ما آدمها به صورت غریزی همیشه دوست داریم که موفق باشیم، دوست داشته شویم و مورد احترام دیگران باشیم. اما موفقیت جنبههای مختلفی دارد و یک انسان سالم، تلاشش را میکند تا تکبعدی نشود و بتواند روی تمام ابعاد زندگیاش کار کند. ابعادی مثل شغل، تحصیل، روابط با خانواده، همسر و دوستان. طبیعتا شکست در هر کدام از این بعدها باعث ایجاد حس منفی میشود. هرچند هیچ آدمی نمیتواند در همهی ابعاد زندگی کامل باشد اما حداقل کاری که میتوانیم کنیم این است که سعی کنیم برای پیشرفت هر بعد تلاش کنیم.
یکی از این ابعاد موفقیت، روابط عاشقانه است که قسمت بزرگی از زندگی ما را دربرمیگیرد و اگر کسی نتواند در این بعد موفقیت شود دچار احساس سرخوردگی میشود. این عدم موفقیت میتواند در عدم پیدا کردن شخصی مناسب باشد، یا میتواند ماندن در یک رابطه اشتباه باشد. اما واقعا چه اتفاقی میافتد که انسانها حاضر میشوند در رابطهای که مملو از نشانههای رابطه مسموم است بمانند یا سخت آن ارتباط را تمام کنند؟
در این محتوا سعی کردیم شما را با دلایل ماندن در رابطه اشتباه آشنا کنیم و در ادامه چگونگی تمام کردن رابطهای مسموم را برای شما توضیح خواهیم داد.
۱۳ دلیل برای ماندن در یک رابطه اشتباه
۱ـ داشتن افسردگی:
متأسفانه افسردگی جزء بیماریهایی است که شیوع خیلی زیادی دارد علیالخصوص در زنان. باتوجه به تحقیقات حدود ۵ تا ۶ درصد مردم افسردگی دارند. به عبارتی ۲۸۰ میلیون نفر در جهان به این بیماری مبتلا هستند.
افسردگی باعث میشود برای فرد دل کندن از روابط سختتر شود و انرژی برای تغییر در موقعیتهای اشتباه زندگیاش نداشته باشد. نه فقط در روابط بلکه حتی در شغل و تحصیل هم عملکرد فرد افسرده کاهش پیدا میکند و تغییر دادن این عملکرد بد هم برایش خیلی سخت خواهد بود. ازطرفی افسردگی باعث میشود که فرد برای خودش ارزش قائل نشود و عزتنفسش زیر سؤال برود و مجموع این دلایل باعث میشود که فرد حتی با دیدن رفتارهای اشتباه طرف مقابلش، ماندن در یک رابطه اشتباه را ترجیح دهد.
۲ـ افتادن در تلههای ذهنی:
تلههای ذهنی یا طرحوارهها مجموعهای از الگوهای ذهنی هستند که معمولا از کودکی در فرد شکل میگیرند و در بزرگسالی خود را نشان میدهند. این طرحوارهها مثل یک چرخه معیوب فرد را گیر میاندازند و باعث میشوند شخص نتواند درست تصمیم بگیرد یا حتی با اینکه میداند تصمیم درست چیست اما نمیتواند کار درست را انجام دهد چون خارج شدن از این چرخه معیوب برایش بسیار سخت است. طرحوارههایی که میتوانند باعث ماندن در رابطه اشتباه شوند:
طرحواره رها شدگی:
این طرحواره باعث میشود همیشه از مردن عزیزانتان یا ترک شدن توسط آنها ترس داشته باشید. کسانی که این طرحواره را دارند هر کاری میکنند تا عزیزانشان را نزدیک خود نگه دارند و حتی این قضیه گاهی باعث اذیت شدن طرف مقابل هم میشود.
طرحواره اطاعت:
این طرحواره باعث میشود فکر کنید همیشه باید مطیع باشید و همیشه باید اطرافیانتان را راضی نگه دارید. این تله ذهنی موجب میشود حتی وقتی با انجام دادن یک سری کارها موافق نیستید، نتوانید نه بگویید و در عین خشمگین بودن، خشمتان را بروز ندهید. وقتی که رفتارهای اشتباه را در رابطه میبینید احساس میکنید باید ساکت بمانید و از حرف زدن راجع به اشتباه بودن این رفتارها ترس دارید.
