آیا تغییر شخصیت در انسان امکان‌پذیر است؟

Personality change

در گذشته چنین تصور می‌شد که تغییر شخصیت امکان‌پذیر نیست و مثل یک پلنگی که نمی‌تواند خال‌های خود را تغییر دهد، فضایل و معایب ما در تاروپود روانمان تنیده شده است. نظرسنجی‌ها نشان داد که حداقل دو سوم از افراد دوست دارند برخی از عناصر شخصیت خود را تغییر دهند. آن زمان چنین آرزوهایی محال به نظر می‌رسید اما تحقیقات علمی اخیر نشان می‌دهد که این برداشت از ثبات شخصیت اشتباه است و انسان‌ها می‌توانند با راهبرد‌های روان‌شناختی مناسب و تلاش کافی ویژگی‌های اصلی خود را به شکل دلخواه درآورند.

در این مقاله ابتدا کمی در مورد شخصیت آگاهی پیدا می‌کنیم و سپس به باور‌های اشتباه درباره‌ی ثبات شخصیت می‌پردازیم و درنهایت راهکارهایی را در زمینه‌ی تغییر شخصیت در اختیارتان قرار خواهیم داد.

شخصیت چیست؟

شخصیت عبارت است از مجموعه‌ای از صفات و سازوکارهای روان‌شناختی در درون یک فرد که سازمان‌یافته و نسبتا پایدارند و تعامل‌ها و سازگاری‌های او را با محیط درون روانی، فیزیکی و اجتماعی‌اش تحت تأثیر قرار می‌دهند.

در این تعریف وقتی از سازمان یافتگی صحبت می‌کنیم منظور این است که اجزای مستقل سازمان شخصیت، رابطه‌ای خاص با کل دارند و فرق شخصیت بهنجار با نابهنجار هم در همین سازمان یافتگی داشتن است. شخصیت با رشد خصایص فیزیکی و روانی فرد پیچیده‌تر می‌شود و از زمانی به زمان دیگر و موقعیتی به موقعیت دیگر دچار تغییرات ساختاری در سازمان یافتگی خود می‌شود این تغییرات نه الزاما موقتی است و نه دائمی.

ژن‌های ما قطعا در شخصیت ما مؤثر هستند و به همین دلیل است که شخصیت افراد اغلب انعکاسی از خصائص  والدین زیستی آن‌هاست و دو قلو‌های همسان بیش از خواهر و برادرهای غیرهمسان به یکدیگر شباهت دارند.

در گذشته تصور می‌شد محیط اجتماعی ما و تجربه‌های زیسته‌مان در اوایل بزرگسالی تأثیر خود را از دست می‌دهند. درصورتی‌که این‌طور نیست و اگر چنین بود انتظار نداشتیم که شخصیت بزرگسالان در طول زندگی تغییر کند و به نحو دلخواه درآید. بنابراین می‌توان گفت درکل، ژنتیک و وراثت، محیط زندگی، والدین و شیوه‌ی فرزندپروری، و تجربه‌های زیسته در شکل‌گیری شخصیت دخیل هستند.

مطلب مرتبط: ۱۰ پیشنهاد ویژه برای خودشناسی؛ خودشناسی را از کجا شروع کنیم؟

Personality change

۴ باور اشتباه درباره‌ی شخصیت

باور نادرست شماره ۱: شخصیت را می‌توان در انواع مختلف دسته‌بندی کرد.

