هر آنچه باید درباره ی تفاوت های مدیریت و کارآفرینی بدانید

مدیریت و کارآفرینی

احتمالا بسیاری از افراد با شنیدن واژه‌های مدیریت و کارآفرینی گمان می‌کنند که این دو مترادف یکدیگر هستند و ممکن است به‌اشتباه در موقعیت‌های مختلف از آن‌ها استفاده کنند. اما غافل از اینکه مدیریت و کارآفرینی دو مقوله‌ی متفاوت و منفک از یکدیگر بوده و هیچ‌یک نمی‌تواند جایگزین دیگری شود. کارآفرینان و مدیران دو روی یک سکه هستند. به‌عبارت‌دیگر ما نمی‌توانیم این دو مفهوم را علت و معلول یکدیگر در نظر بگیریم. یک کارآفرین بزرگ و برجسته ممکن است درعین‌حال مدیر خوبی نباشد همچنین یک مدیر لایق الزاما به کارآفرینی کارآمد تبدیل نمی‌شود. در این مقاله قصد داریم به جنبه‌ی دیگری از مقوله‌ی مدیریت و کارآفرینی بپردازیم و تفاوت‌های موجود بین آن‌ها را بررسی کنیم.

پیش از اینکه بخواهیم برویم سراغ اصل مطلب و تفاوت‌های مدیریت و کارآفرینی را باهم بررسی کنیم خالی از لطف نیست که ابتدا به‌طور مختصر تعاریف مرتبط با این دو مفهوم را مرور کنیم. بدیهی است که یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های مدیریت و کارآفرینی در تعاریف آن‌ها نهفته است. آشنا شدن با این تعاریف و درنهایت تفاوت‌های موجود بین آن‌ها می‌تواند به تمام افرادی که آرزو و رؤیای دیرینه‌ی آن‌ها رسیدن به مقام مدیریت یا کارآفرینی است، کمک کند تا با در نظر گرفتن تیپ شخصیتی و پتانسیل‌های بالقوه‌ی خود مسیر مناسب را انتخاب کنند و با تمام قوا در آن مسیر قدم بردارند.

کارآفرینی چیست؟ کارآفرین کیست؟

در خصوص مفهوم کارآفرینی هزاران تعریف گوناگون وجود دارد. اما به زبان ساده کارآفرین فردی است که شکارچی فرصت‌های طلایی بدون در نظر گرفتن منابع موجود در اختیار است یا به تعبیری دیگر کارآفرین به فردی گفته می‌شود که بتواند عنصر خلاقیت و نوآوری را در هر فرصتی لحاظ کند. این نوآوری می‌تواند در ارائه‌ی یک محصول جدید، ارائه‌ی یک خدمت جدید، طراحی فرآیندی نوین، به‌کارگیری یک شیوه‌ی جدید برای تولید یک محصول قدیمی، ایجاد یک بازار جدید برای محصولات، کشف و به‌کارگیری منابع جدید برای تأمین مواد اولیه و یا حتی نوآوری در جلب رضایت مشتریان باشد. امروزه کارآفرینی را موتور رشد و توسعه‌ی همه‌جانبه‌ی کشورها می‌دانند.

آن‌ها اعتقاد و باور راسخی به تغییر دارند و ریسک‌پذیری و قدرت تصمیم‌گیری بالا ارکان اصلی سبک مدیریت آن‌ها به شمار می‌آیند. در کنار اینکه یک کارآفرین رهبری یک یا چند کسب‌وکار را بر عهده دارد مجدانه و با تلاش فراوان به دنبال اصلاح تفکر و ارزش‌آفرینی در تمام ابعاد زندگی است. 

