ازدواج را یک پروژه مشترک می‌بینید یا یک اجبار؟

ازدواج اجبار است یا یک پروژه مشترک؟

از دیدگاه شما ازدواج چگونه است؟ ازدواج را یک پروژه مشترک می‌بینید یا یک اجبار؟ در پاسخ به این سؤال باید بگوییم شاید در سالیان خیلی قبل ازدواج یک اجبار به حساب می‌آمد. چراکه دختران باید از یک سنی به بعد شوهردار می‌شدند و پسران نیز پس از مدتی باید تشکیل خانواده می‌دادند و این اتفاق اجباری بود. بارها اتفاق می‌افتاد که دختر و پسر بدون هیچ شناختی به اجبار خانواده‌ها با یکدیگر ازدواج می‌کردند. اما امروز با رشد فرهنگ اجتماعی ازدواج را یک پروژه مشترک می‌بینند و دیگر اجبار نیست.

ازدواج اجبار نیست بلکه همانند یک پروژه‌ی مشترک است که دو نفر آن را به سمت جلو هدایت می‌کنند و مانند هر پروژه‌ی دیگری گاهی ممکن است شما را به چالش بکشد. اما درعین‌حال این پروژه مشترک برای هر دو طرف بسیار هیجان‌انگیز و با‌ارزش است.

می‌توان گفت: امروزه دیگر ازدواج هدف نیست، فقط یک مدل از صدها مدل از سبک‌های زندگیه! اما آیا تا به امروز به این فکر کردید که چه زمانی مناسب است تا ازدواج کنید؟ یا بهتر است بگوییم به نظرتان الان وقت ازدواج شما رسیده است؟ بسیاری از جوانان به اشتباه و در زمان نامناسب به خاطر برخی از دلایل ازدواج می‌کنند که سرانجام با شکست روبه‌رو می‌شوند.

در این مقاله می‌خواهیم درباره زمان ازدواج و انتخاب یک همسر خوب برای شما بنویسیم پس با ما همراه باشید.‌

اگر دلایل زیر در شما وجود دارند، هرگز به ازدواج فکر نکنید:

ازدواج برای حل مشکلات ارتباطی:

بسیاری از افراد بر این باورند که با ازدواج کردن مشکلات ارتباطی آن‌ها حل می‌شود و همیشه فکر می‌کنند این روابط به سمت بهتری رشد خواهد کرد. اما باید بگوییم اشتباه نکنید! ازدواج کردن عموما ابعاد متفاوت رابطه شما را تقویت می‌کند، برای مثال اگر عشق و احترام بین شما حاکم است، بعد از ازدواج این موضوع به احتمال زیاد پررنگ‌تر می‌شود، ولی عکس آن هم در برخی موارد اتفاق می‌افتد. اگر زمانی که قصد دارید زندگی مشترک خود را شروع کنید، شرایط خوبی دارید این امکان وجود دارد این شرایط بهتر و بدتر شود.

ترس از تنهایی:

ترس از تنهایی و ازدواجتنها ماندن، قطعا برای هیچ‌کس خوشایند نیست. اما بدتر از تنهایی این است که به علت ترس از تنهایی، به هر شخصی در زندگی جواب بله دهید. فراموش نکنید شما باید یاد بگیرید در تنهایی حال خوبی را برای خود رقم بزنید. چراکه شما قبل از اینکه بتوانید باعث خوشحالی و حال خوب طرف مقابلتان بشوید باید یاد بگیرید باعث حال خوب خودتان باشید. زمانی ازدواج کنید که ترس از تنها ماندن ندارید. بلکه تصمیم به تشکیل خانواده دارید تا زندگیتان را کامل کنید.

متأهل شدن برای ثابت کردن موضوعی:

احتمالا شما نیز همان مشکل همیشگی همه جوانان را دارید. به این جملات آشنا توجه کنید:

چقدر بزرگ شدی. هنوز داری درس می‌خونی؟ بله درس می‌خونم.

درست کی تموم میشه؟ تا سال دیگه

درست تموم شده، کار پیدا کردی؟ بله

تو که هم تحصیلات داری هم کار داری پس کی ازدواج می‌کنی؟

شاید بیش از هزار بار این سؤالات را افراد مختلف در فامیل (خاله، عمه، دایی و…) پرسیده باشند و در گوش شما از گذر زمان و یا اینکه شما دیگه قرار نیست جوان باشید و وقت ازدواجت رسیده است، صحبت کرده باشند. اما باید بگویم بزرگترین اشتباه شما این است که بخاطر اثبات هر موضوعی به دیگران ازدواج کنید.

