تیتر مقاله را خواندید؟ شاید با خودتان فکر میکنید که این هم از آن مقالههای سطحی و تکراری در مورد بازسازی رابطه است که خروارها راهحل بیهوده میدهد. قبل از هرچیز با شروعی متفاوتتر، با ما به خواندن سکانسی از یک فیلمنامه همراه باشید.
حمید: من نمیخوام اینارو برای توجیه بگم … اون وقتی که نبودی من گرفتار بودم، داستانی داشتم … میدونم که تو ناراحتی. میدونم.
بیتا: باید فکرش رو قبلا میکردی نه الان!
-: بیتا ازت خواهش میکنم فرصت بده.
+: تو فقط فرض کن که برعکس این بود. تو میتونستی تحمل کنی؟
-: نمیتونستم. حتی نمیتونم تصور کنم.
+: خب. قایقیه که خودت سوراخ کردی. خودت هم باید درستش کنی.
-: نمیتونم همچین تصوری بکنم. اشتباه رو هر کسی ممکنه مرتکب بشه. الان باید چیکار کنم؟ (با عصبانیت)
+: هیچی. صدات رو ببر بالاتر. از ته دلم بهت میگم. تو میتونی زندگیت رو ادامه بدی با کسی که دوسش داری. فقط من رو توش قاطی نکن!
-: جواب من این نیست بیتا. خیلی آسون داری در موردش حرف میزنی. من برای این زندگی زحمت کشیدم.
+: تو خیلی آسونتر در موردش عمل کردی. اگه من حرف میزنم، تو ببین چی کار کردی؟!
_: بیتا من تو رو دوست دارم، پارسا رو دوست دارم. خرابش نکن… .
دیالوگهای بالا برای فیلم دوران عاشقی ساختهی علیرضا رئیسیان بود.
هر چقدر هم که ادعا داشته باشیم، نمیتوانیم در مقابل اتفاق خانمان سوزی به نام «خیانت» نشکنیم. ما میخواهیم ماهیت خیانت را مورد بررسی قرار دهیم، از زوایای گوناگون به زندگی قبل و بعد از خیانت نیم نگاهی داشته باشیم و به چگونگی بازسازی رابطه بعد از خیانت و دروغ بپردازیم.
اما واقعا منظور از خیانت چیست؟
خیانت واژهای مبهم و پیچیده است که تعریف مشخصی از آن در دسترس نیست. برخی میگویند خیانت بار منفی دارد و اسمش را بیوفایی بگذاریم. نامش هر چه باشد، لفظ بازی چیزی را حل نمیکند. چراکه سختترین و پرآسیبترین اتفاقی است که برای یک رابطه میتواند بیفتد و به هر دو نفر در رابطه آسیب میزند.
با اینکه تعریف واحدی از خیانت وجود ندارد و در خیلی جاها نسبی میشود یعنی از یک رابطه به رابطهی دیگر موارد مختلفی را خیانت محسوب میکنند اما چیزی که همگی بر آن اتفاق نظر دارند این است که خیانت یعنی شکستن مرزهای تعهد و مرزهای مشترک رابطهی عاشقانه، جنسی یا ترکیبی از هر دو. خیانت ماهیت پنهانی دارد و با فردی خارج از رابطه مشترک است.
اگر رابطه را به قصر یا حتی یک آلونک کوچک تشبیه کنیم، خیانت همان آواری است که بر روی سر دو دلداده میریزد. همان دو نفری که روزگاری تمام خشت آن ساختمان را باهم درست کرده بودند و حالا خراب شده است. در این نقطه است که افراد به خود میگویند: چگونه رابطهی خراب شده را درست کنیم؟
مطلب مرتبط: پرکاربردترین تست خودشناسی برای ازدواج
چرا خیانت آسیبساز است؟
۱ـ خیانت هم معلول آسیبهای رابطه است و هم علت آسیبهای آن و علامتی است که نشان میدهد یک جاهایی از رابطه ناکارآمد بوده و در این میان خیانت هم موضوع را بدتر کرده و آسیب بیشتری وارد کرده است.
