حقیقت ناراحت کننده و تأسف باری که وجود دارد این است که همچنان در کشور ما علیرغم تمام آموزشهای موجود درخصوص کار تیمی، همچنان کار تیمی در اکثر مواقع با شکست مواجه میشود. فقدان کار تیمی موفق میتواند دلایل متعددی داشته باشد.
مثلا اینکه شما بهعنوان رهبر وظایف و انتظارات خود را از اعضای تیم از همان روز اول بهطور شفاف بیان نکردید. یا برای برقراری رابطهای سالم و مؤثر بین اعضای تیم هوشمندی لازم را بهخرج ندادهاید. یا حتی فردیت و زندگی شخصی کارمندان از سمت سازمان محترم شمرده نشده و از آنها تنها انتظار کار کردن بدون وقفه را داشتهاید. به احساسات و نیازهای اعضای تیم توجه نکردهاید. هیچ گفتوگوی صمیمانه بین شما و کارمندان شکل نگرفته که بتوانید از منظری جدید به مشکلات و اختلافات آنها نگاه کنید. تیمتان را محدود به یک بازه سنی، جنسیت خاص و عقاید مورد قبول خودتان کردهاید.
به قول اندرو کارنگی کار تیمی همچون سوختی است که به مردم عادی اجازه میدهد تا به نتایج غیرمعمولی دست پیدا کنند. استیو جابز معتقد است که کارهای بزرگ در تجارت هرگز توسط یک نفر انجام نمیشوند. آنها توسط یک گروه از مردم انجام میشوند.
کار تیمی موفق چه زمانی محقق میشود؟
زمانیکه افراد با تکیهبر تواناییهای خود و بهمنظور دستیابی به یک هدف مشترک با یکدیگر همکاری میکنند و تمرکز آنها بر روی موفقیت گروهی است تا موفقیت فردی میتوانیم شاهد کار تیمی موفق در کسبوکار باشیم. عملکرد مناسب یک تیم درگرو این است که رهبران باتوجه به شناختی که نسبت به شخصیت، الگوی رفتاری و توانمندیهای اعضای تیم بهدست میآورند، مسئولیتهای موجود را بین آنها تقسیم کنند.
این واقعیت غیرقابل انکار است که یک دست صدا ندارد اما الزاما هر کار گروهی به یک کار تیمی موفق تبدیل نمیشود. همواره افراد با شخصیتها و الگوهای رفتاری مختلف در یک تیم دور هم جمع میشوند و وجود تعارضات حل نشده و فقدان زبان مشترک آنها را روزبهروز از اهدافشان دورتر میکند.
زمانیکه نتوانید در جایگاه مدیریت یک مجموعه، فضایی قابل اعتماد ایجاد کنید که تمام اعضای گروه در عین کنار آمدن با تفاوتها بتوانند اعتقادات، ارزشها و اشتباهات خود را بیان کنند نمیتوانید شاهد پیامدهای مثبت کار تیمی موفق در کسبوکارتان باشید.
از ویژگیهای شخصیتی و رفتاری منحصربهفرد افراد غافل نشوید!
بدون شک هر تیمی به یک رهبر نیاز دارد که با ذهن استراتژیک خود و نفوذ بالایی که دارد بتواند اعضای تیم را بهدرستی رهبری و هدایت کند. برخی از افراد در گروه هستند که همچون یک ارتش یک نفره عمل میکنند. آنها چندان اهل کار تیمی نیستند ولی قادرند برخی از مسئولیتها را بدون کموکاست و با کیفیت بالا تا انتها پیش ببرند.
عدهی دیگری از افراد مسئولیت تمام کردن کارها را برعهده دارند و حواسشان به تمام جزئیات و ریزهکاریهای موجود هست. آنها به تمام کارهای پیشپا افتاده اما واجب توجه میکنند و بدون اینکه نیازی به یادآوری داشته باشند تمام آنها را بهطورکامل انجام میدهند. به شما پیشنهاد میکنیم این افراد را هرگز دستکم نگیرید. چراکه آنها میتوانند مسائل پیچیده را با تمرکز بالا و مهارت منحصربهفرد خود حلوفصل کنند.
عدهی دیگری از افراد متخصص برقراری ارتباط مؤثر هستند. این گروه از اشخاص ارتباط خود را با سایر اعضای تیم و مشتریان حفظ میکنند و هر کاری از دستشان بربیاید برای راضی نگه داشتن دیگران انجام میدهند. اینکه حالا چگونه میتوان با بهرهگیری از تمام این پتانسیلها یک گروه متحد و یک کار تیمی موفق را ایجاد کرد به دانش رفتارشناسی و تیمسازی شما بستگی دارد.
مطلب مرتبط: منظور از کار تیمی اثربخش چیست؟ ویژگیها، موانع و مزایا کار تیمی اثربخش
چرا کسبوکارها به تیمسازی و کار تیمی موفق نیاز دارند؟
شاید سادهترین تعریفی که بتوان از کار تیمی ارائه داد استخدام چندین نیرو و واگذاری برخی از مسئولیتها به آنهاست. اما تیمسازی و کار تیمی موفق تنها به اینجا ختم نمیشود. کار تیمی موفق زمانی محقق میشود که شما بتوانید بین اعضای گروه ارتباطی قوی و سازنده ایجاد کنید. اعضای تیم باید از انعطافپذیری بالایی برخوردار باشند و به کمک ذهنیت سازنده خود بتوانند علیرغم وجود تفاوتهای شخصیتی با یکدیگر تعامل سازنده داشته باشند. ازطرفی ممکن است تیمسازی تنها به کارمندان حاضر در سازمان ختم نشود.