مهم‌ترین ویژگی‌های کارآفرینان

  • به‌کارگیری خلاقیت و نوآوری به شیوه‌ای هوشمندانه در تمام فرصت‌های شکار شده 
  • ریسک‌پذیری بالا و اهل چالش و رقابت بودن
  • خودمختار و متکی بر خود در شناسایی و حل مشکلات 
  • قدرت حل مسئله و تصمیم‌گیری در موقعیت‌های مبهم و متناقض نما
  • پیشرو بودن
  • ارزش‌آفرینی
  • ایجاد اشتغال 
  • خلق ثروت
  • به دنبال تغییر و بهبود از طریق ساختارشکنی
  • پیچیدگی را بر سادگی ترجیح دادن
  • داشتن استقلال رأی 

این مطالب بخش کوچکی از تعاریف و ویژگی‌های مرتبط با کارآفرینان است. اگر تمایل دارید با مبحث کارآفرینی بیشتر آشنا شوید و ببینید آیا شما فرد مناسبی برای این حوزه هستید می‌توانید مقاله کارآفرینی چیست؟ افراد کارآفرین چه ویژگی‌هایی دارند؟ را مطالعه بفرمایید

مدیریت چیست؟ مدیر کیست؟

مدیریت درواقع هنر و مهارت انجام دادن مجموعه‌ای از وظایف تعیین‌شده در قالب گروه‌های رسمی و سازمان‌یافته است. مدیریت به معنای ایجاد محیطی است توأم با همدلی و اتحاد که افراد در آن قابلیت فعالیت مؤثر داشته باشند و همه در راستای تحقق اهداف سازمان بالاترین کیفیت عملکرد و بهره‌وری را از خود نشان دهند. همچنین مدیریت فرآیندی است سازمان‌یافته برای برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، کنترل و هماهنگی تلاش‌های کارکنان سازمان به جهت دستیابی به اهداف تعیین‌شده‌ی سازمان با کمک منابع موجود است. به زبان ساده مدیر به فردی گفته می‌شود که بر نحوه‌ی عملکرد کارکنانش نظارت کرده و اطمینان حاصل کند که آن‌ها وظایفشان را به نحوی مؤثر و در محدوده‌ی زمانی تعیین‌شده انجام می‌دهند.

مهم‌ترین ویژگی‌های مدیران

  • مدیران به دنبال تغییرات و بهبود تدریجی هستند
  • مدیران همواره به دنبال ثبات هستند
  • در تصمیم‌گیری‌های خود تابع مافوقشان هستند
  • رابط میان اعضای سازمان هستند
  • محدود به قوانین و ضوابط سازمانی هستند

احتمالا با خواندن تعاریف بالا تا حدی متوجه تفاوت‌های میان مدیریت و کارآفرینی شده‌اید. در ادامه به بررسی دقیق‌تر این موضوع خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.

تفاوت‌های بین مدیریت و کارآفرینی

حیطه‌ی وظایف شغلی

مسئولیت اداره و نظارت بر تمام فعالیت‌های سازمان بر عهده‌ی کارآفرین است. اما یک مدیر بااینکه در جایگاه مدیریت قرار دارد موظف است که وظایف تعیین‌شده از سوی کارآفرین را عملی کند. درواقع می‌توان تفاوت موجود بین مدیریت و کارآفرینی در این بخش را این‌طور بیان کرد که مدیران همواره منتظر کسب تکلیف از مافوق خود هستند درحالی‌که کارآفرین منتظر نمی‌نشیند تا ایده‌ای خارق‌العاده به ذهنش خطور کند و سپس کار را شروع کند. بلکه آن‌ها کار خود را با ایده‌های کوچک آغاز کرده و به‌تدریج به سمت ایده‌های بزرگ‌تر و کامل‌تر گام برمی‌دارند.

میزان حساسیت موقعیت شغلی

یکی از تفاوت‌های جالب مدیریت و کارآفرینی می‌تواند اشاره به این موضوع باشد که کارآفرینی ممکن است در مسیر کسب‌وکارش دچار اشتباهات و خطاهایی شود. اما این اشتباهات می‌توانند در قالب تجربه‌هایی موجب بهتر شدن تصمیمات آتی او گردند. اما مدیر باید تمام تلاش خود را انجام دهد تا وضعیت و نام سازمان را حفظ کند و میزان اشتباهاتش را به کمترین حد ممکن برساند. از سوی دیگر کارکنان و مدیران سایر بخش‌های سازمان همواره نگاهی به عملکرد مدیریت دارند. پس هرگونه نقصان در عملکرد مدیریت می‌تواند در کارکرد و کارایی کارکنان تأثیرگذار باشد.

