد؟
۷ـ تنبلی را کنار بگذارید
رسیدن به هر هدفی چشمانداز خاص خود را میطلبد. اجتناب از چالشها و موانع امکانپذیر نیست. اگر فرد تنبلی هستید که فقط یاد گرفتهاید رؤیای هدفتان را ببینید، هرگز موفق نخواهید شد. لازم است کمکم با چالشها روبهرو شوید و نسبت به اهدفتان استقامت نشان دهید. برای رسیدن به هدف باید علت تنبلی و فرار از کار را کشف کنید. آیا بهطورکلی فرد نامنظمی هستید؟ بهم ریختگی باعث میشود که از انجام کارهای مهم غافل بمانید.
مطلب مرتبط: برای مقابله با اهمالکاری چهکار کنیم؟
۸ـ هدف درستی را انتخاب کنید
اهداف نابخردانه و نامعقول که بیشتر از سهمِ استعدادتان است، باعث میشود خیلی زود احساس خستگی کنید. میل درونی و شوق رسیدن به هدف به محض روبهرو شدن با اهداف نامعقول از بین میرود. پس هدفتان را متناسب با توانمندیها و موقعیتتان انتخاب کنید. حتی اگر اهداف کمتر از ظرفیت وجودی شما باشند، حس نامطلوبی را به شما منتقل خواهند کرد.
۹ـ مثبت اندیش باشید
مثبت اندیشی برای رسیدن به هدف، بهمنزلهی نیروی محرکهای است که شما را امیدوار و استوارتر خواهد کرد. بههمین منظور برای دستیابی به اهدافتان امید داشته باشید و پرقدرت به مسیر خود ادامه دهید. سعی کنید تهدید را تبدیل به فرصت کنید.
۱۰ـ هرازگاهی به خودتان پاداش دهید
طبیعی است که فعالیتهای تکراری خستهتان کنند. برای رسیدن به هدف لازم است به برنامهی خود انعطاف بدهید و از تفریحات سالم و ورزش غافل نشوید. گاهی اوقات برای خودتان هدیهی کوچکی بگیرید.
۱۱ـ برای اهدافتان چشمانداز تعیین کنید
اهداف کوتاهمدت یا بلندمدت باید چشمانداز مناسبی داشته باشند. مثلا تا یکسال آینده قرار است به چه چیزهایی برسید؟ البته اهدافی که قابل دستیابی باشند. برنامهها را بر اساس درجه اهمیت، اولویتبندی کنید. با نوشتن، برنامههایتان منسجم میشوند و راحتتر میتوانید آنها را بهترتیب اولویت دستهبندی نمایید.
جمعبندی
بیانگیزه بودن علل مختلفی دارد که به سبب حضور آن احساس مثبتی را تجربه نخواهید کرد. اگر یاد بگیرید برای رسیدن به هدف برنامهها را طبق الگوی منظمی پیش ببرید، میزان بیانگیزگی بهطرز چشمگیری پایین میآید. قرار نیست مدام به خودتان فشار بیاورید. بهتر است در طول مسیر کمی هم استراحت کنید. برای رسیدن به هدف سعی کنید از مواردی که تمرکزتان را کم میکنند دوری کنید. مثل فضای مجازی و تلویزیون.
با مثبت اندیشی میتوانید هر مانع و یا چالشی را فرصت ببینید. قدر خودتان را بدانید. هیچکسی بهاندازهی شما در رسیدن به موفقیتتان اثرگذار نیست. فراموش نکنید که تمام افراد موفق در جهان برای رسیدن به هدف موردنظرشان تسلیم نشدند.