آیا به نظر شما بین هوش هیجانی و تفکر انتقادی رابطهی معناداری وجود دارد؟ به این توجه دارید که در زندگی کنونی هر روز بیشازپیش، بر سر دوراهیهای فراوانی قرار میگیرید؟ این دوراهیها گاهی مثل پاسخ دادن به پیام یک آدم سمی میتوانند کوچک و گاهی مثل انتخاب یک کاندیدا برای ریاست جمهوری مهم و تأثیرگذار باشند.
یکی از تکنیکهای عملی برای بالا بردن شانسمان در انتخاب درست، تفکر انتقادی است. در تفکر انتقادی ما تمام گزینههای موجود را موشکافانه و منتقدانه مورد بررسی قرار میدهیم و فقط اطلاعات قابل استفاده و مورد اعتماد را نگه میداریم و بقیه را حذف میکنیم.
چندی پیش مطالعهای بر روی بیماران دارای آسیب مغزی در منطقه آمیگدال صورت گرفت، منطقهای از مغز که اساساً در تنظیم هیجانات نقش دارد. در این مطالعه مشخص شد که این بیماران اغلب توانایی خود را در تشخیص هیجانات و تصمیمگیری از دست میدهند. این کشف بدین معنی است که تصمیمگیری تنها بر اساس یکی از جنبههای منطق و هیجان گرفته نمیشود بلکه توسط ترکیبی از این دو است. وقتی که ما تصمیم اشتباهی میگیریم، درنتیجه عدم تعادل بین استدلال منطقی و هیجانات ماست.
این فرآیند درک و کنترل هیجانات و تفکر منطقی با عنوان هوش هیجانی شناخته میشود. یکی از مؤلفههای هوش هیجانی استفاده از هیجانات برای کمک به تفکر است. در سالهای اخیر دانشمندان علوم شناختی دریافتند که هیجانات، تفکر ما را طبقهبندی میکنند. بنابراین داشتن یک سیستم خوب هیجانی به شما کمک میکند تا بر پیرامون خود تمرکز کرده و خوب فکر کنید و تصمیم بگیرید.
در این مقاله بیشتر در مورد رابطهی بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی میخوانیم و راههایی را برای بالا بردن تفکر نقادانه توصیه خواهیم کرد.
به چه نوع تفکری، تفکر انتقادی میگویند؟
تفکر انواع متفاوتی دارد که یکی از مهمترین شیوههای آن تفکر انتقادی است. تفکر انتقادی، استفاده از مهارتهای شناختی و استراتژیهایی است که احتمال نتیجه دلخواه را افزایش میدهد. اینگونه تفکر، هدفمند و وابسته به حواس است و مفهومی پیچیده و وسیع دارد. حدود این نوع تفکر، با تفکر خلاق، تفکر جانبی و تفکر واگرا چندان مشخص نیست.
درحقیقت تفکر انتقادی یک نهاد فکری است که به دقت، منطق و انتقادات مستند به منابع را به کار میگیرد تا به تجزیهوتحلیل مسائل و موضوعات بپردازد. این نوع تفکر، نه فقط بر اطلاعات موجود و ارائه شده اعتماد نمیکند، بلکه سعی در شناسایی نقاط ضعف، تعارضها و نقدهای مختلف به اطلاعات دارد. در تفکر انتقادی، افراد توانمند به اندیشیدن کوتاهمدت و بلندمدت، تحلیل ساختاری مسائل و ارزیابی دقیق ادعاها و استدلالها میپردازند.
هدف این نوع تفکر، دستیابی به یک درک عمیقتر و صحیحتر از مسائل و بهبود فرآیند تصمیمگیری است. این نوع تفکر از توانمندیهای فرد در تشخیص الگوها، ارزیابی منطقی ادعاها و انجام تحلیلهای نقادانه حمایت میکند و به افراد کمک میکند تا از دیدگاههای مختلف به مسائل نگاه کنند و ازجمله تواناییهای ذهنی مهم مانند نقد سازمانی، انعطافپذیری ذهنی و بهبود مهارتهای تفکر منطقی پرهیز نکنند. اهمیت تفکر انتقادی در حل مشکلات پیچیده و تصمیمگیریهای مؤثر در زندگی روزمره و حرفهای به وضوح مشخص میشود.