سوابق تحصیلی

الزامی وجود ندارد که کارآفرینان در حیطه‌ی تحصیلات خود مشغول به کار شوند. اما درصورتی‌که تحصیلات و وظایف شغلی مدیر با یکدیگر در تناسب نباشند ممکن است به‌خوبی قادر نباشد سازمان را به شیوه‌ای پایدار مدیریت کند. مدیر موظف است در حرفه‌ی خود متخصص شود و تمام انرژی‌اش را صرف تخصص خود کند. اما در حوزه‌ی کارآفرینی چنین الزام و اجباری وجود ندارد.

ریسک‌پذیری

ریسک پذیری، مدیریت و کارآفرینیرکن اصلی کارآفرینی، ریسک‌پذیری است. یا حتی می‌توان با قاطعیت گفت که ریسک‌پذیری از الزامات کارآفرینی به شمار می‌آید. آن‌ها ریسک می‌کنند به این امید که از بطن ریسک کردن سودی به دست آورند. افرادی که در تیپ شخصیتی آن‌ها ویژگی ریسک‌پذیری وجود نداشته باشد و همواره در حال فرار از موقعیت‌های پر چالش و رقابتی هستند بهتر است فکر کارآفرین شدن را به‌طور کل از سرخود بیندازند. در ویژگی ریسک‌پذیری تفاوت مدیریت و کارآفرینی اینجا مشخص می‌شود که جایگاه مدیریت تا این حد به ویژگی ریسک‌پذیری نیازی ندارد. چراکه مدیران اصلا چنین اختیاری ندارند که ریسک‌های خارج از چهارچوب سازمان‌ها را بپذیرند. آن‌ها موظف هستند در چهارچوب و محدوده‌ای که برای آن‌ها مشخص‌شده فعالیت کنند و میزان پذیرش ریسک در فعالیت‌های آن‌ها باید تحت نظارت رهبر باشد و در غیر این صورت ممکن است با خطر از دست دادن موقعیت شغلی‌شان مواجه شوند.

درجه‌ی آزادی

کارآفرین تمایل دارد در شرایطی که آزادی بیان، آزادی سرمایه، آزادی ایده پردازی و پیشنهاد دادن و آزادی برای سرمایه‌گذاری حاکم است، فعالیت کند. این در حالی است که اکثر مدیران تمایل دارند در بستری باثبات و امن فعالیت داشته باشند. کارآفرین قدرت تصمیم‌گیری در زمینه‌های مختلف را دارد درصورتی‌که مدیران موظف هستند تابع تصمیمات صاحبان کسب‌وکار باشند.

مالکیت

کارآفرین حکم ستون فقرات سازمان را دارد. او صاحب و مبتکر کسب‌وکار است. او مسئول تأسیس سازمان یا شرکت از طریق تبدیل ایده به واقعیت است. اما مدیر به‌عنوان فردی که هدایت و مدیریت درون سازمان بر عهده‌ی اوست شرح وظایف کارکنان را مشخص می‌کند، آن‌ها را راهنمایی می‌کند و بر چگونگی عملکرد آن‌ها نظارت دارد. اما مدیران همچون سایر کارمندان سازمان محسوب می‌شوند و باید پاسخگوی کارآفرین یا رهبر سازمان باشند.