۲ـ خیانت سرمایهی اجتماعی زوجین را که همان اعتماد است نشانه میرود و باعث میشود فردی که از آن آسیب دیده خودش را یک بازنده فرض کند چون او هم امکان خیانت کردن را داشت ولی به خاطر تعهدی که به آن پایبند بود خیانت نکرد.
۳ـ خیانت سرمایهی روانشناختی فرد آسیب دیده را از او میگیرد. سرمایهی روانشناختی هر فردی این سه مورد است:
- خوشبینی واقعی او
- امیدواری او نسبت به مسیر پیشرو
- خودکارآمدی او
چه فرد پیمان شکن بگوید من میخواستم به آن فرد سوم کمک کنم و دلم برای او سوخت و چه بگوید که او از تو دلرباتر و جذابتر بود که باعث شد خیانت کنم، در هر دو صورت فردی که مورد خیانت قرار گرفته به خاطر ارزیابیهای مکررش به صورت ناخودآگاه فکر میکند که طرف مقابلش او را نخواسته است و نیاز به حس تعلقاش ناکام مانده است. بزرگترین حسی که او در این شرایط تجربه میکند شرم است و این فکر آزارش میدهد که حتما من یک عیب و ایرادی داشتم و نهتنها مورد پذیرش قرار نگرفتم که کنار هم گذاشته شدم و شریکم به دنبال فرد دیگری رفت.
۴ـ اولین سؤالهای افراد پس از خیانت این است که: من باید بمانم یا بروم؟ باید الان با آن آدم چه رفتاری را داشته باشم؟ باید به او بگویم که خیانت کردم یا به رویش بیاورم که میدانم خیانت کرده است؟ کنارش بخوابم؟ با او غذا بخورم؟ و … . پس قرار گرفتن در مقام تصمیمگیری برای هر دو نفر سخت میشود و اگر هر کسی برای این امر تحت فشار قرار بگیرد ممکن است درست عمل نکند.
۵ـ خیانت منجربه بروز هیجانهای منفی و طاقتفرسا در زوجها میشود که اغلب تحملش را ندارند ولی مجبور هستند با آن کنار بیایند. این هیجانهای منفی فقط مختص فردی که خیانت دیده نیست و فرد خیانتکار هم آنها را تجربه میکند.
فردی که آسیب دیده احساس غمگینی شدید، ترحم نسبت به خود، شرمساری، حقارت، تنهایی، ناامیدی، درماندگی و آزرده خاطری دارد.
آن فرد خیانتکار هم فکر میکند که زندگیاش بهم ریخته است. تصویری که در ذهنش از خودش داشته خراب شده است، احساس بلاتکلیفی میکند و نمیداند با چه چیزی در آینده طرف است. وقتی خیانتی رخ میدهد حال آدمها مسلماً بد است. اولین کارشان این است که به حرف هیجاناتشان گوش کنند و سعی کنند حالشان را خوب کنند. ولی درواقعیت هیچچیزی حالشان را خوب نمیکند.
مطلب مرتبط: ۱۲ نشانه ازدواج اشتباه
برخی برای فرار از هیجانات دردناک به بخشش زودهنگام روی میآورند.
برخی دست به کارهای خود آسیبزننده میزنند مثل اینکه:
- زیاد سیگار میکشند.
- به صورت افراطی قرص خواب میخورند تا بخوابند و نفهمند چه اتفاقی افتاده است.
- ممکن است به استفاده از مواد مخدر یا الکل روی بیاورند.
- در حالت خفیفتر مراقبتهایی که قبلاً از خودشان میکردند را دیگر انجام نمیدهند. مثلاً اگر فشار خون دارند و یک سری قرصهایی را برای بهبود مصرف میکردند حالا آن قرصها را نمیخورند، غذا نمیخورند یا به خودشان رسیدگی نمیکنند.
برخی هم به کارهای خود آرامبخش روی میآورند مثل ورزش کردن یا کار کردنهای افراطی یا ایجاد تغییرات عمدهی غیرمنتظره در سبک زندگی خود و اینها ماجرا را پیچیدهتر میکنند.