گاهی اوقات مدیران ناچار هستند بهمنظور تسهیل و تسریع کردن فرآیند پروژهها برخی از وظایف را به تیمهای خارج از سازمان محول کنند. بهرهمندی از خلاقیت و پتانسیل افراد در هر سطحی بقا کسبوکار شما را تضمین میکند. رهبران خردمند کسانی هستند که با شناخت توانمندیها و پتانسیلهای موجود سعی در توانمندسازی و ارتقا نیروهای خود دارند و خودشان نهتنها بهعنوان یک رهبر تأثیرگذار بلکه بهعنوان عضوی مؤثر از یک تیم شناخته میشوند.
مطلب مرتبط: نقش مدل رفتارشناسی دیسک در ساختن تیم، کار تیمی و تغییرات سازمانی
کار تیمی موفق به کمک مدل رفتارشناسی دیسک DISC
کار تیمی موفق به سبک مدل رفتاری D:
به شما پیشنهاد میکنیم بهمحض شناسایی این مدل رفتاری در میان اعضای تیم او را در رأس و جایگاه رهبری تیم خودتان قرار دهید. افراد با مدل رفتاری D بهدلیل برخورداری از اعتمادبهنفس با سرعت عمل و ریسکپذیری بالا میتوانند تصمیمگیرندههای قابلی در تیم شما باشند. این مدل رفتاری بسیار تند، صریح، رک، قاطع و رقابتجو است و همین رقابتطلبی بالا در آنها باعث میشود که برای رسیدن به بالاترین مقامها گرایش داشته باشند و برای تحقق این امر همهکس و همهچیز را زیرپا بگذارند.
قاطعیت، صراحت و متمرکز بودن این مدل رفتاری بر روی هدف، تمام اعضای تیم را وادار میکند که با سرعت عمل بالا و با تکیهبر دانش و توانمندیهای خود به انجام امور بپردازند.
کار تیمی موفق به سبک مدل رفتاری I:
این دسته از افراد همان کسانی هستند که همیشه ایدههای نابی در چنته دارند. اما ممکن است به دلیل اینکه افراد متعلق به این گروه همواره پرسروصدا و پرجنبوجوش و بیقرار بهنظر بیایند دیگران تصور کنند که آنها هرگز نمیتوانند عملکرد مثبتی در گروه داشته باشند. درصورتیکه سهم بزرگ این مدل رفتاری در تحقق کار تیمی موفق این است که این افراد بهخاطر نگرش مثبت و خوشبینانهای که دارند و ازآنجاییکه افرادی خونگرم و معاشرتی هستند بهشدت حضورشان برای تیم واجب و ضروری است. ازطرفی توانمندی بالا این مدل رفتاری در برقراری ارتباط ممکن است خیلی جاها به کمک شما بیاید و بهنحوی برخی از مشکلات را رفع و رجوع کنند که اصلا تصورش را هم نمیکنید.
کار تیمی موفق به سبک مدل رفتاری S:
بالاخره هر کاری فرازونشیبهای خاص خودش را دارد. ممکن است در طول مسیر شما با انواعواقسام چالشها و ناملایمات مواجه شوید. مدل رفتاری S دقیقا همان مشاوران دلسوز، خوشقلب، مهربان با توانایی بالا در شنیدن و درک متقابل هستند که میتوانند در چنین شرایطی از ناامید شدن و افت انرژی سایر اعضای گروه جلوگیری کنند. درواقع این مدل رفتاری همچون حلقههای اتصال، اعضای تیم را در کنار هم نگه میدارند. این گروه از افراد ساخته شدند برای انجام کارهای تیمی و کمک کردن به دیگران. توجه به احساسات افراد و انسجام روابط از مهمترین ارزشهای آنها بهشمار میآید و میتوانند در زمان بروز اختلاف بین اعضا بسیار مؤثر عمل نمایند.
کار تیمی موفق به سبک مدل رفتاری C:
با نگاهی اجمالی به مشاغل مناسب با الگوی رفتاری C بهراحتی میتوانیم بفهمیم که این اشخاص چندان گرایشی به انجام کارهای تیمی ندارند. اما به دلیل وجود ویژگیهای مهم و اثرگذاری همچون وظیفهشناسی بالا، توانمندی در حفظ تمرکز، فعالیت در چارچوب قواعد و قوانین مشخص، توانایی سازماندهی بالا، توانمند در تفکر منطقی، نمیتوان بهراحتی از حضورشان در گروه چشمپوشی کرد.
ضمن اینکه به دلیل تیزبینی و دقت بالایی که دارن ممکن است برای شفافسازی بسیاری از موارد بارها و بارها سؤالاتی را مطرح کنند. بنابراین مدیران سازمان باید آگاه باشند که اگر رابطهی خوبی با سؤال پرسیدن کارمندان ندارند و پاسخ دادن به سؤالات آنها را سخت و زمانبر میدانند هرگز قادر نخواهند بود که از تأثیرگذاری چشمگیر این الگوی رفتاری در پیشبرد کار تیمی و تحقق اهداف سازمان بهرهمند شوند.