اما برویم سراغ یک تفاوت بسیار مهم مدیریت و کارآفرینی

نحوه‌ی عملکرد

نحوه عملکرد، مدیریت و کارآفرینیاین‌طور که به نظر می‌رسد در حیطه‌ی کارآفرینی هیچ‌چیز از پیش تعیین‌شده‌ای وجود ندارد. آن‌ها سعی می‌کنند با تلفیقی از دو روش «آزمون‌وخطا» و «خلاقیت و نوآوری» موقعیت‌ها را شناسایی کرده و در راستای توسعه‌ی فعالیت‌های خویش و موفقیت حرکت کنند. ولی در جایگاه مدیریت، مدیران با وظایفی مشخص و تعیین‌شده مواجه هستند و بر اساس استراتژی‌ها و اهداف سازمان عمل می‌کنند و اساسا ترجیح آن‌ها استفاده از یک دستورالعمل قطعی برای انجام امور است. البته توجه داشته باشید که از این موضوع برداشت اشتباهی نکنید. تمام مدیران نیز در شرایط مختلف اعم از وضعیت بحران و تغییر بالاخره تا حدی نیازمند بهره‌گیری از خلاقیت و نوآوری برای یافتن راهبردهای بهتر و مؤثرتر هستند. درحالی‌که دو مفهوم کارآفرینی و نوآوری کاملا درهم‌تنیده هستند و بدون یکدیگر معنا و مفهوم خاصی ندارند.

خلاقیت، نوآوری و نوگرایی

احتمالا اگر پیش‌ازاین عنوان تفاوت‌های مدیریت و کارآفرینی را سرچ کرده باشید به‌محض ورود به هر سایتی با مفهوم خلاقیت و نوآوری روبه‌رو شده‌اید. این واقعیت غیرقابل‌انکار است که کارآفرینی و خلاقیت لازم و ملزوم یکدیگر هستند. کارآفرین بعد از شکار فرصت باید با استفاده از قدرت خلاقیت خود به تولید یک اندیشه و فکر نو بپردازد. عملی ساختن همین ایده‌های نوین که ناشی از خلاقیت هستند می‌تواند به‌صورت محصول یا خدمتی جدید پدیدار شوند.

 اشتغال در بخش مدیریت هم می‌تواند به‌اندازه‌ی کافی انعطاف‌پذیر باشد و شرایطی را پیش روی آن‌ها قرار دهد که آن‌ها چاره‌ای به جزء متوسل شدن به نوآوری نداشته باشند. اما هرگز درجه‌ی اهمیتش به میزان حیطه‌ی کارآفرینی نخواهد بود. توجه و تمرکز مدیران بیشتر به سمت کسب سود و افزایش بهره‌وری سازمان از طریق برنامه‌های از پیش تعیین‌شده است. 

مدیریت زمان

بی‌تردید کارآفرینان با بهره‌گیری از همان قابلیت خلاقیت و نوآوری خود از مدیریت زمان بهتری برخوردار هستند. آن‌ها تمام قوای خود را به کار می‌گیرند تا از زمان حداکثر استفاده را ببرند. آن‌ها همچون یک شکارچی در انتظار فرصت‌های طلایی می‌نشینند و سعی می‌کنند در لحظات مناسب از ابتکار شخصی خود به‌منظور خلق ارزشی نو استفاده نمایند. تفاوت مدیریت و کارآفرینی در این مهارت بسیار حائز اهمیت این است که مدیران در مواقع بحران تنها ساعات کاری خود را افزایش می‌دهند بدون اینکه بهره‌ای از نوآوری ببرند. در فرآیند کارآفرینی زمان یک منبع استراتژیک است پس باید به بهترین روش ممکن از آن استفاده کرد.

نوع نگرش

نوع نگرش، مدیریت و کارآفرینیاز دیگر تفاوت‌های مهم بین مدیریت و کارآفرینی نوع نگرش آن‌ها به مسائل مختلف است. مدیر پیوسته توجه و نگاهش به گذشته و تجاربی است که از سر گذرانده و مدام در جستجوی یافتن پاسخ پرسش‌هایی ازاین‌دست است: مشتریان چه نیازی داشتند؟ چه محصولاتی باید تولید می‌کردیم؟ چه خدماتی باید ارائه می‌دادیم؟ اما کارآفرین همیشه نگاهش به سمت آینده است. آن‌ها تمایل دارند تمایلات و رفتارهای آتی مشتریان را پیش‌بینی کنند.