مطلب مرتبط: ۹ گام تا ترک عادت سمی راضی نگه داشتن دیگران
طرحواره وابستگی:
در این تله ذهنی شما استقلال فکری ندارید و نمیتوانید خودتان بهتنهایی فکر کنید یا تصمیم بگیرید و حتی مسئولیت کارهایتان را به عهده بگیرید. همین امر باعث میشود که همیشه نیاز داشته باشید که به کسی متکی باشید تا زندگیتان را جلو ببرید. پس ماندن در رابطه اشتباه را به تنها ماندن ترجیح میدهید.
۳ـ خودتان را بهاندازهی کافی دوست ندارید:
بعضیها نمیتوانند خودشان را دوست داشته باشند و برای شخصیت خود ارزش قائل شوند. مثلا خودشان را کوچک میبینند و در هر اتاقی که وارد میشوند خودشان را دوست نداشتنیترین فرد اتاق میبینند. این افراد ممکن است خودشان را زشت ببینند، خودشان را لایق روابط خوب ندانند و یا همیشه احساس عذاب وجدان از کارهای خود داشته باشند.
اگر شما هم جزء این دست هستید، باید دنبال روشهایی بگردید که با انجام آنها حس دوست داشتن خودتان را تقویت کنید. این کارها میتوانند شامل ورزش کردن، مراقبت از بدن، مدیریت زمان، ایجاد عادتهای مفید، آب خوردن بهاندازه کافی، تغذیه سالم، کمک به بقیه و… باشند.
مطلب مرتبط: چطور خودم را دوست داشته باشم؟ ۷ گام مؤثر برای افزایش عزت نفس
۴ـ نداشتن احساس ارزشمندی:
داشتن عزت نفس یکی از مهمترین عواملی است که باعث میشود در روابطتان و حتی در کارتان موفق شوید. وقتی کسی نسبت به خودش احساس ارزشمندی نمیکند و خودش را قبول ندارد، چندان عجیبوغریب نیست که بقیه هم او را قبول نداشته باشند و به او احترام نگذارند. درنتیجه این شخص بیشتر جذب افرادی در روابطش میشود که به طرق مختلف احساس ارزشمندی را در او تضعیف یا حتی تخریب کنند. ازطرفی کسی که عزت نفس ندارد، حتی با دیدن رفتارهای سمی در رابطه، بازهم تصمیم به ماندن در یک رابطه اشتباه میگیرد. چون فکر میکند لیاقت یک ارتباط سالم و بودن در کنار یک شریک عاطفی مناسب را ندارد.
۵ـ نیاز به حمایت کردن به صورت مداوم:
بعضی از افراد شخصیتی بسیار حامی دارند و اتفاقا فکر میکنند این بیشازحد حامی بودن یک ویژگی کاملا مثبت است. اما هر چیزی حدی دارد. حتی ویژگی مثبتی مثل حمایت کردن! این افراد حتی وقتی نشانههای رابطهی مسموم را میبینند و در بدترین شرایط هم قرار میگیرند، بازهم ماندن در یک رابطه اشتباه را ترجیح میدهند. چون فکر میکنند که با این کار به طرف مقابلشان آسیب میزنند و عذاب وجدان پیدا میکنند. یا فکر میکنند با رفتنشان دیگر طرف مقابل نمیتواند از پس مشکلاتش بربیاید. پس تصمیم به ماندن در یک رابطه اشتباه میگیرند. این نوع رابطهها به رابطهی رابین هودی معروف هستند. کسانی که گمان میکنند عین رابین هود باید به همهی آدمها کمک کنند! غافل از اینکه حمایت کردن هم حدی دارد.
۶ـ نیاز همیشگی به حمایت شدن:
این گروه افراد دقیقا برعکس گروه قبلی، به شدت میترسند که حمایتی نداشته باشند و فکر میکنند همیشه باید به کسی متکی باشند تا زندگیشان را جلو ببرند. پس به هر دری میزنند تا در یک رابطه باقی بمانند. درنتیجه ماندن در یک رابطه اشتباه را به هر قیمتی میپذیرند.
