کهن الگو یا آرکی‌تایپ چیست؟ انواع کهن الگوها و آزمون کهن الگوها

Archetype قطبینو

اگر شما هم به مباحث روان‌شناسی و تست‌های روان‌شناسی علاقه‌مند هستید احتمالا تابه‌حال کلمه آرکی‌تایپ به گوشتان خورده است. خود من وقتی چند سال پیش برای بار اول با کلمه آرکی‌تایپ آشنا شدم، تقریبا هیچ چیزی از آن نمی‌دانستم. اما بعدها با خواندن در مورد آرکی‌تایپ‌ها توانستم معنی آن را به‌درستی بفهمم و با انواع آرکی‌تایپ‌ها آشنا شوم و به دنیای داستان‌های زیبای کهن الگوها وارد شوم.

آرکی‌تایپ یک کلمه یونانی است و از دو بخش arch به معنای قدیمی و اصیل و type به معنای الگو تشکیل شده است. پس اگر بخواهیم یک لغت جایگزین برای آن مطرح کنیم واژه کهن الگو بهترین واژه است.

تست آرکی‌تایپ یا همان تست کهن الگو را همیشه با کارل گوستاو یونگ می‌شناسند. چون او بود که نظریه کهن الگوها را ارائه داد. اما واژه آرکی تایپ قبل از یونگ هم وجود داشت. یونگ با ارائه نظریه کهن الگوها توانست این کهن الگوها را که قبل‌تر فقط در افسانه‌های یونانی وجود داشتند را به روان‌شناسی وارد کند و از آن برای شناخت شخصیت‌ها استفاده نماید. اما این نظریه کهن الگوهای یونگ چیست؟ و چه کمکی به ما می‌کند؟

نظریه کهن الگوهای یونگ

یونگ با مطالعاتش دریافت که یک سری رفتارهای تکراری و عمومی در ما انسان‌ها وجود دارند که ما طبق آن‌ها عمل می‌کنیم. به عبارتی بخشی از رفتارهای امروزه بشر حتی در دوران باستان هم وجود داشته‌اند. یونگ برای پیدا کردن آن رفتارهای عمومی و تکراری به افسانه‌های یونان باستان رجوع کرد و کهن الگوها را با توجه به آن‌ها ساخت. درواقع کهن الگوها نمادهایی هستند برای شخصیت‌های مختلف. مثل این است که یونگ تمام شخصیت‌های جهان را در ۱۲ نفر خلاصه کند تا توصیف شخصیت‌ها را ساده‌سازی نماید.

Archetype قطبینو

ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی چیست؟

 یونگ باتوجه به نظریه کهن الگوها، یک مفهوم ناخودآگاه جمعی و فردی را هم تعریف کرد. ناخودآگاه فردی چیزی است که با مفهومش بیشتر آشنا هستیم. اما مفهوم ناخودآگاه جمعی است که برای تبیین نظریه کهن الگوها به کار می‌رود. یونگ می‌گوید ناخودآگاه جمعی، محصول تجربه و رفتارهای یک جامعه است که در روان ما به وجود آمده است. این جامعه نه فقط در سطح یک جامعه کوچک، بلکه حتی در سطح جامعه کل انسان‌های روی زمین هم مدنظر است. این ناخودآگاه حتی تجربه‌های نیاکان ما از زمان انسان‌های نخستین را هم دربرمی‌گیرد.

برای بهتر درک کردن ناخودآگاه جمعی، به داستان‌ها فکر کنید. به نظرتان چرا ما انسان‌ها به داستان‌ها علاقه‌مند می‌شویم؟ چرا ما انسان‌ها دیدن فیلم و سریال را دوست داریم و با آن ارتباط برقرار می‌کنیم؟ ارتباط علاقه ما به فیلم و سریال و داستان با توجه به ناخودآگاه فردی مشخص می‌شود. ما انسان‌ها می‌توانیم خودمان را به‌جای آن کاراکترها بگذاریم و همین باعث می‌شود بتوانیم با آن داستان‌ها ارتباط برقرار کنیم و جذب آن‌ها شویم.