مطلب مرتبط: تفکر انتقادی چیست؟ چگونه آن را در خودمان ارزیابی کنیم؟
چرا باید تفکر انتقادی داشت؟
تفکر انتقادی دارای مزایای فراوانی است که نقش بسیار مهمی در توسعه فردی و اجتماعی افراد ایفا میکند. اولین مزیت آن در توانایی افراد برای ارزیابی منطقی و دقیق اطلاعات و ادعاهاست. افراد با داشتن تفکر انتقادی قادرند بهطور کامل مسائل را تجزیهوتحلیل کرده و از اطلاعات موثق و قابل اعتماد برای تصمیمگیریهای خود استفاده کنند.
این توانایی میتواند در هر زمینه از زندگی، از تصمیمات شخصی گرفته تا موفقیت در حرفه، افراد را تقویت کند. در مقابل، تفکر انتقادی به افراد کمک میکند تا از دیدگاههای مختلف به مسائل نگاه کنند و انعطافپذیری ذهنی داشته باشند. این مهارت میتواند فرد را در مواجهه با چالشها و مسائل مختلف تقویت کرده و او را قادر به پیدا کردن راهحلهای نوآورانه برای مسائل پیش آمده کند. همچنین تفکر انتقادی باعث تقویت مهارت ارتباطی و همکاری با دیگران میشود. زیرا افراد با این نوع تفکر، بهترین راهحلها را از ترکیب دیدگاههای مختلف بهدست میآورند و در محیطهای گروهی بهتر عمل میکنند.
آیا بین هوش هیجانی و تفکر انتقادی رابطهی معناداری وجود دارد؟
در گذشته محققان باور داشتند که هیجانها مانع فکر کردن هستند. اما مطالعات اخیر نشان میدهند که هیجانها کلید فکر کردن هستند و بر نحوه تفکر، احساس و رفتار تأثیر دارند. چند نمونه از این نظریات را در زیر برای شما آوردهایم:
ایلدر بیان میکند: تفکر انتقادی یکی از عوامل تعیین کننده کیفیت هوش هیجانی است و بین هوش و هیجان تعامل برقرار میکند.
گلمن مطرح میکند: ارتباط دوسویهای بین تفکر و هیجانات وجود دارد.
مون یک مدل زمینهای با هدف کشف روابط موجود بین دو مفهوم تفکر انتقادی و هوش هیجانی ارائه داده است. این مدل نشان میدهد عواطف بر فرآیند شکلگیری تفکر انتقادی تأثیر میگذارد، هرچند این رابطه به صورت خطی و ساده نیست.
بنابراین به نظر میرسد که هوش هیجانی میتواند به تفکر انتقادی منجر شود و آن را پیشبینی کند و هر شخصی برای داشتن مهارتهای تفکر انتقادی حداقل باید مقدار معمولی از هوش هیجانی را دارا باشد. درواقع استدلال و تصمیمگیری و عواطف و احساسات در مغز با یکدیگر تلاقی میکنند.
مجموعه سیستمهایی در مغز وجود دارند که به روند تفکر هدفدار که ما آن را استدلال مینامیم و گزینش پاسخ که ما آن را تصمیمگیری مینامیم اختصاص داده شده است. این مجموعه سیستمهای مغزی در عواطف و احساسات نیز دخالت دارند.
از مزایای داشتن هوش هیجانی و تفکر انتقادی میتوان به این مورد اشاره کرد که افرادی که مهارتهای عاطفیشان به خوبی رشد یافته در زندگی خویش نیز خرسند و کارآمدند و عادات فکری را در اختیار دارند که موجب میگردد آنها افراد مولد و کارآمد باشند و در هنگام برنامهریزی یا در تفکرات خود وسیع و مثبتتر عمل نمایند. انسانی که حالات و عواطف درونی خویش را میشناسد، میتواند با کنترل خلق و هدایت بهتر آن به طریقی شایسته، رفتارها و پیامدهای مربوط به آن را تحت کنترل خویش درآورد.
ورود به تست هوش هیجانی Bar-On
ورود به تست تفکر انتقادی واتسون-گلیزر
چرا باید هوش هیجانی و تفکر انتقادی را در خودمان تقویت کنیم؟
به این نکته رسیدیم که هیجان در تفکر انتقادی تأثیرگذار است. حال اگر این نظریه را در بستر عملی بخواهیم بررسی کنیم میبینیم که کارکنان به منزله منابع انسانی یک سازمان، همگی در زمانهای خاصی، احساسات و هیجانهای متفاوتی چون نگرانی، عشق، تنفر، حسادت و … را تجربه میکنند. چنین هیجانهایی نه در حاشیه زندگیاند و نه میتوان آنها را از چهارچوب عمل یا وجه عقلانی زندگی دور کرد.