اکثر تحقیقات بر پنج خصیصه‌ی مشخص شخصیت تمرکز دارند. آن‌ها عبارت‌اند از:

روان رنجوری: چقدر عصبی و حساس هستید؟

برون‌گرایی: یعنی چقدر خوش برخورد و اجتماعی هستید؟

گشودگی نسبت به تجربه: چقدر خلاق و کنجکاو هستید؟

توافق‌پذیری: چقدر به هماهنگی اجتماعی اهمیت می‌دهید؟

وظیفه شناسی: چقدر منظم و منضبط هستید؟

میزان هریک از این ویژگی‌های شخصیتی در شما چقدر است؟

ورود به تست پنج عامل شخصیت نئو

اما بحثی که مطرح می‌شود این است که آیا افراد وقتی تست‌های خودشناسی و شخصیت شناسی می‌دهند و میزان هر یک از این پنج خصیصه در آن‌ها مشخص می‌گردد باید قبول کنند که در آن دسته قرار گرفته‌اند و امکان تغییر ندارند؟

Personality change

آیا ویژگی‌های شخصیتی را نمی‌توان تغییر داد؟

پژوهش‌های اخیر نشان می‌دهد که اغلب افراد می‌خواهند خود را انعطاف‌پذیرتر ببینند و کمتر از ۱۳ درصد افراد اظهار داشته‌اند که از خود راضی هستند و می‌خواهند همان‌طوری که هستند باقی بمانند. به‌طور کلی افراد می‌خواستند از نظر باز بودن در برابر تجارب جدید، وظیفه‌شناسی و برونگرایی امتیاز بیشتری کسب کنند و  در روان‌رنجوری امتیاز کمتری کسب کنند.

نیتان هادسون، استاد روان‌شناسی و همکارانش با انجام مداخلاتی توانستند ثابت کنند که چنین امکانی وجود دارد. آن‌ها فعالیت‌های منظمی را تجویز می‌کردند که بیانگر همان ویژگی‌های شخصیتی دلخواه افراد است. برای مثال،  فردی درون‌گرا که می‌خواهد برون‌گراتر باشد تمرینش این بود که هفته‌ای یک بار خود را به یک فرد غریبه معرفی کند یا با صندوقدار سوپر مارکت خود وارد گفت‌وگو شود.

از شخصی که می‌خواهد وظیفه‌شناس‌تر شود، خواستند قبل از ارسال ایمیل، آن را بادقت دوباره‌خوانی کند یا قبل از رفتن به رخت‌خواب فهرستی از کارهایی که باید انجام دهد را بنویسد. یا به یک فرد با روان‌رنجوری بالا تمریناتی داده شد که حالات عاطفی خود را بهبود ببخشد مثل یادداشت کردن احساسات، زمانی‌که طاقت‌فرسا به نظر می‌رسند.

هرچند ممکن است این کارها ساده و بی‌اهمیت به نظر برسند اما هدف این بود که الگوهای فکری و رفتارها به نوعی به عادت تبدیل شوند.

در یک آزمون پانزده هفته‌ای با حدود چهارصد نفر، شرکت کنندگان پذیرفتند که به طور متوسط هفته‌ای دو چالش را تجربه کنند و شواهد نشان داد که این روش بسیار مؤثر است. چراکه پاسخ‌های افراد به یک پرسشنامه‌ی استاندارد مربوط به پنج خصیصه‌ی اصلی بیانگر این بود که کسانی که واقعا تمرین‌ها را انجام دادند، در جهت دلخواهشان تغییر کردند.

 هر پنج عامل شخصیت قابل یادگیری و ارتقا هستند.

همانطور که می‌توانید یاد بگیرید که کمتر از تجارب جدید استقبال کنید می‌توانید یاد بگیرید که نسبت به تجربیات جدید تمایل بیشتری داشته باشید. شما می‌توانید بی‌نظم و سازمان‌یافته شوید. می‌توانید یاد بگیرید که ویژگی‌‌های درونگرایی در شما پررنگ‌تر باشند یا ویژگی‌های برونگرایی؟ می‌توانید یاد بگیرید که در ارتباط با انواع مختلف افراد قوی عمل کنید یا ضعیف؟ شما می‌توانید بیش از آنکه واکنش‌گرا و قربانی‌مدار باشید از لحاظ عاطفی به کمک هوش هیجانی باهوش شوید و همه‌ی این‌ها با خودشناسی بیشتر میسر خواهد بود.