مطلب مرتبط: ۹ ترفند کنترل هیجانات منفی در محیط کار و زندگی شخصی
پس از خیانت چگونه اعتماد از دست رفته را برگردانیم؟
زوجهایی که دچار خیانت هستند بیش از هر چیز به درک شدن نیاز دارند چون واقعاً احساسات ناخوشایندی را تجربه میکنند. آنها در این وضعیت هستند که انگار منطقشان یک چیزی دارد میگوید و هیجاناتشان یک چیز دیگر و اغلب هیجانات بر آنها غالب هستند.
اینجاست که نقش یک درمانگر برای کمک و همراهی به زوج در خیانت و احیاء رابطه برجسته میشود و فرد متخصصی باید به آنها کمک کند که علم و اطلاعات لازم را دارد و در مورد اتفاقی که در روان آنها در حال رخ دادن است آگاه است و میداند باید با آن چه کار کند. سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که بعد از رخ دادن خیانت و قبل از اینکه هر کدام از افراد درگیر در آن خودشان را به درمانگر برسانند باید چه کنند؟ از نبایدهای کلی برای هر دو طرف ماجرای خیانت شروع میکنیم:
۱ـ به هیچکس نگویید چه اتفاقی برای شما افتاده است.
درست است که خیلی به درک شدن و کمک گرفتن نیاز دارید اما کمکی که از جانب اطرافیانتان به شما میرسد مسکن موقتی است و میتواند مثل از زیر آوار بیرون کشیدن توسط افراد غیرمتخصص روان و رابطهی شما را نابود و قطع نخاع کند. پس اگر در پی این سؤال هستید که چگونه رابطهی سرد شده را گرم کنیم؟ از در و همسایه پرسوجو نکنید و در این خصوص به توصیه دکتر سعیده هادی عمل کنید که میگویند:
«اگر اتفاق خیانت در زندگی شما رخ داد هرچند که بسیار دشوار است، با خانواده و بستگانتان آن را مطرح نکنید و حتماً به یک زوج درمانگر مراجعه کنید تا از همان ابتدا که سونامی احساسات شروع میشود در کنار شما باشد.»
۲ـ بلافاصله هیچ تصمیم کوچک یا بزرگی نگیرید.
۳ـ به هیچوجه هیچ قولی ندهید چه فردی هستید که خیانت کرده است و چه فردی که خیانت دیدهاید.
۴ـ درگیر اعتیاد و راهحلهای موقتی نشوید.
به این توجه داشته باشید که شما حال خیلی بدی را دارید تجربه میکنید و خیلی از افراد در این حال نمیتوانند از خودشان به خوبی مراقبت کنند چون میخواهند بدی حالشان را با هر کاری کمتر کنند و این راهحل مناسبی نیست.
مطلب مرتبط: هر آن چیزی که باید دربارهی اعتیاد به اینترنت بدانید!
اگر از خیانت شریک زندگی خود آسیب دیدهاید قبل از مراجعه به درمانگر:
- از طرف مقابل خود فاصله بگیرید وقتی نمیتوانید هیجاناتتان را کنترل کنید و احتمال آسیب به خود و دیگری را دارید! متأسفانه بسیاری از افراد در آن شرایط روحی دست به اقداماتی چون قتل یا خودزنی و … میزنند که بعدا خودشان باورشان نمیشود که این کار را کردند و پشیمانی زیادی را تجربه میکنند.
- بخشش زودهنگام نداشته باشید! گفتن «بخشیدمت» به صورت زودهنگام، بخششی است که به زبان جاری میشود ولی در قلبتان اتفاق نمیافتد. ازطرفی با این کار احتمال تکرار خیانتها را افزایش میدهید.
- شما میبخشید و یک دردی را رویش درپوش میگذارید ولی آن آسیبی که خودش را به شکل خیانت نشان داده آن زیر میماند و ممکن است بازهم خیانت تکرار شود یا آسیب به شکلهای دیگر خودش را نشان دهد.