ازآنجایی که هیجان، شناخت و عمل عناصری درهم تنیدهاند، هیجان و تکانه دامنه لایتناهی انتخابهایی را که ما در کنش انسانی خود میتوانیم به فعل رسانیم محدود میسازد و با تحت تأثیر قرار دادن ارزشهای هدایتگر ما را به میدان انتخاب قضاوت و عمل سوق میدهند. بدین ترتیب احساس و عاطفه میتواند تسهیل کننده قضاوت و تصمیمگیری به جای قرار گرفتن در وضعیتی بیطرف باشد. از آن طرف، تفکر شناختی میتواند با هدایت و متعادل کردن هیجانهای ما و گاه به حرکت درآوردن عمدی ما به سوی یک حالت هیجانی دیگر به ما کمک کند.
در حرفههایی مانند پرستاری و مامایی که افراد با تصمیمگیری در موقعیتهای پیچیده مواجه هستن، آگاهی از عواطف بایستی با تمرکز بیشتری مورد توجه قرار گیرد. ازاینرو توصیه میشود که هوش هیجانی و تفکر انتقادی به طور هماهنگ در برنامه آموزشی گنجانده شوند. در زمینهی یادگیری و پیشرفت تحصیلی نیز، ارتباط بین هوش هیجانی و تفکر انتقادی مهم است.
تفکر انتقادی با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنیداری دارد.
این یافته با برخی مطالعات همسو و با برخی مطالعات ناهمسو بوده است. در تبیین این یافته باید گفت افراد برخوردار از تفکر انتقادی بالا به دلیل قدرت دریافت و پردازش خوب اطلاعات و سازماندهی آنها، برخورداری از قوه استدلال و استنباط، کنجکاوی، دوری از تعصب و سوگیری، بهتر میتوانند از عهده تکالیف برآیند و عملکرد تحصیلی بهتری داشته باشند.
همچنین هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی رابطهی مثبت و معنیداری دارد. مایر و سالوی مدل چهار مؤلفهای از هوش هیجانی ارائه کردند که شامل ادراک هیجانی، آسانسازی هیجانی، شناخت هیجانی و مدیریت هیجانی بود. این سازهها با تأثیر متقابل نقش یکدیگر را تقویت و تکمیل میکنند و آگاهی بیشتری کسب میکنند و هیجانها و رفتارها را کنترل میکنند و درنهایت زمینه مناسب برای موفقیت تحصیلی را فراهم میسازند.
تعبیر دیگری که مطالعات در این زمینه به آن رسیدهاند این است که افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند از روابط اجتماعی بهتری نیز برخوردار هستند که این امر باعث حمایت اجتماعی استادان، والدین، دوستان، اطرافیان و… میشود. پس اعتمادبهنفس دانشجویان را بالا میبرد و در آخر باعث افزایش پیشرفت تحصیلی آنها میگردد.
مطلب مرتبط: چرا افراد با هوش هیجانی بالا شانس بیشتری برای موفقیت تحصیلی دارند؟
اما چگونه هوش هیجانی و تفکر انتقادی را در خودمان تقویت کنیم؟
۱ـ افزایش آگاهی از احساساتمان:
درک و شناخت احساسات خود و دیگران میتوانند به شما کمک کنند تا در تفکر انتقادی، احساسات خود را به درستی مدیریت کنید و تصمیم بگیرید.
۲ـ مدیریت استرس را تمرین کنید:
مدیریت استرس و ورزش میتواند به شما در تقویت تفکر انتقادی کمک کنند. ضمن اینکه تمرینهای ذهنی و مدیتیشن نیز در این زمینه مؤثر هستند.
۳ـ توسعهی روابط اجتماعی:
استفاده از روشهای ارتباط با دیگران و انتقال درست ایدهها و نظرات میتوانند کمک کننده باشند. تمرین مهارتهای ارتباطی مانند گوش دادن فعال، ارتباط غیرخشونتآمیز و قدرت قانع کردن دیگران نیز مفید است.
۴ـ تحلیل و بررسی:
تحلیل و بررسی احساسات خود و دیگران در تفکر انتقادی بسیار مهم است و ما باید بتوانیم عواطف را خوب تشخیص دهیم و تأثیر آن را بر تفکر و تصمیمگیری بسنجیم.