فراموش کردن رابطه شکست خورده در گذشته:

بسیاری از جوانان را میبینید که بخاطر فراموش کردن یک رابطه در گذشته ازدواج میکنند. پسر یا دختر خوب، باید همین جا بگویم شما بزرگترین شکست را مجدد خواهید خورد. شما در ابتدا باید بتوانید گذشته را فراموش کنید.

اگر به دلیل یکی از چهار مورد بالا تصمیم به ازدواج دارید، باید بگویم قطعا با شکست و طلاق روبرو خواهید شد. ابتدا روی خود و شخصیت خود تمرکز کنید و متناسب با مدل شخصیتی خود همسر آینده خود را انتخاب کنید، همدیگر را بشناسید سپس یک زندگی مشترک ایده آل را شروع کنید.

همسر مناسب من چه کسی است؟

همه ما انسان‌ها شبیه هم نیستیم. اما آیا در طول زندگی شده، جذب ویژگی‌های شخصیتی فردی بشوید و بگویید چقدر شبیه به من است؟ یا به قول ضرب‌المثل همیشگی برخی زوج‌ها را که می‌بنید می‌گویید: انگار خدا در و تخته رو باهم جور کرده است؟

همسر مناسب ازدواج

در ازدواج گرچه شخصیت‌های متفاوتی وجود دارد اما با آگاهی از تیپ شخصیتی هم می‌توانید برای تکمیل خصوصیات شخصیتی یکدیگر زمان بگذارید. با وجود عدم آگاهی، ممکن است در زندگی همیشه دچار سوء‌تفاهم و ناراحتی‌های زندگی زناشویی شوید.

جهت شناخت خود و همسر خود می‌توانید از روش‌های مختلفی بهره بگیرید. برای مثال یکی از تست‌های روانشناختی که می‌تواند به شما کمک کند تست MBTI است. در تست شخصیت شناسی MBTI افراد به ۸ تیپ شخصیتی تقسیم‌بندی می‌شوند.

درونگرا و برونگرا:

درونگرا و برونگرا، دو تیپ شخصیتی مقابل هم هستند. افراد برونگرا عاشق معاشرت با دیگرانند و از آن‌ها انرژی دریافت می‌کنند، دوستان زیادی دارند و تمایل بسیار زیادی به برقراری ارتباط کلامی دارند. به راحتی می‌توانند دوستان زیادی پیدا کنند. آن‌ها همیشه مشتاقند در کانون توجه قرار بگیرند. اگر مدتی تنها بمانند دچار افسردگی می‌شوند.

مقابل برونگرایان، درونگرا‌ها هستند. اغلب خجالتی‌اند، از تنهایی لذت می‌برند و نمی‌توانند با افرادی که شناخت ندارند ارتباط خوبی برقرار کنند. اغلب شنونده‌اند تا سخنگو و تمایلی ندارند مرکز توجه قرار بگیرند.

حس و شهودی:

حسی‌ها، توجه زیادی به حواس پنجگانه خود دارند. آنها باید بشنوند، ببینند، لمس کنند و بو کنند تا بتوانند باور کنند. آنها واقع بین هستند و دوست دارند حرف بزنند و بشنوند. جزئیات در ذهنشان به خوبی نقش می بندد و از حال لذت می برند.

افراد شهودی به جزئیات اهمیت نمی دهند و کلی نگر هستند، توانایی فکر کردن به چند موضوع را همزمان دارند، از ضرب و المثل در صحبت هایشان استفاده می کنند، کارهای ابتکاری و نو را دوست دارند، توجه کمی به محیط پیرامونشان دارند.

تفکری و احساسی:

این بعد به طرز تصمیم گیری افراد مربوط است. افراد فکری ترجیح می دهند تصمیماتشان از روی عقل و منطق باشد. اما احساسی ها در تصمیم‌گیری هایشان به احساسات خود توجه دارند.

افراد فکری گاهی اقات تحلیل گر به نظر می آیند و به احساسات دیگران بهایی نمی دهند. رک و بی پرده صحبت می کنند.

قضاوت‌گرا و دریافت‌گرا:

افراد به اصطلاح با تیپ شخصیتی ساختاریافته دوست دارند همیشه در چارچوپ خاصی عمل کنند و حتما باید کارهایشان را با برنامه‌ریزی انجام دهند. اما افراد منعطف کسانی هستند که در کارهای خود انعطاف بیشتری خرج میکنند و زیاد تابع برنامه ریزی کردن نیستند. افراد منعطف چند کار را باهم دست میگیرند و انجام میدهند اما افراد ساختار یافته تا کاری را تمام نکنند به سراغ کار دیگری نمی‌روند.

دسته بندی : ازدواج

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.