اگر فردی هستید که خیانت کرده است قبل از مراجعه به درمانگر:
۱ـ خیانت خود را برای فرد مقابل توجیه نکنید!
بدترین کار برای دفاع از خودتان این است که توضیح دهید: «تو چطور یک کاری کردی یا نکردی که من خیانت کردم.» مثلا بهتر است اینگونه نگویید: که چون تو با من رابطهی جنسی خوب برقرار نمیکردی یا به من بیتوجه بودی یا پول خوبی به من ندادی و… من هم به تو خیانت کردم. هیچچیز نمیتواند توجیه کننده خیانت باشد حتی اگر خیانت دیدهاید و برای انتقام این کار را انجام دادهاید. گفتن این حرفها کار اشتباهی است و زخم را عمیقتر میکند.
حتما میپرسید چگونه به بازسازی اعتماد در رابطه بپردازیم؟
اولین قدم پذیرفتن اشتباه و گفتن این سخن است که: «من متأسفم.» لطفا ابراز پشیمانی و تأسفتان را از این اتفاق دریغ نکنید!
۲ـ انکار نکنید!
مثل آدمهایی نباشید که دست پیش را میگیرند که پس نیفتند و برعکس. برای بازسازی رابطه مسئولیت خودتان را بپذیرید. به طرف مقابلتان نگویید: تو شکاکی یا اصلا به چه اجازهای سمت گوشی من رفتی و آن پیامها را خواندی؟
۳ـ بیشازحد جزئیات را برای طرف مقابل توضیح ندهید.
حتی اگر خودش خیلی اصرار به گفتن داشت! این کار شما آسیبی به او میزند که دیگر درست کردنش خیلی سخت میشود و این اطلاعات باید در لحظهی درست و شیوهی مناسب تحتنظر درمانگر بین شما ردوبدل و هدایت شود. لطفا از بیان کردن این جملات خودداری کنید:
آن آدمی که با او به تو خیانت کردم چه ویژگیهایی داشت؟
کجا با او قرار میگذاشتم و میدیدمش؟
راجع به چه چیزهایی با او حرف میزدم؟
خانه ما که آمد کجا نشست؟
من را چی صدا میکرد من او را چه صدا میکردم؟
چه پیامها، عکسها و حرفهایی در فضای مجازی بین ما ردوبدل شد؟ و… .
۴ـ در اولین فرصت ممکن رابطهی خود را با فرد سوم به طور کامل قطع کنید!
اگر نمیتوانید به تنهایی این کار را انجام دهید از درمانگر خود کمک بگیرید.
۵ـ قسم دروغ نخورید و به درمانگر خود اعتماد کنید!
از کاری که کردهاید پشیمان هستید یا میترسید از شرایطی که ممکن است برایتان پیش بیاید؟ کاری که میکنید این است که هرچه از داستان خیانت برملا میشود و نمیتوانید انکار کنید را میپذیرید و در ادامه به خدا قسم میخورید که فقط مثلاً در حد تلفنی حرف زدن بود. در این شرایط آن فرد آسیب دیده خودش را با گفتههای شما وفق میدهد ولی اتفاقی که در ادامه میافتد این است که یک دفعه اطلاعات جدیدی فاش میشود. مثلا میفهمد که در فلان رستوران هم با آن فرد سوم دیده شدهاید.
اینجا چه اتفاقی میافتد؟
انگار آسیب خیانت تکهتکه تکرار میشود و در ادامه فرد آسیب دیده اعتمادش را به شما و قسمها و حرفهایتان از دست میدهد و بازسازی رابطه خیلی سخت میشود. اگر میترسید به همسرتان بگویید به درمانگرتان اعتماد کنید و به او همه چیز را بگویید تا بتواند جلسات را تخصصیتر پیش ببرد.