۵ـ قاعدهبندی مسئلهی موردنظر:
به زبان دیگر باید بدانید که دنبال چه چیزی میگردید. برای مثال اگر شما قصد دارید که رژیم غذایی جدیدی را امتحان کنید، دلایل شما برای این کار ممکن است به وسیله عوامل دیگری مخدوش شده باشد. مثلاً این ادعا که شما ظرف دو هفته به نتیجه میرسید. ولی اگر شما با هدفی روشن نسبت به اینکه واقعاً از گرفتن رژیم چه انتظاری دارید برخورد کنید، حالا میخواهد دلیلش کاهش وزن، تغذیه بهتر یا داشتن انرژی بهتر باشد، این آگاهی به شما این امکان را میدهد که اطلاعات موجود را به طور هدفمند انتخاب کنید، آنچه دنبالش هستید را پیدا کنید و در مورد اینکه آیا واقعاً به دردتان میخورد یا نه تصمیم بگیرید.
۶ـ جمعآوری اطلاعات:
اطلاعات مورد نیاز خود را جمع آوری کنید. حجم بسیار زیادی از اطلاعات در اطراف شماست. داشتن آگاهی کامل از مسئله به شما کمک میکند تصمیم بگیرید چه چیزی مرتبط است و چه چیزی نیست. اگر شما به دنبال انتخاب رژیمی هستید که وضعیت تغذیه شما را بهتر کند میتوانید از آدم مطلع بپرسید یا از تجربه دیگران استفاده کنید. جمعآوری اطلاعات به شما در سنجش گزینههای مختلف برای رسیدن به هدف کمک زیادی میکند.
۷ـ به کارگیری اطلاعات:
اطلاعات را به کار بگیرید، کاری که به وسیله پرسیدن سؤالهای نقادانه میتوانید انجام دهید.
در مواجهه با یک تصمیمگیری از خودتان بپرسید چه مفاهیمی به کار گرفته شده است؟ چه فرضیاتی وجود دارد؟ آیا تفسیر من از اطلاعات منطقی است؟ برای مثال در ایمیلی که به شما وعده میلیونر شدن میدهد باید درنظر بگیرید که چه چیزی به برخورد من با این موقعیت شکل میدهد؟ آیا فرض کنم که فرستنده حقیقت را میگوید؟ بر اساس شواهد آیا منطقی است که فکر کنم پولی برنده میشوم؟
۸ـ توجه به معنای ضمنی:
تصور کنید زمان انتخابات است و شما قصد دارید به آن نامزدی رأی دهید که قول داده است قیمت بنزین را کاهش دهد. در نگاه اول خیلی خوب است ولی این تصمیم با گذشت زمان چه تأثیری بر محیط میگذارد؟ اگر مصرف بنزین به دلیل کاهش قیمت افزایش پیدا کند آلودگی هوا به شدت بیشتر میشود. این یک پیشامد ناخواسته است که ذهن شما را به خودش مشغول خواهد کرد.
۹ـ بررسی نظرات دیگران:
از خودتان بپرسید: چرا کاندیدای حزب مخالف شما این همه طرفدار دارد؟
حتی اگر شما با تمام گفتههای آن کاندیدا مخالف باشید بررسی همه جانبه دیدگاه او میتواند این را روشن کند که چرا بعضی از سیاستمدارها که مورد قبول شما نیستند برای دیگران جذاباند؟ این به شما امکان میدهد که فرضیات دیگر را کندوکاو کنید، انتخابهای خودتان را ارزیابی کنید و درنهایت به شما کمک میکند که با آگاهی تصمیم بگیرید.
پیشنهاد: ۵ مزیت بزرگ تفکر انتقادی؛ چرا باید آن را در خودمان تقویت کنیم؟
سخن آخر
بهطور کلی، هوش هیجانی و تفکر انتقادی، در محل کار، به بهبود کیفیت تصمیمگیری، توسعه همکاری و ایجاد فضای نوآوری و خلاقیت کمک میکند و باعث افزایش بهرهوری و موفقیت در سازمانها میشود. همچنین هوش هیجانی و تفکر انتقادی در خانواده نقش به سزایی دارند و موجب بهبود ارتباطات، تقویت مهارتهای حل مسئله، توسعهپذیری و تقویت اعتمادبهنفس میشوند.
بنابراین هوش هیجانی و تفکر انتقادی مکمل یکدیگر هستند و نمیتوان آنها را ازهم جدا دانست و با داشتن ارتباط قوی بین آنها شما میتوانید از مزایای این دو در محیط کار و خانواده کمک بگیرید.