متأسفانه باید اعتراف کنیم که در حق افراد درونگرا همیشه اجحاف شده است و در اجتماع همواره با رویکردی منفی روبهرو بودهاند. ولی چه کسی این برتری را به برونگراها داده و افراد درونگرا را مشکلساز دیده است؟ شاید بتوان گفت یکی از اصلیترین مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا این است که مدام زیر ذرهبین هستند. چرا اینقدر ساکتی؟ چرا انزواطلبی؟ چرا همش خجالت میکشی؟
اغلبِ شما بهعنوان فردی درونگرا و یا دیگران با چنین سؤالاتی از سوی همکاران و یا اطرافیان مواجه شدهاید. مطمئنا برای یکبار هم که شده به دلیل درونگرا بودنتان مورد قضاوت قرار گرفتهاید. زمانهایی که ترجیح میدهید بعد از یک مهمانی شلوغ در اتاق خودتان تنها باشید. اغلب از جمع و مهمانیهای پرسروصدا فاصله میگیرید، چون انرژیتان با اندکی تنها ماندن شارژ میشود. گاها متهم میشوید به خجالتی بودن درصورتیکه خودتان میدانید اینطور نیست. با هرکسی وارد تعامل و دوستی نمیشوید. خیلیها برچسب خجالتی بودن را به شما میزنند درصورتیکه شما با افراد غریبه همکلام نمیشوید. حتما دوستان کمی دارید اما روابطتان جدی و عمیق است.
عمیقا به حرفهای دیگران گوش میکنید و همدلی بالایی دارید. اطلاعات شخصیتان را با تعلل در اختیار افراد قرار میدهید و تقریبا مسائل زندگیتان را با هرکسی در میان نمیگذارید. قبل از هر تصمیمی بهخوبی فکر میکنید بعد به آن عمل میکنید. مشکلات درونگرایی ازآنجایی نشئت میگیرد که خیلی از اطرافیان متوجه این موضوع نیستند و بهشدت این افراد را مورد شماتت قرار میدهند.
اما چرا گاهی بهرهوری افراد درونگرا پایین میآید؟ چگونه میتوان مهمترین مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا را شناخت؟ یا اصلا چگونه میتوان به شناخت درست شخصیت این افراد دست پیدا کرد؟ افراد درونگرا چه راهکارهایی برای حل مشکلات شخصی و کاری خود درنظر گرفتهاند؟
اصطلاح درونگرایی از کجا آماده است؟
در سال ۱۹۲۰ روانشناس سوئیسی به نام کارل یونگ از اصطلاح درونگرا و برونگرا استفاده کرد و درونگرایی را به این صورت تعریف کرد:
افراد درونگرا برای شارژ مجدد انرژی به درون خود سفر میکنند، چراکه آنها از تنهایی انرژی دریافت میکنند. طبق نظریهی روانشناس و فیزیولوژیست مشهور، «هانس آیزنگ» Hans Eysenck درونگرایی و برونگرایی حالت نسبی دارد و با وقایع خارجی زندگی انسانها مرتبط است. برای اینکه به شناخت درستی از مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا برسیم لازم است در ابتدا با انواع درونگرایی آشنا شوید.
۱ـ درونگرای اجتماعی:
یکی از مشکلات افراد درونگرا این است که دیگران آنها را خجالتی تصور میکنند. اما درحقیقت اینطور نیست. اجتناب از موقعیتهای اجتماعی آنها را خجالتی و ترسو جلوه میدهد. اینکه میگوییم فردی درونگرای اجتماعی است یعنی اینکه اهل مهمانیهای شلوغ نیست و علاقهای به جمعهای غریبه ندارد. او مضطرب نیست و تمایل دارد در خلوت انرژی خود را بهدست آورد. برای مثال یا کتاب میخواند و یا فیلم موردعلاقهاش را میبیند. نباید این خصیصه را با مضطرب بودن اشتباه گرفت.
مطلب مرتبط: شغل مناسب خجالتیها چیست؟ خجالتی هستید یا درونگرا؟
۲ـ درونگرای متفکر:
خیلی وقتها این افراد عمیقا فکر میکنند و کاملا به هیجانات خود آگاه هستند. معمولا تصمیمات این افراد با منافع اطرافیان در تضاد است. اتفاقا یکی از رایجترین مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا این است که همکاران در محیط کار و آشنایان در خانواده فکر میکنند این افراد بیاحساس هستند.
۳ـ درونگرای مضطرب:
یکی از مشکلاتی که بعضی از افراد درونگرا با آن دستوپنجه نرم میکنند این است که در جمع حس خوبی ندارند. خصوصا جمعهایی که در آن غریبه باشند. معمولا مهارتهای برقراری رابطه را بلد نیستند. حتی در زمان تنهایی نشخوارهای فکری متعددی به سراغ درونگراها میآید و بهواسطه اضطرابی که تجربه میکنند، خودشان را در پیلهی تنهایی حبس میکنند.
۴ـ درونگرای مهارکننده:
این افراد به دلیل اینکه خیلی کُند با دیگران دوست میشوند از نظر اطرافیان خیلی سرد بهنظر میآیند. ازآنجاییکه خیلی دیر پیش میروند ممکن است دیگران از آنها فاصله بگیرند. خیلی بادرایت هستند و بهراحتی دم به تله نمیدهد.
حالا شما بگویید: درونگرا هستید یا برونگرا؟
ورود به تست شخصیت شناسی MBTI
با برشی کوتاه از مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا آشنا شوید
بسیاری از افرادی که از آشنایان من هستند زمانیکه من خودم را درونگرا معرفی میکنم خیلی متعجب میشوند، زیرا آنها مرا بهعنوان کسی میبینند که بهنظر میرسد در هنگام سخنرانی در کلاس یا کنفرانس در محیط کاری بهراحتی سخنرانی میکنم، اغلب در کارهای گروهی شرکت میکنم و کاملا راحت بهنظر میرسم. واقعا این موضوع جای تعجب ندارد. چراکه درونگرایی به این معنا نیست که نمیتوانم این کارها را انجام دهم. بلکه تنها اتفاقاتی که در درون من میافتند کمی متفاوتتر است.
برای مثال: من بعد از هریک از این فعالیتها، ترجیح میدهم تنها به اتاق کارم بروم و چند نفس عمیق بکشم و در تنهایی خود کمی آرامش و انرژی دریافت کنم. تفاوت ما درونگرایان دقیقا همین جاست. که بعد از هر فعالیتی و در جمع بودنی باید کمی تنها باشیم تا انرژی از دست رفته خود را دوباره بهدست بیاوریم.