اما چطور می‌توانیم با آن شخصیت‌ها ارتباط برقرار کنیم درصورتی که آن شخصیت‌ها داستان کاملا متفاوتی از زندگی ما دارند و ما اصلا با آن شخصیت زندگی مشابهی نداریم؟ چگونه علی‌رغم این موضوع بازهم می‌توانیم با آن شخصیت‌ها ارتباط بگیریم؟

یکی از دلایل برقراری این ارتباط همین ناخودآگاه جمعی است. درست است که ما آن اتفاقات را تجربه نکرده‌ایم اما این رفتارهای عمومی و تکراری که در کهن الگوها و ناخودآگاه جمعی وجود دارند باعث می‌شود بتوانیم خودمان را جای آن شخصیت‌ها بگذاریم و درنتیجه بتوانیم با آن‌ها ارتباط بگیریم. یکی از مثال‌های این داستان‌ها، شاهنامه است. با وجود این که اتفاقات شاهنامه تخیلی‌اند و هیچ‌کس نمی‌تواند تصور کند این اتفاقات خارق‌العاده به وقوع پیوسته باشند اما بازهم شاهنامه یک اثر ماندگار شده است. چون توانسته است ناخودآگاه جمعی انسان‌ها (مخصوصا ایرانی‌ها) را در داستان‌هایش بگنجاند و مردم توانسته‌اند با این داستان‌ها هم‌ذات پنداری کنند.

کهن الگوهای فعال در شما کدام هستند؟

ورود به تست قهرمان درون

حال که با مفهوم کهن الگو آشنا شده‌اید، می‌توانید انواع کهن الگوها را هم بشناسید:

انواع کهن الگوها

۱ـ معصوم:

شخصیت معصوم هرچند در کودکان بیشتر دیده می‌شود. اما بعضی‌ها حتی وقتی بزرگ می‌شوند همچنان دیدشان به زندگی مثل یک کودک زیباست. این افراد دنیا را پاک و بدون پلیدی می‌بینند و احساس می‎کنند همه آدم‌ها مهربان‌اند و قلب پاکی دارند و زندگی‌شان را با لذت و خوشحالی می‌گذرانند و همواره دنیا را جای امنی می‌بینند. درست مثل پینوکیو. اما متأسفانه قسمت بد داستان این است که باید کمی احتیاط کنند و حواسشان به روباه‌های مکار اطراف که در لباس گوسفند هستند باشند!

۲ـ یتیم:

خیلی وقت‌ها در داستان‌ها دیده‌اید که شخص اول داستان، یتیم است. اما ما حتی اگر والدینمان را از دست نداده باشیم بازهم می‌توانیم با آن شخصیت هم‌ذات پنداری کنیم. مخصوصا اگر کهن الگوی یتیم درون ما غالب باشد.

کهن الگوی یتیم، احساس می‌کند به جایی که هست حس تعلق ندارد. وقتی با آدم‌ها وقت می‌گذراند احساس می‌کند فاصله زیادی بین او و آدم‌هاست. احساس می‌کند مثل یک آدم فضایی در سرزمین انسان‌ها فرود آمده و حس تنهایی را با عمق وجودش احساس می‌کند حتی اگر در جمع باشد. یک جمله در یک فیلم بود که میگفت: «از بچگی احساس تنهایی می‌کردم. با وجود داشتن خواهر و برادرهام و داشتن پدر و مادر، همیشه احساس می‌کردم تنها هستم و کسی من را درک نمی‌کند. حتی وقتی ازدواج کردم و بچه داشتم هم این حسم از بین نرفت.» این جمله نشان‌دهنده کهن الگوی یتیم در این فرد است.

این کهن الگو با این حس تنهایی‌اش می‌تواند دنیای عمیق و مخصوص به خودش را ایجاد کند و افکارش حاصل فرهنگ‌های غالب در جامعه نباشد. اما ازطرفی این کهن الگو اعتمادبه‌نفس پایینی دارد و اگر در مسیر غلطی پیش برود سعی افراطی برای گرفتن رضایت دیگران می‌کند.