مطلب مرتبط: آیا من فرد وابستهای هستم؟ چگونه به استقلال عاطفی برسم؟
۷ـ نیاز به امنیت:
برخی از افراد هم هستند که هم نیاز به امنیتشان بالاست و هم حس ترسشان زیاد است! این گروه از افراد معمولا از این میترسند که اگر متکی به کسی نباشند، نتوانند از پس مخارج زندگیشان بربیایند و مجبور شوند بهتنهایی با مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم کنند. یا مثلا میترسند اگر مشکلی تهدیدشان کند کسی را نداشته باشند که از آنها محافظت کند. اینگونه است که ماندن در یک رابطه اشتباه را ترجیح میدهند.
۸ـ ترس از قضاوت مردم:
متأسفانه حرف و قضاوت مردم همیشه هست. به قول معروف در دروازه را میشود بست اما در دهان مردم را نه!
برخی از افراد چه زن چه مرد نمیتوانند نسبت به حرف مردم بیتوجه باشند و برای ترس از قضاوت شدن به خاطر طلاق، تصمیم به ماندن در یک رابطه اشتباه را میگیرند.
۹ـ ترس از تنهایی:
تنهایی برای کسانی که نمیتوانند خودشان را بهاندازهی کافی دوست بدارند یا به خودشان متکی نیستند میتواند ترسناک باشد. مخصوصا اگر این ترس خیلی عمیق باشد که به آن منوفوبیا میگویند. البته تنهایی یک مفهوم ذهنی است و لزوما کسی که با افراد زیادی ارتباط ندارد، تنها نیست. ازطرفی کسی که اطرافش پر از آدمهای گوناگون هست میتواند تنها باشد و در ذهنش احساس تنهایی کند. ترس از تنهایی هم مثل عوامل دیگر میتواند باعث ماندن در یک رابطه اشتباه شود.
برای از بین بردن این حس باید سعی کنید دایره ارتباطتان را گسترش دهید. البته درواقع کیفیت این آدمها مهم است نه کمیتشان. وقتی اطرافتان چند تا دوست امن داشته باشید این ترس از تنهایی هم کمتر میشود و درنتیجه کمتر در معرض خطر ماندن در یک رابطه اشتباه قرار میگیرید.
مطلب مرتبط: ۱۵ باور اشتباه در ازدواج؛ چگونه نقش آنها را در زندگیمان خنثی کنیم؟
۱۰ـ خطای ذهنی زمان از دست رفته:
یکسری تفکرات در ذهن ما شکل میگیرد که ذهن ما آنها را منطقی میپندارد. درحالیکه واقعا غیرمنطقی هستند. به این تفکرات اشتباه خطاهای ذهنی میگویند. یکی از این خطاهای ذهنی معروف، خطای ذهنی زمان یا انرژی یا پول از دست رفته است. مثالش شخصی است که یک رشته اشتباه انتخاب کرده و بعد چند ترم تازه میفهمد که این رشته مناسب او نیست. اما چون زمان و انرژی زیادی را صرف آن رشته کرده است، دلش نمیآید انصراف دهد.
پس همان رشته اشتباه را ادامه میدهد. یا مثلا شخصی که کفش گران قیمتی خریده و از شانس بدش پایش را زخمی میکند. اما چون برای آن کفش هزینه زیادی داده است دلش نمیآید از آن استفاده نکند و حاضر است همیشه پایش زخمی شود اما بهاندازهی پولی که داده آن کفش را بپوشد. در مورد رابطه هم همینطور است. طبیعتا در یک رابطه انسانها وقت و انرژی زیادی میگذارند و به همین دلیل کنار گذاشتن آن رابطه برایشان سخت میشود. چون حس میکنند که زمان و انرژیشان را تلف کردهاند. پس برای اینکه این حس را نگیرند، ماندن در یک رابطه اشتباه را ترجیح میدهند.
۱۱ـ دل نکندن از معدود لحظاتی که خوش میگذرد:
حتی در سمیترین رابطهها هم امکانش وجود دارد که لحظات شاد و خوبی وجود داشته باشد که در آن لحظات هر فردی لذت زیادی را حس میکند. اما این لحظات خیلی کم و گذرا هستند. بعضی افراد بهشدت به همین لحظات کم دل میبندند و اساس رابطه را بر روی آنها بنا میکنند و همین موضوع باعث میشود ماندن و ادامه دادن یک رابطهی سمی و پر از اشتباه میشود.