باور نادرست شماره ۲: شخصیت ذاتی و ثابت است.

چرا مردم خالکوبی‌های قبلی خود را که زمانی فکر می‌کردند ایده‌ی خوبی است، پاک می‌کنند؟

چرا شغلی که روزی آرزوی به دست آوردنش را داشتند بعدها رها می‌کنند؟

یا چرا از شریک زندگیشان که روزی عاشقانه دوستش داشتند و فکر می‌کردند این عشق ابدی است، جدا می‌شوند؟

شخصیت شما نه‌تنها با گذشت زمان تغییر می‌کند بلکه بسیار بیشتر از آنچه انتظار دارید دستخوش تغییر می‌شود.

انسان‌ها طرز تفکر عجیبی دارند. ما باور داریم در لحظه حاضر همان نسخه اصلی پایان یافته و تکامل یافته خودمان هستیم به همین دلیل است که هنوز هم اغلب خود را در زمان‌های مختلف از سنمان مانند یک فرد مشابه احساس می‌کنیم. ما انسان‌ها موجوداتی بسیار سازگار هستیم حتی پس از گذر از تغییرات شدید به سرعت با این تغییرات سازگار می‌شویم. ازاین‌رو طی سالیان متمادی و همانطورکه پیر می‌شویم و کم‌کم تغییر می‌کنیم ممکن است احساس کنیم تغییری نکرده‌ایم. اما درواقع ما هرگز با ورژن گذشته خودمان یکسان نیستیم. زندگی ما همیشه طبیعی است اما بی‌تردید با آنچه در گذشته بوده تفاوت دارد.

پس در فرآیند تغییر شخصیت جدای از اینکه نباید فکر کنیم شخصیت ثابت است، اعتقاد به ذاتی بودن آن را هم باید کنار بگذاریم. شخصیت می‌تواند اکتسابی باشد و ما باید برای رشد شخصیت خود قدم برداریم.

یکی از  قدم‌ها در تغییر شخصیت، تقویت مهارت تخیل است. تخیل مهارتی است که تعداد کمی از بزرگسالان واقعاً بر آن تسلط دارند. درحقیقت با بالا رفتن سن در بزرگسالان میزان خلاقیت و خیال‌پردازی‌شان کمتر و دیدگاهشان به طور فزاینده‌ای ثابت و محدود می‌شود.

 در فرآیند تخیل شما باید خود فعلی‌تان را از خود آینده‌تان متمایز کنید. خود آینده شما فردی متفاوت از شما فعلی خواهد بود. دکتر هال هرشفیلد پژوهشگر هویت گفته است: «تشبیه خود آینده به عنوان شخصی دیگر ممکن است امر عجیبی به نظر برسد. اما برای تصمیم‌گیری‌های درست در طولانی مدت روش بسیار قدرتمندی است.»

درواقع خود آینده‌تان باید بیش‌ از خود قبلی‌تان هویت و شخصیت فعلی شما را هدایت کند.

Personality change قطبینو

باور نادرست شماره ۳: گذشته شخصیت شما را می‌سازد.

نظریه‌های جبرگرایی می‌گوید که هر آنچه اتفاق می‌افتد یا وجود دارد ناشی از شرایط یا رویدادهای پیشین است. بر اساس این دیدگاه شخصیت افراد ناشی از حوادث قبلی است و بهترین راه برای پیش‌بینی رفتار آینده انسان‌ها مشاهده رفتارهای گذشته‌شان است.