مطلب مرتبط: ۹ گام تا ترک عادت سمی راضی نگه داشتن دیگران

Archetype

۳ـ جنگجو:

ما همگی در زندگی جنگ‌هایی داریم که باید در آن جنگ‌ها سخت تلاش کنیم تا برنده شویم. اما دشمن ما آدم‌ها نیستند بلکه مشکلات‌اند.کهن الگوی جنگجو چون خیلی تبحر خاصی در جنگیدن و تاب آوری دارد، می‌تواند در شرایط سخت خیلی خوب دوام بیاورد و استاد حل کردن مشکلات و رودررو شدن با مشکلات است. هرچند یک نقطه ضعف هم دارد و آن، اعتمادبه‌نفس بالاست.

وقتی که اعتمادبه‌نفس بالایی هم داشته باشد باعث می‌شود توانایی‌هایش را بیشتر از حد نیاز حدس بزند و درنتیجه، گاهی اوقات به‌جای اینکه سعی کند یک سری مشکلات حل نشدنی را فراموش کند، در ذهن خودش پیوسته با آن مشکل کلنجار می‌رود.

یک اصطلاح انگلیسی هست که خیلی به درد افراد با کهن الگوی جنگوی افراطی می‌خورد: «Pick Your Battles»

یعنی جنگ‌هایت را انتخاب کن. به عبارتی، این افراد باید یاد بگیرند که لازم نیست همیشه با مشکلاتشان بجنگند و لازم است یک سری مشکلات را به حال خودش بگذارند تا فراموش شوند چون حل‌شدنی نیستند.

۴ـ حامی:

یک سری آدم‌ها هم هستند که در هر جایی باشند، دوست دارند به بقیه کمک کنند. مثل یک مادر مهربان یا یک پدر فداکار، بدون قیدوشرط به انسان‌ها کمک می‌کنند و حواسشان به مشکلات بقیه هست تا در صورت لزوم به آن‌ها کمک کنند.

در جایگاه شغلی، کهن الگوی حامی احتمالا بتواند یک معلم فوق‌العاده  شود. چون با حس حمایتی که دارد می‌تواند علاوه‌بر آمورش درس، با کمک کردن به آن‌ها در شناخت ارزش خودشان و حمایت از آن‌ها، به آن‌ها درس زندگی دهد. ازطرفی این افراد در رشته‌های درمانی مثل پرستاری، کاردرمانی، گفتار درمانی و… هم می‌توانند خیلی عالی عمل کنند. هرچند این افراد درعین‌حال باید حواسشان باشد خودشان را از یاد نبرند و یادشان بماند همان‌طور که برای بقیه ارزش قائل می‌شوند برای خودشان هم ارزش قائل شوند.

Archetype قطبینو

۵ـ جستجوگر:

همه‌ی ما در زندگی یک سری سؤال‌های عمیق داریم که یافتن جوابشان سخت است و نیاز به مطالعه و تحقیق زیاد دارد. اما کهن الگوی جستجوگر از وقت گذاشتن برای پیدا کردن سؤالاتش راجع به زندگی و مفهوم آن خسته نمی‌شود و حاضر است انرژی و زمان زیادی بگذارد تا به جوابش برسد و اعتقاد دارد وقتی به جواب سؤال‌هایش برسد روحش آزاد می‌شود.

کهن الگوی جستجوگر شاید جواب خیلی سؤالات را پیدا کند. اما مهم این است که این شخص هنوز در اول راه است. مهم این است که با جواب‌هایی که یافته بتواند زندگیش را تغییر دهد.

۶ـ عاشق:

یک سری عشق‌های اسطوره‌ای در افسانه‌ها هستند که دقیقا شرح‌حال کهن الگوی عاشق می‌تواند باشد: خسرو و شیرین، رومئو و ژولیت، لیلی و مجنون.

اما کهن الگوی عاشق فقط در این نوع عشق خلاصه نمی‌شود. کهن الگوی عاشق می‌تواند در قالب یک مادر، پدر، دوست وفادار هم جلوه کند. کهن الگوی عاشق حاضر است از تمام داشته‌هایش برای خوشی معشوقش دست بکشد و هرچند این خیلی زیباست. اما می‌تواند مثل یک شمشیر دولبه باشد که سمت دیگرش، آسیب زدن به زندگی خودش است.