۱۲ـ یافتن ویژگیهای والدین در طرف مقابل:
یکی از مهمترین یافتههای زیگموند فروید، این بوده است که اتفاقات کودکی تأثیر خیلی بزرگی در آینده کودک دارند. یکی از این اتفاقات، ویژگی های والد غیرهمجنس است که باعث میشود حتی در بزرگسالی، فرد دنبال همان ویژگیها برای انتخاب همسرش باشد. به عبارتی روابط فرد حتی روابط عاشقانهاش هم منعکس کننده الگویی است که در کودکی از والدین خود میدیده است. این به خودی خود اتفاق بدی نیست. اما وقتی اوضاع بد میشود که ویژگیهای والدش سمی باشند. در این صورت فرد در دیدن این ویژگیهای ناخوشایند ناتوان است و برای همین دلیلی نمیبیند که ماندن در یک رابطه اشتباه را پایان بدهد.
ازطرفی یکی از دلایلی که انسانها در بزرگسالی دنبال ویژگیهای والدین خود در طرف مقابل میگردند اعتقاد به جمله «شیطانی که میشناسم بهتر از فرشتهای است که نمیشناسم.” است. وقتی که یک شخص را با همان ویژگیهای والد خود انتخاب میکنند خیلی برایشان راحتتر است که با آن شخص ارتباط بگیرند و همین آشنا بودن ویژگیها باعث این انتخاب میشود. درواقع انسانها از ناشناختهها میترسند و اتفاقات آَشنا را ترجیح میدهند. اتفاقا اچ پی لاوکرفت نویسندهی آمریکایی هم در این زمینه گفته است: «قدیمیترین و قویترین ترس انسان، ترس از ناشناختههاست.» همین موضوع باعث میشود تا بعضیها درگیر این خطای ذهنی شوند و یک شیطان آشنا را به یک فرشته ناآَشنا ترجیح دهند.
۱۳ـ شک در احساس:
خیلی اوقات هم این ۱۲ مورد، مشکل اصلی نیست. مشکل اصلی، شک در درست یا غلط بودن این رابطه است. طبیعی است که این شک وجود داشته باشد. اما بالاخره باید تکلیفتان را با خودتان مشخص کنید. اگر نتوانستید مطمئن شوید میتوانید از مشاور کمک بگیرید تا ببینید این رابطه قابل ترمیم هست یا نه. در این صورت با خیال آسوده قدم بعدی را برمیدارید.
مطلب مرتبط: برای داشتن یک رابطهی عاطفی خوب باید چیکار کنیم؟
چگونه بفهمیم در یک رابطه اشتباه هستیم؟
عدم احساس رضایت و خوشبختی
عدم احساس رضایت و خوشبختی در یک رابطه میتواند نشانهای از عدم تطابق و همخوانی در ارتباط باشد. وقتی که احساس میکنید که نیازها، ارزشها و اهداف شما با شریک زندگیتان همخوانی ندارند و بهطور مداوم با تضادها و اختلافات روبهرو هستید، این موضوع میتواند منجربه احساس ناراحتی، ناامیدی و بیرضایتی شما گردد. این احساسات ممکن است در طول زمان تشدید شده و باعث ایجاد فاصله و انزوا بین شما و شریک زندگیتان شود. علاوهبر آن، عدم رضایت و خوشبختی ممکن است تأثیر منفی بر سلامت روانی و روحی شما داشته باشد و سبب کاهش انگیزه و انرژی برای پیشرفت در زندگی گردد. درنتیجه، شناختن این نشانه و بررسی وضعیت رابطه میتواند اولین قدم به سوی بهبود وضعیت شما و بهبود روحیه شما باشد.