این درست که  انسان‌ها با زندگی خود خو می‌گیرند و سازگار می‌شوند اما  دلیل بر این نیست که  شخصیت ثابت و تغییرناپذیر است. در عوض ۴ دلیل بسیار عمیق‌تر وجود دارد که موجب می‌شود افراد در الگوهایی مشخص ‌گیر کنند:

  • هویت آن‌ها با آسیب‌های گذشته‌ای که هنوز ترمیم نیافته‌اند تعریف می‌شود.
  • آن‌ها روایتی برای هویت خود دارند که بر اساس گذشته است نه رویکرد به آینده.
  • ناخودآگاهشان آن‌ها را با خود و احساسات پیشینشان سازگار کرده است.
  • آن‌ها در محیطی زندگی می‌کنند که بیشتر هویت فعلی آن‌ها را پیش‌بینی می‌کند تا هویت آینده‌شان را.

این به شما بستگی دارد که آیا به این چهار ابزار اجازه می‌دهید شما را در خود گرفتار کنند طوری که احساس کنید نمی‌توانید به آن شکلی که می‌خواهید زندگی کنید یا اینکه از آن‌ها برای تبدیل شدن به شخصی که می‌خواهید باشید استفاده کنید.

باور نادرست شماره ۴: شخصیت، خود واقعی و معتبر شماست.

این باور نادرست می‌گوید که شخصیت شما خود معتبر شماست که باید نسبت به آن وفادار بمانید. این باور نگاه مردم را نسبت به خودشان به شکلی باورنکردنی تنبل و محدود می‌کند. این روزها خود واقعی معمولاً روش دیگری برای گفتن این جمله است که من یک ذهنیت ثابت دارم. من یک روش خاص دارم و نباید انتظار داشت که کاری غیر از آنچه بلافاصله برای من طبیعی و آسان به نظر می‌رسد انجام دهم. من نباید به جز آنچه احساس خوبی دارد کار دیگری انجام دهم.

 اگر خود حقیقی برای شما ارزشی است که در زندگی اهمیت زیادی به آن می‌دهید این خطر وجود دارد که مانع پیشرفت خود شوید. زیرا از منطقه امن خود بیرون نمی‌آید و دست به یادگیری در مورد مسائل جدید نمی‌زنید.

مطلب مرتبط: پرکاربردترین تست خودشناسی برای ازدواج

Personality change 

برای تغییر شخصیت باید چیکار کنیم؟

۱ـ خوداندیشی و خودشناسی

برای تغییر هر چیز ابتدا باید آن را شناسایی کرد. آگاهی از ویژگی‌ها و تمایلات شخصی فعلی به ما کمک می‌کند تا حوزه‌هایی که دوست داریم تغییر دهیم را پیدا و روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کنیم.

به این منظور می‌توانید لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنید تا آن‌ها را بیشتر تقویت کنید و لیستی از صفات منفی خود تهیه کنید تا آن‌ها را تغییر دهید. این لیست می‌تواند باتوجه به شناختی که از خودتان دارید باشد یا عکس‌العملی که دیگران تا به حال به رفتارهایتان نشان داده‌اند.

از میان صفات منفی یا صفات احتمالی مثبتی که دوست دارید به شخصیتتان اضافه شود گزینش کنید و یک سری را خط بزنید. چراکه همه چیز را نمی‌توانید هم‌زمان تغییر دهید. در آخر اولویت‌بندی کنید و چند مورد از آن صفاتی که در لیست تهیه کرده‌اید را انتخاب کرده و روی آن تمرکز کنید و اقدامی برای پیشرفت در آن‌ها انجام دهید.

۲ـ تعیین هدف

شخصیت شما باید از اهداف شما ناشی شود و اهداف شما نباید ناشی از شخصیت شما باشد. یعنی برای مثال شما نباید این عقیده را داشته باشید که من چون برونگرا هستم به دنبال این هدف می‌روم. وقتی هدفی برای خودتان  تعیین می‌کنید و برچسب آن را بر خود می‌زنید شما درحقیقت واقعیت نهایی خود را در آن برچسب قرار داده‌اید و برای اثبات یا حمایت از این هدف آن را انتخاب و ایجاد کرده‌اید.