Archetype

۷ـ نابودگر:

همه ما  در زندگی‌مان نیاز داریم گاهی اوقات عصیان‌گر باشیم و چارچوب‌های غلط را درهم بشکنیم. کهن الگوی عصیان‌گر باعث می‌شود ما بتوانیم ریسک کنیم و برای نابود کردن چارچوب‌های غلط تلاش کنیم. ازطرف دیگر گاهی نیاز داریم یک سری عقاید، خاطرات و حتی اشیا را دور بیندازیم تا بتوانیم جایش را با عقاید محکم‌تر و درست‌تر، خاطرات زیباتر و درخشنده‌تر و اشیاء جدیدتر و باارزش‌تر جایگزین کنیم.

حتی در فرهنگ ایرانی خودمان هم این کهن الگوی نابودگر در زمان عید و خانه تکانی به چشم می‌خورد. فلسفه خانه تکانی همین نابودگری و شروع دوباره است. ازطرفی خیلی‌ها نه‌تنها این خانه تکانی را برای اشیا خانه‌شان بلکه حتی برای ذهنشان هم انجام می‌دهند و همین نشانگر این است که کهن الگوی نابودگر در فرهنگ ما چقدر رسوخ دارد.

مطلب مرتبط: تحلیل کهن الگو قهرمانی طالبان؛ نابودگر در سطح سایه و تکامل نیافته

۸ـ آفرینش‌گر:

شخصیت‌های هنرمند و دانشمند را دیده‌اید؟ احساس کرده‌اید که این شخصیت‌ها چقدر دنیای درونی عجیب‌وغریبی دارند؟ به خاطر این است که آن‌ها کهن الگوی غالبشان کهن الگوی آفرینش‌گر است. این شخصیت‌ها در دنیای درونیشان که پر از ایده‌هایی برای خلق کردن است غرق می‌شوند و تمام تلاششان را می‌کنند تا بتوانند از ذهنشان که آفریننده خودشان به آن‌ها هدیه داده استفاده کنند تا خودشان هم آفریننده باشند. آفرینش‌گر هنرهای زیبا یا مخترع وسایل کاربردی.

اما وجود این کهن الگو به صورت افراطی باعث می‌شود این اشخاص در حدی غرق در ایده‌های خودشان شوند که به قیمت از دست دادن خانواده و دوستانشان، یا به قیمت از دست دادن سلامتی خودشان تمام شود. برای مثال دانشمندانی به نام باری مارشال و رابین وارن که حین تحقیقاتشان روی یک باکتری، یکی از آن‌ها مجبور شد یک محلول از آن باکتری را بخورد تا تحقیقاتشان را ادامه دهند. درحالی‌که احتمال داشت این کار به مرگ او منجر شود! (که البته خوشبختانه منجر به مرگ نشد) یا ماری کوری که در طی تحقیقاتش روی عناصر رادیواکتیو به بیماری مبتلا شد و در اثر بیماری فوت کرد.

۹ـ حاکم:

آدم‌هایی با کهن الگوی حاکم غالب، از آن‌هایی هستند که دوست دارند همیشه بر همه نظارت داشته باشند و عاشق قدرت هستند و اتفاقا یک قدرت درونی و کاریزمایی هم دارند که باعث می‌شود بقیه از آن‌ها اطاعت کنند. آن‌ها می‌دانند چگونه باید آدم‌های اطرافشان را کنترل کنند و چگونه می‌توانند نظر خودشان را به بقیه تلقین کنند. ازطرفی هم این کهن الگو احساس مسئولیت خوبی دارد. چون به‌عنوان یک ناظر و حاکم، مسئولیت‌های زیادی برعهده اوست.

در دنیای مشاغل، شخصی با کهن الگوی حاکم احتمالا مدیر خوبی هم می‌شود. زیرا این کهن الگو درست مثل یک مدیر موفق کاریزما دارد. اما این کهن الگو باید حواسش باشد که از قدرتش سوءاستفاده نکند.

مطلب مرتبط: چطور تیپ شخصیت کاریزماتیک داشته باشیم و افراد را جذب خود کنیم؟

Archetype

۱۰ـ فرزانه:

یک شخصیت کلیشه‌ای وجود دارد که در سریال‌ها یا حتی انیمیشن‌های کودکی‌مان زیاد دیده‌ایم. شخصیت‌هایی مثل یک مادر بزرگ یا پدربزرگ پیر و دانا یا شخصیتی مثل یک جغد دانا در انیمیشن‌های کودکانه. پروفسور دامبلدور هم یکی از این مثال‌هاست.