عدم توجه به نیازهای شما
عدم توجه به نیازهای شخصی و احساسات شما در یک رابطه میتواند نشانهای از ناسازگاری و عدم همخوانی باشد. وقتی که شریک زندگیتان به نیازها، احساسات و آرزوهای شما توجه نمیکند و این موضوع بهطور مداوم ادامه پیدا میکند، احساس تنهایی، ناراحتی و عدم رضایت شما را افزایش میدهد. این عدم توجه ممکن است باعث ایجاد فاصله و انزوا بین شما و شریک زندگیتان شده و موجب افزایش تنشها و اختلافات در رابطه شما شود. علاوهبر این، عدم توجه به نیازهای شما ممکن است باعث کاهش اعتمادبهنفس و اعتماد به رابطه شما شده و سبب ایجاد شک و تردید درباره پایداری و قوام رابطه شما گردد. بهطور کلی، این عدم توجه میتواند بهطور مستقیم تأثیر منفی بر کیفیت و رضایت شما از رابطه داشته باشد و نیازمند بررسی و بحث با شریک زندگیتان باشد تا این مسائل بهبود یابد.
عدم توافق در مسائل اساسی
عدم توافق در مسائل اساسی در یک رابطه ممکن است به عنوان یک نشانه اصلی از ناسازگاری و عدم هماهنگی در یک رابطه اشتباه باشد. وقتی که شما و شریک زندگیتان در مسائل اساسی مانند ارزشها، اعتقادات، اهداف و انتظارات از زندگی توافقی ندارید، این موضوع میتواند به تدریج باعث تشدید اختلافات و تنشها در رابطه شما شود. عدم توافق در این مسائل میتواند منجربه احساس عدم احترام و درک متقابل شما و شریک زندگیتان شده و باعث شک و تردید درباره پایداری و قوام رابطه شما گردد.
همچنین، این موضوع میتواند احساس تنهایی و عدم اتصال احساسی در رابطه شما را ایجاد نماید و درنهایت به ایجاد فاصله و انزوا بین شما و شریک زندگیتان منجر شود. علاوهبر این، عدم توافق در مسائل اساسی به شکل مداوم در ایجاد اختلافات بیپایان در رابطه شما نقش داشته و درنتیجه سبب پایان زندگی مشترک شما خواهد شد.
فقدان حمایت و همراهی
عدم پشتیبانی و همراهی در یک رابطه میتواند نشانگر نقصان در ارتباط و ناکارآمدی در ارتباطات میان دو فرد باشد. وقتی که یک از طرفین توانایی پشتیبانی از اهداف و آرزوهای شما را ندارد و یا در مواجهه با چالشها و مشکلات شما را همراهی نمیکند، احساس تنهایی و ناراحتی در شما ایجاد میشود. عدم پشتیبانی ممکن است سبب افزایش تنشها و اختلافات در رابطه و باعث کاهش اعتمادبهنفس و اعتماد به رابطه شما گردد.
همچنین، این موضوع میتواند منجربه احساس عدم ارزشمندی شما شده و فاصله و انزوایی بین شما و وی ایجاد نماید. بهطور کلی، عدم پشتیبانی و همراهی میتواند موجب ضعف و ناکارآمدی رابطهتان گردد و نیازمند بررسی و بحث با شریک زندگیتان باشد تا این مسائل برطرف شوند و رابطهتان بهبود یابد.
عدم وجود عشق و تعلق خاطر
عدم وجود عشق و تعلق خاطر در یک رابطه میتواند نشانگر عدم هماهنگی و نقصان در اتصال عاطفی بین دو شخص باشد. وقتی که در یک رابطه احساس میشود که ارتباط عمیق و متقابلی میان شما و شریک زندگیتان وجود ندارد، این موضوع میتواند منجربه احساس تنهایی، خستگی و عدم رضایت شما شود. کمبود این ارتباط عاطفی ممکن است باعث کاهش تعاملات مثبت و انرژی مثبت در رابطه شما شده و سبب گردد تا از یکدیگر فاصله گرفته و منزوی شوید. عدم وجود عشق و تعلق، اختلافات و مشکلات در رابطه شما را تشدید خواهد کرد و درنهایت میتواند به فروپاشی رابطهتان منجر گردد. درنتیجه، احساس عدم وجود ارتباط عاطفی میتواند نشانهای از عدم تطابق و ناکارآمدی در رابطه باشد و نیازمند بررسی و بحث با شریک زندگیتان هست تا این مسائل برطرف شوند و ارتباط شما بهبود یابد.