آن‌ها باور دارند که مشکلات و مسائل امروز با راه‌حل‌های دیروز قابل‌حل نیستند و حتی راه‌حل‌های امروز هم ممکن است کارساز نباشند. بنابراین باید در پی کشف راه‌حل‌های آینده قدم بردارند. خوش‌بینی و نگرش مثبت، بیش از هر چیز دیگری در زندگی کارآفرینان در جریان است و به‌واسطه‌ی حضور همین ویژگی آن‌ها هر مشکلی را تبدیل به فرصتی باارزش می‌کنند. دغدغه‌های ذهنی آن‌ها این است که مشتریان چه نیازهایی خواهند داشت؟ چه محصولات و خدماتی باید ارائه دهیم؟ با چه مشکلات و محدودیت‌هایی مواجه خواهیم شد؟

شکار فرصت‌ها

یکی از منحصربه‌فردترین مهارت‌های یک کارآفرین، شناسایی فرصت‌های مطلوب از نامطلوب است. البته غلو نیست اگر بگوییم این موضوع نه‌تنها بیانگر تفاوت مدیریت و کارآفرینی است بلکه نشان‌دهنده‌ی تفاوت کارآفرینان با سایر افراد است. آن‌ها قابلیت دیدن فرصت‌هایی را دارند که دیگران هم می‌توانند آن‌ها را ببینند ولی بی‌تفاوت از کنار آن‌ها عبور می‌کنند. از اطلاعاتی استفاده می‌کنند که در دسترس همگان است منتهی تنها یک کارآفرین است که با تیزبینی و هوشمندی با تکیه‌بر همان اطلاعات دست به اقدام می‌زند. آن‌ها به‌راحتی می‌توانند اتفاق ویژه‌ای که در دل هر فرصت پنهان‌شده است را شکوفا کنند. کارآفرینان شنونده‌ی تمام ایده‌های اعضای درون سازمان هستند چراکه معتقدند مجموعه‌ای از ایده‌ها منجر به پیشرفت و حرکت روبه‌جلو می‌شوند. درحالی‌که مدیران ممکن است اصلا چنین موقعیتی را تجربه نکنند و صرفا مبتنی بر استراتژی‌های سازمان فعالیت کنند.

انگیزه و اهداف

اگر بخواهیم به یکی دیگر از تفاوت‌های بنیادی بین مدیریت و کارآفرینی اشاره‌کنیم می‌توانیم در خصوص تفاوت در انگیزه و اهداف این دو موقعیت به نکات مختصری اشاره‌کنیم. انگیزه‌ی کارآفرینان ایجاد یک سازمان یا شرکت جدید بر مبنای یک ایده‌ی کسب‌وکار منحصربه‌فرد است و دستیابی به سود و رشد پایدار ازجمله بزرگ‌ترین اهداف آن‌هاست. ولی انگیزه و هدف مدیران، مدیریت و سازمان‌دهی کسب‌وکار موجود برای رسیدن به بالاترین میزان بهره‌وری و کارایی با استفاده بهینه از منابع در اختیار است. آن‌ها به‌طور مداوم برای افزایش درآمد و سازگاری سایر کارکنان با محیط در تلاش و تقلا هستند.

وضعیت درآمد

درآمد مدیران بر اساس وظایفی که در مجموعه انجام می‌دهند تعیین می‌شود. درحالی‌که درآمد کارآفرینان از سود محصولات تولیدشده و خدمات ارائه‌شده کسر می‌شود. 

در آخر

این نکته را مدنظر داشته باشید که بررسی تفاوت‌های مدیریت و کارآفرینی به‌منزله‌ی اثبات برتری یکی بر دیگری نیست. ذکر این نکات می‌تواند به‌منظور صحه گذاشتن بر ضرورت وجود هر دو در بازار کسب‌وکار باشد و طبیعتا هرکدام علی‌رغم تفاوت‌های شخصیتی و عملکردی که با یکدیگر دارند ولی با دانش و مهارت‌های خاص خود تأثیرات شگرفی بر روند بازار و توسعه‌ی اقتصادی خواهند داشت. 

دسته بندی : رهبری, منابع انسانی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.