این شخصیت‌ها داناترین شخصیت‌ها هستند و بسیار زیاد مطالعه داشته‌اند و به‌عنوان دانای کل در داستان‌ها نشان داده می‌شوند. اما یک نقطه ضعف این کهن الگو می‌تواند احتیاط زیاد و عدم عمل‌گرایی باشد. اگر این کهن الگو به صورت افراطی در اشخاص وجود داشته باشد باعث می‌شود آن شخص یک عالم بدون عمل شود و درنتیجه داناییش به کار نیاید.

Archetype قطبینو

۱۱ـ جادوگر:

شاید با شنیدن اسم کهن الگوی جادوگر فکر کنید این یک کهن الگوی فانتزی و خیالی است و به دنیای جادوگر ها مربوط می‌شود یا یاد فیلم‌های هری پاتر بیفتید. اما درواقع این‌طور نیست!

احتمالا نام شخصیت گتسبی بزرگ را شنیده‌اید. گتسبی یکی از معروف‌ترین و بهترین مثال‌های کهن الگوی جادوگر است. کهن الگوی جادوگر از آن شخصیت‌های آرمان‌گرا هستند که کلی آرزو و هدف برای خودشان دارند و سخت کوشانه برای رسیدن به آن‌ها تلاش می‌کنند. جادوگری این اشخاص در این است که ناممکن‌های ذهن افراد عادی را به ممکن تبدیل می‌کنند. درست مثل شخصیت گتسبی که سال‌های سال برای تحقق یک آرزویش تلاش‌های زیادی کرد و توانست خودش را از فرش به عرش برساند.

درواقع این کهن الگو ترکیبی از کهن الگوی آفرینش‌گر و کهن الگوی نابودگر است. آن‌ها ناممکن‌ها را در ذهنشان نابود می‌کنند و برای آفرینش دنیای آرمانی‌شان دست از تلاش برنمی‌دارند. اما در نقطه مقابل همه این نقطه قوت‌ها، از نقطه ضعف‌های این کهن الگو می‌تواند غرور اضافی یا کمال‌گرایی باشد.

۱۲ـ دلقک:

عاقل‌تر از آنیم که دیوانه نباشیم. (مهدی اخوان ثالث)

این جمله احتمالا شعار شخصی با کهن الگوی دلقک متعادل است! بعضی‌ها شاید فکر کنند کهن الگوی دلقک کاملا در مقابل کهن الگوی فرزانه قرار دارد. اما وقتی به فلسفه مصرع بالا نگاه کنید می‌بینید که این‌طور نیست. این کهن الگو وقتی به صورت متعادل در زندگی‌تان قرار بگیرد باعث می‌شود زندگی‌تان رنگ بگیرد و همین‌طور بتوانید با استفاده از کهن الگوی دلقک رنج‌هایتان را راحت‌تر تحمل کنید. اما مهم است که این کهن الگو به صورت افراطی وجود نداشته باشد. زیرا کهن الگوی دلقک افراطی باعث سطحی شدن افکار می‌شود.

کهن الگوهای فعال خودتان را اینجا بشناسید.

ورود به تست قهرمان درون

سخن آخر:

دنیای کهن الگوها دنیای جذاب و پرپیج‌وخمی است. وقتی با کهن الگوها آشنا می‌شوید و آدم‌های اطرافتان را با آن کهن الگوها تطبیق می‌دهید می‌بینید که چقدر آدم‌ها در عین خاص بودن، شبیه هم هستند و این تضاد ذهن شما را به چالش می‌کشد.

ازطرفی وقتی شما این کهن الگوها را در خودتان پیدا کنید می‌فهمید که یک سری کهن الگوها را در خودتان کم دارید و یک سری را زیاد. اینجاست که باید سعی کنید خودتان را متعادل کنید تا بتوانید کیفیت زندگی‌تان را بالا ببرید.

۲ دیدگاه
دسته بندی : توسعه فردی و یادگیری

مطالب مرتبط

۲ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.