کاهش ارتباط متقابل و انزواطلبی
کاهش ارتباط و انزوا در یک رابطه میتواند نشاندهنده عدم تطابق و انسجام در ارتباط باشد. وقتی که ارتباط و ارتباطات میان دو شخص در یک رابطه کاهش مییابد و احساس میشود که هر دو طرف از یکدیگر دور میشوند، این موضوع ممکن است به احساس تنهایی و انزوا منجر شود. این انزوا ممکن است باعث کاهش تعاملات مثبت و ارتباطات سازنده و فاصله گرفتن از یکدیگر و ایجاد فاصله در رابطه شود. حتی عدم ارتباط و انزوا میتواند سبب کاهش احساس انگیزه و انرژی برای پیشرفت در رابطه و حتی در زندگی عمومی نیز گردد. بهطور کلی، این وضعیت ممکن است نشانهای از ناسازگاری و عدم هماهنگی در رابطه باشد و نیازمند بررسی و بحث با شریک زندگیتان است تا این مسائل مشخص شوند و تدابیر لازم جهت بهبود وضعیت اتخاذ گردد.
اختلافات و تضادها
اختلافات و تضادها در یک رابطه میتوانند نشاندهنده عدم هماهنگی و ناسازگاری بین دو فرد باشند. وقتی که احساس میشود که ارزشها، اعتقادات، یا اهداف دو فرد در یک رابطه با یکدیگر در تضاد است، این موضوع میتواند منجربه ایجاد اختلافات و تنشها در رابطه شود. این اختلافات ممکن است باعث بروز بحرانها و مشکلات مکرر در رابطه و درنتیجه فاصله گرفتن و ایجاد فاصله بین دو شخص گردد. همچنین عدم توافق و تضاد در نگرشها و رفتارها میتواند احساس همبستگی و اتصال عاطفی در رابطه را کاهش دهد و احساس تنهایی و عدم اتصال احساسی را ایجاد کند.
اما سؤال اصلی! چگونه یک رابطه اشتباه را تمام کنیم؟
بر اساس یک تحقیق در دانشگاه میشیگان در سال ۲۰۱۶، کیفیت بد رابطه و استرس ناشی از آن تأثیر مستقیم بر سیستم قلبی عروقی میگذارد. البته درواقع نهتنها سیستم قلبی عروقی بلکه تمام سیستمهای بدن در مقابله با استرس تحت تأثیر قرار میگیرند و این یعنی شما باید بیشترین توجه را برای روابطتان قائل شوید.
بعضی روابط قابل ترمیم هستند. در این صورت شما باید اشتباهات خود را برطرف کنید و با او گفتوگو داشته باشید و خواستههایتان را بگویید و دلخوریهایتان را شفاف بیان کنید. خیلی وقتها همین گفتوگوهای ساده راهحل خیلی از مشکلات است. اما اگر در رابطهای با نشانههای رابطه مسموم هستید، باید به فکر تمام کردن رابطهتان باشید.
اما چگونه؟
۱ـ بپذیرید که رابطهی شما به خط پایان رسیده است!
برای تمام کردن یک رابطه سمی، مهمترین کاری که میتوانید انجام دهید قبول کردن این واقعیت است که شما در یک رابطه سمی هستید. خیلی وقتها بهخاطر دلبستگی یا وابستگیهایی که شکل میگیرند، آدمها قادر به دیدن جنبههای ناخوشایند طرف مقابلشان نیستند و همین باعث میشود که نتوانند تصمیم درستی بگیرند.
ازطرفی باید به صورت مکرر به خود یادآوری کنید که این رابطه سمی چه تأثیرات منفی بر روی جسم و روان شما میگذارد تا بیشتر مشتاق شوید که این رابطه را تمام کنید. به عبارتی دیگر اولین قدم برای تمام کردن یک رابطه، پیدا کردن آمادگی ذهنی برای آن است. چون شما هر چقدر هم که زحمت بکشید این رابطه را تمام کنید، تا وقتی که خودتان از ته قلبتان قبول نکردید که کار درست تمام کردن رابطهتان است، نمیتوانید این رابطه را تمام کنید.
مطلب مرتبط: نیمه گمشده من کجاست؟
۲ـ بهدنبال پیدا کردن دلیل ماندنتان باشید.