مطالعه دکتر ناتان هادسون و کریس فرالی در سال ۲۰۱۵ نشان داد که می‌توان شخصیت را از طریق هدف‌گذاری و تلاش شخصی پایدار تغییر داد. پژوهش‌های دکتر کریستوفر سوتو و ژول اسپشت نیز نشان می‌دهد زمانی که افراد هدفی معنادار و رضایت‌بخش را دنبال می‌کنند تغییرات شخصیت سرعت می‌گیرد. برای اینکه فرد جدیدی شوید باید هدفی جدید داشته باشید.

هدفی که ارزش پیگیری داشته باشد دلیل ایجاد ویژگی‌ها، مهارت‌های جدید و داشتن تجربه‌های تحول‌گرا است. بدون هدف معنادار، تلاش برای تغییر فاقد معناست، اراده ناپایدار خواهد بود و درنهایت منجر به شکست می‌شود.

۳ـ تمرین و تکرار

تغییر شخصیت مستلزم تلاش و تمرین مداوم در طول زمان است.

 درونی کردن ویژگی‌های دلخواه در شخصیت نیازمند این است که درگیر تجربیات جدیدی شوید که با ویژگی‌های شخصیتی موردنظر شما همسو است و آن‌ها را در رفتار خود پیگیری کنید. همین کار موجب تغییر تدریجی الگوهای پیش فرض رفتاری شما می‌شود و فقط باید در این مسیر صبور و با پشتکار باشید.

۴ـ مراقبه‌ی ذهن آگاهی

ذهن آگاهی به عنوان آگاهی پذیرا، عاری از قضاوت از آنچه در لحظه جاری در حال وقوع است تعریف می‌گردد. پنج عامل شخصیت پیش‌بین مناسبی از توانایی ذهن آگاهی افراد است.

یافته‌ها نشان می‌دهد که هرچه ذهن آگاهی بیشتری داشته باشید، برونگرایی، باز بودن در مقابل تجربه‌های جدید و درجه وجدانی بودن شما افزایش می‌یابد و روان‌رنجورخویی در شما کاهش پیدا می‌کند.

پیشنهاد: شخصیت یا مهارت؟ کدام‌یک برای استخدام مهم‌تر است؟

سخن آخر

اگر بخواهیم کوتاه و مختصر جواب این سؤال را بدهیم که «آیا تغییر شخصیت در انسان ممکن است؟» باید بگوییم: بله.

شما یک نوع شخصیت ثابت، تنها و محدود نیستید و در موقعیت‌های مختلف و در رویارویی با افراد مختلف شما متفاوت خواهید بود. شخصیت شما پویا، انعطاف‌پذیر و کنشی است. علاوه‌بر این شخصیت شما در طول زندگی تغییر می‌کند.

در نظر داشته باشید که شخصیت شما اساسی‌ترین وجه شناسایی شما نیست بلکه اساسی‌ترین جنبه انسانیت شما توانایی انتخاب و متعهد ماندن به انتخاب‌هایی است که دارید. همان چیزی که ویکتور فرانکل آن را اصل آزادی بشر خوانده است. انتخاب راهی که می‌خواهید در زندگی دنبال کنید دست‌کم دو معنی اساسی دارد:

۱ـ تصمیم‌گیری درباره آنچه می‌خواهید اتفاق بیفتد.

۲ـ انتخاب نحوه پاسخ‌گویی به آنچه اتفاق می‌افتد.

روبه‌رو شدن با مسئولیت آنچه هستیم و انجام می‌دهیم واقعا ترسناک است. اما کسی که به دنبال تغییر شخصیت خود و رشد آن می‌رود فردی است که به خودشکوفایی نزدیک می‌شود و می‌تواند نقایص خود را با اراده رفع کند و همان کسی بشود که آرزویش را دارد.

بی‌شک زندگی در این صورت برایش لذت‌بخش‌تر خواهد بود. چرا آن فرد شما نباشید؟

 

دسته بندی : توسعه فردی و یادگیری

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.