مطلب مرتبط: آیا داشتن حریم شخصی در ازدواج مهم است؟
چگونه رابطه خراب شده را مثل روز اول کنیم؟
خیانت مثل یک زلزله همهچیز را با خاک یکسان میکند. شما نمیتوانید همان ساختمان را داشته باشید اما میتوانید پیکرهی ساختمان رابطهی خود را به گونهی دیگری بسازید. پیش از این گفتیم که قبل از مراجعه به درمانگر چه کارهایی را بعد از خیانت نکنید. حال تصور کنید در اتاق درمان هستید. چه اتفاقی برای شما قرار است بیفتد؟
درمانگر جوشوخروش دریای طوفانی رابطهی شما را آرام میکند و کمک میکند به زندگی روتین سابق خود برگردید و کارآمدتر شوید. همچنین او فضایی را فراهم میکند که زوج خیانت دیده و خیانت کننده احساساتشان را بدون زبان پرخاشگرانه بهم بگویند و بشنوند و داستان شکلگیری خیانت از ابتدای رابطه تا زمانی که وارد اتاق درمان شدهاند در ذهن آنها شکل بگیرد.
در این مرحله مشخص میشود که:
- سهم فرد خیانت کننده و ویژگیهای روانی او
- سهم رابطه
- سهم عوامل بیرونی
- سهم فرد آسیب دیده
در شکلگیری خیانت چقدر بوده است؟ وقتی تصویر درستی از خیانت در ذهن دو طرف شکل گرفت حالا میتوانند تصمیم بگیرند که رابطه را ترک کنند یا به بازسازی رابطه بپردازند.
چگونه رابطه سرد شده را گرم کنیم؟
واقعیت امر این است این کاری نیست که زوجی که خیانت دیدهاند و تخصصی ندارند به تنهایی از پس آن بربیایند و به فاکتورهای مختلفی بستگی دارد. دکتر حسن حمیدپور به چندین فاکتور اشاره میکنند که در ادامه به آنها میپردازیم:
۱ـ میزان صمیمیت نسبت به خود فرد چقدر است؟ یعنی فرد تا چه حد از نیازها و هیجاناتش آگاهی دارد؟
۲ـ تا چه حد شجاعت روبهرو شدن با ترسهایش را بعد از خیانت دیدن دارد؟
این ترسها عبارتانداز:
- ترس از صمیمیت
- ترس از تعهد
- ترس از بیارزشی
۳ـ زوج خیانت دیده قبل از برملا شدن خیانت در زندگی خانوادگیاش چقدر نسبت به طرف مقابل اعتماد داشته است؟ آیا دلبستگیاش از نوع ایمن بوده یا ناایمن؟
۴ـ چقدر در زندگی مشترک خود قبل از خیانت یا حتی قبل از آغاز زندگی مشترکش مورد بدرفتاری قرار گرفته است؟
۵ـ توانایی زوج آسیب دیده برای تحمل هیجانهای منفی مخصوصا خشم و ترس چقدر است؟
۶ـ میزان تعارض زوجها در زندگی مشترک چقدر است؟
۷ـ میزان صمیمیت زوج در زندگی مشترک قبل از خیانت چقدر بوده است؟
اگر افراد این موارد را به سمت منفی داشته باشند امکان بازسازی رابطه و اعتماد آرزویی است محال. بالعکس هر چه فاکتورها به سمتوسوی مثبتتر میل داشته باشند میتوان به بازسازی اعتماد در رابطه امیدوارتر بود. البته باید آن فاکتورها را در قالب پیوستار درنظر داشت و متخصص میتواند نظر قطعی در موردشان داشته باشد.
سخن آخر
خیانت زخم عمیقی بر روی روح و روان زوج است و با خراشهای جزیی و سطحی متفاوت است. نمیتوان بر روی آن سریعا چسب زخمی بزنیم و بگوییم نمیبینمش و تو هم آن را نبین تا دردمان نیاید. اینگونه فقط عفونت میکند.
همانطور که در متن مقاله هم خواندید و بارها تأکید کردیم، خیانت اتفاق آسیبرسانی است که نباید آن را دستکم بگیریم. چراکه هیجانهایی را در ما بیدار میکند که اگر درست پردازش نشوند و در موردشان صحبت نشود دوباره تکرار میشوند و تمامی ندارند. پس در این راه حتما از متخصص آگاه و کاربلد کمک بگیرید و به فکر درمانهای خانگی نباشید.