در قدم بعدی شما باید بفهمید که چه دلیلی باعث شده است که شما همچنان با دیدن رفتارهای اشتباه در رابطه، تصمیم به ماندن بگیرید. میتوانید از ۱۳ دلیلی که در بالا توضیح داده شد کمک بگیرید و ببینید که کدام دلایل بالا باعث شده است که ماندن در یک رابطه اشتباه را ترجیح دهید. در قدم بعدی باید برای حذف آن دلیل بکوشید. مثلا اگر دلیل شما ترس از تنهایی است، برای قوی کردن روابطتان با دوستانتان تلاش کنید.
۳ـ هیجانات منفی خود را بپذیرید و با آنها کنار بیایید.
شما ربات نیستید!
طبیعی است که بعد از تمام کردن یک رابطه حس اندوه داشته باشید. شما وقت و انرژی زیادی را برای این رابطه گذاشتهاید و طبیعی است که احساس غم، خشم، کمبود اعتمادبهنفس یا… کنید. اما مهم این است که این احساس خود را به رسمیت بشناسید و آن را انکار نکنید. زمان به شما کمک میکند که بتوانید با احساسات منفی ناشی از تمام کردن رابطهای با نشانههای یک رابطهی مسموم، کنار بیایید.
مطلب مرتبط: با هیجانات منفی چیکار کنیم؟
۴ـ واقعبین باشید.
طبیعتا در یک رابطه اشتباه، یک نفر مقصر اصلی تمام مشکلات نیست. طبیعی است که شما هم تقصیراتی داشته باشید. مهم این است که شما هم سهم خودتان را بپذیرید. اما درعینحال بدانید که این رابطه ترمیم شدنی نبوده است و شما تلاش خود را برای درست کردن رابطه کردهاید.
مطلب مرتبط: چگونه از خودمان در برابر آسیبهای روابط گذشته مراقبت کنیم؟
۵ـ اوقات بیشتری را با خانواده و دوستانتان سپری کنید.
دوستان صمیمی و اعضای خانواده در این شرایط بهترین همراه هستند. در این زمان با دوستانتان وقت بیشتری را بگذرانید تا راحتتر بتوانید با تمام کردن رابطه کنار بیایید. حتی با دوستانتان بیرون بروید و تفریح کنید. اما درنظر داشته باشید که این تفریح کردن به معنای انکار کردن غمتان نیست فقط روشی است که باعث میشود کمی زمان برای پذیرفتن واقعیت بخرید.
۶ـ دست از سرزنش کردن خودتان بردارید.
تا میتوانید در این مدت به خودتان برسید. همیشه که نباید بقیه شما را دوست داشته باشند یا از شما مراقبت کنند! هر کسی با روشی بالاخره میتواند حال خودش را خوب کند. یکی با ورزش و یوگا، یکی با تغذیه مناسب و مدیتیشن یا حتی خرید کردن، گوش دادن به موسیقی و خواندن کتاب. خلاصه بگردید و قلق خودتان را پیدا کنید. سعی کنید راه منحصربهفرد خودتان را پیدا کنید و با انجام آن کار به خودتان حس دوست داشته شدن بدهید.
۷ـ از روانشناس کمک بگیرید.
اگر به هر دلیلی نتوانستید خودتان رابطهتان را تمام کنید یا با تمام کردن رابطه سمی که تجربه کردید کنار بیایید، حتما از مشاور یا روانشناس کمک بگیرید. این به شما کمک میکند که سریعتر بتوانید روحیه خودتان را به دست آورید و سریعتر به زندگی عادی برگردید.
پیشنهاد: چرا مدام با آدمهای اشتباه وارد رابطه عاطفی میشویم؟
حرف آخر
بودن در یک رابطه سمی به شدت آسیبزاست و اگر شما همین الان در یک رابطه سمی هستید، باید هرچه سریعتر از این رابطه بیرون بیایید. دلایل مختلفی وجود دارد که آدمها ماندن در یک رابطه اشتباه را ترجیح میدهند که در این مقاله به ۱۳ دلیل مهم آن اشاره کردیم. برای تمام کردن رابطهای با رفتارهای سمی، باید اول با تمام وجودتان درک کنید که این رابطه اشتباه است. بعد باید دلایلی که باعث شده در این رابطه سمی بمانید را پیدا کنید و برای رفع آن تلاش کنید. امیدوارم بتوانید با شناخت بهتر و عمیقتر خودتان در این کار موفق شوید.